بخشی از مقاله
خلاصه
پژوهش حاضر در صدد بررسی تاثیر مسوولیت اجتماعی شرکت ها بر عملکرد مالی آنان با میانجی گری ظرفیت نفوذ ذی نفعان در شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران است، که به لحاظ روش توصیفی و از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری 156 شرکت بود که به دلیل معدود بودن، پرسشنامه برای کلیه آنان ارسال و در مجموع 41 پرسشنامه بازگشت شد. سپس داده های مورد نظر از طریق پرسشنامه ای که ترکیبی از پرسشنامه های استاندارد بود، جمع آوری گردید. که با توجه به اینکه مقدار مناسب برای آلفای کرونباخ 0,7، برای پایایی ترکیبی 0,7 و برای AVE، 0,4 بوده است مناسب بودن وضعیت پایایی و روایی همگرای تحقیق تایید شده است. از آنجا که مقدار t بیشتر از 1,96 می باشد، نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر رابطه مسوولیت اجتماعی بر عملکرد مالی و نیز تایید فرضیه اول یعنی تاثیر مسوولیت اجتماعی بر ظرفیت نفوذ ذینفعان شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران است ولی مقدارt در مورد فرضیه دوم کمتر از 1,96 است که یعنی ظرفیت نفوذ ذینفعان بر عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران تاثیر ندارد.
کلمات کلیدی:: مسوولیت اجتماعی شرکت، ظرفیت نفوذ ذی نفعان، عملکرد مالی.
1. مقدمه
هر چند هدف اصلی سازمانها، افزایش کارایی و کسب سود است، اما این به خودی خود ضمانت کافی برای بقاء و استمرار فعالیت مطلوب سازمان نبوده و سازمانها در عصر اطلاعات و جهانیسازی برای دستیابی به موفقیت باید به انتظارات اجتماعی و اخلاقی پاسخ مناسب نشان داده و به بهترین شکل اینگونه انتظارات را با اهداف اقتصادی تلفیق کنند تا دستیابی به اهداف بالاتر را امکانپذیر سازند. در واقع انجام بهینه مسوولیت اجتماعی یکی از عوامل اساسی بقای یک سازمان است و موضوعی است کهاخیراً مورد توجه بیشتر سازمانها قرار گرفته و در واقع امروزه مدیران دریافته اند که فارغ از نوع فعالیت خود باید در قبال جامعه و وقایع آن مسوول باشند تا پیرو آن شاهد عملکرد مالی خوبی نیز باشند.
طرح بحث مسوولیت اجتماعی به طور ملموس به زمان آدام اسمیت یعنی اواخر قرن هجدهم بر می گردد. وی به موضوع ارتقای رفاه عمومی پرداخت و معتقد بود کوشش کارآفرینان رقیب طبعاً در جهت حمایت از منافع عموم خواهد بود. در دهه 1890 آندریو کارنگی مسوولیت اجتماعی شرکت ها را مشخص نمود. دیدگاه کارنگی بر پایه دو اصل، اصل خیرخواهی و اصل قیومیت یا سرپرستی، گزارده شده بود. اصل خیرخواهی به عنوان یکی از مسوولیت های افراد، و نه یک سازمان، به حساب می آید. اما به موجب اصل قیومیت سازمان ها و افراد ثروتمند باید خود را قیم و سرپرست افراد فقیر بدانند. در مقابل این دیدگاه، در دهه 1970 و 80 میلادی مجموعه مسائل محیطی منجر به طرح مجدد موضوع مسوولیت اجتماعی شد. میلتون فریدمن، اقتصاد دان مشهور، از پیشگامانی است که مسوولیت سازمان های اجتماعی را به حداکثر رساندن سود در محدوده قانون بدون هرگونه دسیسه یا نیرنگی عنوان می کند و معتقد است مساله های اجتماعی را باید به افراد و نهادهای دولتی واگذار کرد، چرا که تعیین نیازهای نسبی و میزان آن ها، در حد مدیران شرکت ها نبوده و در صورت انجام، بر درآمد شرکت ها تأثیرگذار است.>1@ نظریه زیربنایی که توصیه می کند سطح بالاتر کارکردهای مسوولیت اجتماعی شرکت منتهی به افزایش میزان عملکرد کسب و کار در شرکت ها می شود نظریه ذی نفع ها است .>2@ در این خصوص این پژوهش مساله ای را در این راستا تبیین کرده است.
