بخشی از مقاله

چکیده:

امروزه نیروی انسانی،یکی از پیش زمینه های توسعه همه جانبه است و نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده به موتور متحرکه جامعه قلمداد می شود.بنابراین از دست دادن این نیروها به مفهوم از دست دادن سرمایه های اصلی یک کشور است؛یا بعبارتی دیگر،سرمایه انسانی از مهمترین ابزارهای توسعه است و توسعه معطوف به حفظ سرمایه انسانی است.در قرن 21 تجارت مختص کالاهای اقتصادی نیست و نیروهای متخصص را بعنوان یک کالای استراتژیک و قابل معامله در بر میگیرد. سرمایه انسانی عاملی مؤثر در رشد و توسعه اقتصادی، پر کردن شکاف عمیق تکنولوژی، کاهش نقش مزیت نسبی ناشی از وفور منابع طبیعی و افزایش مزیت اکتسابی کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. به همین منظور، در کشورهای توسعه یافته سهم قابل توجهی از منابع صرف آموزش نیروی انسانی می شود. ولی در کشور ایران زمانی که سرمایه انسانی در سطح قابل بهره برداری قرار می گیرد، بنا به دلایلی به شکل مهاجرت از کشور خارج شده و به سمت کشورهای توسعه یافته سرازیر می شود و از این رو این جریان صدمات و هزینه های اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری را متوجه اقتصاد کشورمان می سازد. در این مطالعه با استفاده از اطلاعات سری زمانی دوره 1391-1359 اثر مهاجرت بر تولید ناخالص داخلی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است برای این منظور از روش تصحیح خطای برداری - - VECM برای تخمین مدل استفاده شده است. نتایج حاصل از این آزمون بیان می نماید یک رابطه تعادلی بلند مدت منفی بین رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی در ایران وجود دارد. به عبارتی با افزایش یک درصد در مهاجرت حدود 0.032 درصد تولید ناخالص داخلی کاهش می یابد.

مقدمه:

امروزه نیروی انسانی، یکی از پیش زمینه های توسعه همه جانبه است و نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده به موتور متحرکه جامعه قلمداد می شود. بنابراین از دست دادن این نیروها به مفهوم از دست دادن سرمایه های اصلی یک کشور است؛ یا بعبارتی دیگر، سرمایه انسانی از مهمترین ابزارهای توسعه است و توسعه معطوف به حفظ سرمایه انسانی است. در قرن 21 تجارت مختص کالاهای اقتصادی نیست و نیروهای متخصص را بعنوان یک کالای استراتژیک و قابل معامله در بر میگیرد. سرمایه انسانی، یا به عبارتی کیفیت نیروی کار و یا دانش نهادینه شده در انسان، باعث افزایش تولید و رشد اقتصادی می گردد. سرمایه انسانی اگر چه از زمان اقتصاددانان کلاسیک مورد بحث بوده اما آنچه در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است مدل سازی و ارائه الگوهای ملی از رشد اقتصادی است که در آنها سرمایه انسانی لحاظ شده باشد. به عبارتی، از بحث کلاسیکی تولید که فقط تابع نیروی کار و سرمایه فرض می شد، عامل کیفی نیروی کار یا سرمایه انسانی نیز باید به مثابه یک متغییر در این توابع وارد شوند. مهاجرت پدیده ای پیچیده است که توجه بسیاری از محققین علوم مختلف مانند جامعه شناسی آمار جغرافیا و اقتصاد را به خود جلب کرده است شاید در گذشته پدیده مهاجرت از لحاظ اقتصادی مثبت بوده زیرا وسیله ای برای تخصیص بهینه منابع به لحاظ انتقال نیروی انسانی از نواحی کم بازده به نواحی پر بازده به شمار میرفت اما امروزه با دیدن نرخ های بالای مهاجرت و وجود تفاوت قابل ملاحظه در نرخ های بیکاری و سطح درآمد بین مناطق مهاجر پذیر و مهاجر فرست و همچنین دیگر مشکلات اجتماعی و اقتصادی که در اثر آن به وجود می آید این مسئله به مشکل جدی تبدیل شده است. - رحمانی و همکاران - 1390

.1ادبیات موضوع:

رشد اقتصادی بعنوان متغییر وابسته در مقاله حاضر عبارت از افزایش مادی کل درآمد ملی یا تولید ناخالص ملی یک جامعه طی یک دوره معین است و در مفهوم کلی - افزایش کمی تولید در یک دوره مشخص نسبت به دوره مشابه - را رشد اقتصادی می گویند،در ادامه بصورت خلاصه به تعدادی از الگوهای رشد اشاره می شود:

الف - الگوی رشد کلاسیک: خاستگاه الگوهای رشد کلاسیک، اساسأ الگوی تعادل ایستا و کوتاه مدت کینز2است که توسط هارود و دومار3 در سال های 1936-1934 بصورت جداگانه و با نتایج مشابه انجام شد. در این مدل، عواملی مانند انباشت سرمایه، گسترش نیروی اشتغال و پیشرفت تکنولوژی نقش های بخصوصی را ایفا می کند.