.2 بیان مساله
هاوارد بوون - 1953 - با کتاب تأثیر گذار خود تحت عنوان »مسوولیت های اجتماعی تاجر«، در ادبیات آکادمیک مدیریت و سازمان، مفهوم مسوولیت اجتماعی را برای نخستین بار مطرح کرد. »بوون« در این کتاب، اظهار کرد که مسوولیت اجتماعی یک تاجر عبارت است از تعهد به پیگیری سیاست ها و تصمیم گیری ها و اقداماتی که در راستای اهداف و ارزش های اجتماعی قرار دارند.گالبرایت - 1973 - در کتاب خود با عنوان "تصویری اقتصادی از شرکتها" توجهات را به سمت رشد فزاینده اندازه و قدرت برخی شرکت ها معطوف کرد و نوشت شرکت های بزرگ دارای قدرتی عمومی و همگانی شدهاند که این قدرت میتواند روی سلامت و رفاه عمومی جامعه و افراد تأثیر بگذارد. دونالدسون نیز در تایید ادعای گالبرایت خاطر نشان ساخت که شرکت های بزرگ قابلیت تأثیرگذاری بر روی جریان های بزرگ اجتماعی را دارند و قدرت آنهاصرفاً اقتصادی نیست بلکه سیاسی و اجتماعی نیز هست. این توانایی شرکت های بزرگ برای اعمال آنچه که پارکینسون به آن "قدرت تصمیم گیری اجتماعی" میگوید، باعث شد که شرکت ها در اتخاذ تصمیم های کلان به عواقب اجتماعی آن توجه نشان دهند. به قول پارکینسون شرکت ها تصمیم های خصوصی می گیرند که دارای نتایج همگانی است. مسوولیت اجتماعی شرکت ها در چنین شرایطی به عنوان یک ابزار اداره شرکت ها مطرح گردید. آندرلی و تاویس - 1998 - ، مسوولیت پذیری اجتماعی شرکت را بعنوان خطمشی و تکنیکی ورای اجبارات قانونی آن و به منظور سود دهی برای کل جامعه، تعریف کردهاند. بر طبق نظر آنجلی دیس و ابراهیم - 1993 - ، مسوولیت پذیری اجتماعی شرکت شامل فعالیت اجتماعی سازمان با هدف پاسخگویی به نیازهای جامعه است. لرنر و فریکسل - 1988 - ، مسوولیت پذیری اجتماعی شرکت را در قالب سازگاری فعالیت ها و درآمد سازمان با انتظارات و ارزش های جامعه تعریف میکنند. برخی از محققان مسوولیت اجتماعی شرکت را به عنوان فعالیت هایی تعریف می کنند که به منظور پیشرفت بعضی از اهداف اجتماعی که فراتر از اهداف مالی هستند، انجام می گردد >3@، .>4@
مسوولیت اجتماعی شرکت، عموما به طریقی از تجارت و نیز خلق ارزشهای اجتماعی اطلاق می شود که بر طبق و حتی فراتر از الزامات قانونی، اخلاقی و خواستههای عمومی و اقدامات قانونی در پاسخگویی به ارزشهای گروههای ذینفع است.>5@ برمن و همکاران - 1999 - معتقدند که داشتن روابط خوب با ذی نفعان باعث بهبود عملکرد مالی شرکت می شود.>6@ شرکت ها ذی نفعانی دارند، آنها گروه ها و افرادی هستند که از فعالیت های شرکت سود می برند یا متضرر می شوند و حقوق آنها تضییع یا حفظ شود. مفهوم ذی نفعان عمومیت یافته ایده ی سهام داران است. آنهایی که بعضا ادعای خاصی بر شرکت دارند، فقط به عنوان سهام دار حق دارند تا انجام کارهای مهم و ضروری را از مدیریت طلب کنند. بنابراین کاری می کنند تا بقیه ذی نفعان حقی برای ادعا کردن داشته باشند.
فریمن و رید - 1983 - دو برداشت از ذی نفعان را متمایز کردند" تعریف ظریف" شامل گروه ها و افرادی که برای حیات و موفقیت شرکت ضروری هستند. "تعریف گسترده" شامل هر گروه یا فردی که می تواند بر شرکت تأثیر بگذارد یا از آن تأثیر بگیرد.>7@ تئوری ذی نفعان بیان می دارد، از آنجایی که مسوولیت پذیری شرکت می تواند دید بهتری در ذی نفعان نسبت به مدیران شرکت ایجاد کند بنابراین انتظار می رود که مدیران شرکت هایی که بیشتر به رفتارهای مدیریت سود می پردازند از مسوولیت پذیری اجتماعی بیشتری برخوردار باشند و بالعکس. براساس نظریه ذی نفع ها، موفقیت یا کامیابی سازمان ها به ظرفیت و قابلیتشان در مدیریت روابط با ذی نفع هایشان بستگی دارد. مدیریت روابط با ذی نفع های اصلی کسب و کار به یکی از ابزارهای ضروری و لازم برای ارزش آفرینی تبدیل شده است - هامان و همکاران، . - 2009 که تفسیر نظریه ذی نفع ها را به گامی ضروری در ادراک هرگونه رابطه احتمالی میان مسوولیت اجتماعی شرکت و عملکرد شرکتی تبدیل کرده است.>8@
از چشم انداز نظری ذی نفع ها ، مالکین شرکت های کوچک و متوسط و مدیران آن ها قادر به تبیین بسیار راحت ارزش هایشان در راستای ذی نفع های داخلی و ذی نفع های خارجی می باشند که با آن ها رابطه ای تنگاتنگ دارند، در مقایسه با روابط انتزاعی تر .>9@ علی رغم این که شرکت های کوچک و متوسط چگونه اعتبار خود را مدیریت می نمایند، این گونه سازمان ها عمومأ دارای جایگاه بهتری برای بهره مندی از مزایا و منافع بالقوه از برنامه های مسوولیت اجتماعی شرکت هستند. زیرا دارای روابط تنگاتنگ، صادقانه و انعطاف پذیرتر با برخی از ذی نفع ها هستند.>10@
مسوولیت اجتماعی شرکت منجر به بهبود رابطه ذی نفعان می شود که برخی از شرکت های نفوذ در سهامداران برخوردارند. این تأثیرات منجر به یک رابطه ای می شود که سودآوری را بهبود و یا هزینه را کاهش می دهد.>11@ در نتیجه با تاثیر بر شاخص های مالی باعث بهبود عملکرد مالی شرکت ها می شود. در این راستا این پژوهش به نقش واسطه ای ذی نفعان در رابطه مسوولیت اجتماعی شرکت و عملکرد مالی پرداخته است.و فرضیه های زیر را مطرح کرده است.
3. فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی: مسوولیت اجتماعی بر عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد. فرضیه اول: مسوولیت اجتماعی بر ظرفیت نفوذ ذینفعان شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.