ب - الگوی رشد نئوکلاسیک: مدل رشد سولو نماینده مدل های رشد نئوکلاسیک است. سولو4 کلیه فرضیات هارود دومار بجز تابع تولید را می پذیرد. تابع تولید بکار گرفته شده در این الگوهای رشد،تابع تولید خطی همگن با بازگشت ثابت نسبت به مقیاس است؛ که شکل خاص تابع تولید کاپ-داگلاس5 را دارد.این امر تمایز مهم بین این دو برداشت نسبت به رشد اقتصادی در اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک است. - شاه آبادی و همکاران،. - 1388

ج - الگوی رشد درون زا: در پاسخ به کاستی های متعدد الگوی نئوکلاسیک، رومر6، لوکاس7، کینگ8، ربلو9 و دیگر محققان الگوهایی را طراحی کرده اند که در آنها رشد یکنواخت می تواند بطور درون زا - بدون دخالت هرگونه پیشرفت فنی برون زا - تحقق یابد. در این الگوها نرخ رشد یکنواخت به پارامترهای توابع مطلوبیت، تولید و سیاست مالیاتی بستگی دارد. سه رهیافت مختلف در طراحی الگوهای رشد درون زا وجود داردکه تاکید اصلی هر یک از آنها بر یکی از سه عامل زیر است؛ آثار بیرونی ناشی از انباشت سرمایه فیزیکی، انباشت سرمایه انسانی - نیروی کار ماهر - و رشد مستمر موجود در طرح های تولیدی جدید که به نوبه خود خلق طرح های جدید تولیدی را تسهیل می کند. تمرکز سرمایه انسانی برای حل این مشکلات از طریق ایجاد مهارت های لازم در انسانها به مثابه منابع تولیدی و ایجاد مشاغل پر درآمد برای آنها است. نیاز برای سرمایه گذاری در منابع انسانی در این کشورها به مراتب بیشتر از سرمایه های فیزیکی است. علی رغم واردات و یا ایجاد سرمایه های فیزیکی، هنوز این کشورها قادر به تسریع رشد اقتصادی خود نیستند؛ زیرا هنوز منابع انسانی در آنها توسعه نیافته باقیمانده است.

این کشورها هر ساله مقادیر متنابهی سرمایه وارد می کنند، ولی بدلیل فقدان - مهارت های ضروری - مورد نیاز، قادر به استفاده کامل از این منابع نیستند. هر چند که مهارت های حرفه ای و دانش و تخصص همراه با سرمایههای خارجی وارد می شود؛ اما کافی نیستند. عدم توانایی رشد سرمایه های انسانی همراه با رشد منابع فیزیکی یکی از دلایل اصلی پائین بودن ظرفیت جذب منابع سرمایه فیزیکی در کشورهای در حال توسعه است. بنابراین، سرمایه گذاری در طرح های اجتماعی یکی از نیازهای پر اهمیت این کشورها است. یکی از دلایل اصلی توسعه نیافتگی این کشورها پائین بودن نرخ کارایی نیروی کار، عدم تحرک منابع، محدودیت مهارت ها و تخصص ها در مشاغل و تجارت، نبودن قوه ابتکار و ارزش های سنتی و نهادهای اجتماعی است که انگیزه برای تغییر اقتصادی را به حداقل می رساند. رشد نازل علوم و دانش، عامل مهم بازدارنده دیگز رشد اقتصادی است. در این کشورها منابع طبیعی وجود دارد، ولی روش های تولید مناسب، مهارت های ضروری، بازارهای کامل و عوامل نهادی و اقتصادی برای استفاده مؤثر و عقلایی از این منابع برای ارتقای شرایط اقتصادی و اجتماعی محدود است.افزایش سطح دانش و مهارت های مردم، شرط لازم برای از بین بردن عقب ماندگی اقتصادی و ظرفیت های استفاده نشده اقتصادی و ایجاد انگیزه لازم برای پیشرفت است. - مهدی تقوی و همکاران،. - 1385 مهاجرت از لحاظ جمعیت شناختی در مورد جمعیت هایی بکار می رود که نسبتأ استقرار یافته اند بر این اساس میتوان دو خصیصه را ملاک مهاجر و خصیصه مهاجرت بیان نمود که عبارتند از: اول اینکه شخص مهاجرباید در جایی برای زندگی مستقر باشد و تصمیم بر زندگی در آن منطقه را داشته باشد. دوم اینکه حداقل چند سالی را در آنجا زندگی نماید تا اطلاق مهاجر بر آن صحیح باشد تا بتوان بعنوان یک پدیده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. در خصوص فوآید یا خسارات ناشی از مهاجرت مغزها بر رشد اقتصادی دو دیدگاه مطرح است دیدگاه جهانگرا - معتقد به اثر مثبت مهاجرت مغزها بر اقتصاد کشورهاست - و ملی گرا - معتقد بر اثر منفی مهاجرت مغزها بر اقتصاد کشورهاست - به طور کلی ادبیات مهاجرت مغزها به دو دسته طبقه بندی می شود :

الف.مدلهای سنتی : معتقد به وجود اثر منفی مهاجرت مغزها بر رشد و رفاه اقتصادهای فرستنده هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید