بخشی از مقاله

تحلیل نقاشی های کودکان کار


چکیده

مقاله پیش رو به منظور بررســی نقاشــی های کودکان ریزنقشی انجام شده که دستان کوچک آن ها طعم سختی کار را چشیده، کودکانی که در کنار ما، با ما و در عین حال جدا از ما زندگی می کنند. نقاشی های آن ها می تواند نمایان گر دنیای آنان باشد. به این منظور از روش بداهه سازی استفاده شد تا کودکان بتوانند با تخلیه روانی، احساسات درونی خود را کاملا آزاد و به دور از قید و بندها بیان کنند. بنابر این ضروری بود تا قبل از هر چیز مطالعاتی در مورد تعریف بداهه سازی انجام پذیرد.

مهم ترین نتیجه حاصله این است که، کودکان پیام خود را از رخدادهای ناپسند و خشن محیط کار، با رنگ ها و تصاویر ناخودآگاه و به ظاهر اتفاقی نقش می کنند و انزجار و خشم خویش را عیان می سازند. همچنین روش مورد اشاره به نسبت شیوه های گذشته در روانکاوی ناخودآگاه افراد، می تواند موفق تر عمل کند. روش تحقیق، تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، به صورت ترکیبی بوده ؛ به این معنی که از روش های کتابخانه ای و میدانی ( از طریق مشاهده و آزمون ) استفاده شده است.

جامعه آماری در این پژوهش، ٣٠ نفر از کودکان کار بین٧ تا ١٠ سال بوده که به صورت اتفاقی انتخاب و برای اثبات دقیق تر فرضیه های این پژوهش، این تعداد با ١٥ کودک معمولی٧ تا ١٠ســال مقایســه شده اند.

واﮊگان کلیدی

نقاشی، بداهه سازی، کودکان کار، ضمیر ناخودآگاه، روانکاوی .

مقدمه

کودکان همواره نیروی کار ارزان به شمار می روند و دستان کوچک بسیاری از آنان با سختی های کار آشناست. فشار فقر و تنگدستی باعث شد برخی خانواده ها، برای تامین مخارج زندگی،کودکان خود را وادار به کار کنند. کار کردن کودک مساله ای است که از دیرباز در تمام جوامع بشری وجود داشته و از جنبه های مختلفی به آن نگاه می شود. زمانی که کودک برای کار از خانه بیرون می رود، هیچ تضمینی برای حفظ او از آسیب های اجتماعی وجود ندارد و زندگی وی در این حالت، دستخوش تغییرات زیادی می شود. این روند فرصت تحصیل، آموزش و بازی را از کودکان گرفته و باعث از بین رفتن خلاقیت آن ها شده

ﻭ در نتیجه آسیب های جدی جسمی و روانی به همراه می آورد.

نقاشی و یا تصویرسازی، وسیله ای است که کودک می تواند به کمک آن، نوعی ارتباط روحی با دیگران برقرار می کند؛ بنا براین می توان از این طریق به روحیات، تمایلات
ﻭ شخصیت او پی برد.

پژوهش حاضر، به منظور بررسی عواطف و حالات درونی کودکان کار انجام شده و به این منظور از روش » بداهه سازی« استفاده شده که می تواند اعماق درونی روح کودک را بهتر و روشن تر نمایان کند، همچنین درصدد است تا روشن سازد بداهه سازی به نسبت روش هایی که تاکنون در این زمینه انجام شده و قابلیت این را دارد که برای آزمون های روانشناسی وروانکاوی مورد استفاده قرار گیرد.

به نظر می رسد تاکنون تحقیقی با این موضوع صورت نگرفته ، اما در موارد مشابه پژوهش های بسیاری انجام شده که از آن جمله می توان به کتاب » نقاشی کودکان و مفاهیم آن« نوشته آنا اولیوریو فراری١ اشاره کرد. یکی از نتایج مهم آن، این است که، ارائه موضوع به منظور بررسی عواطف درونی کودک، مناسب نیست؛ زیرا کودک با داشتن آگاهی از مقاصد جست وجوگرانه آزمون گیرنده، به پنهان سازی شخصیت خود می پردازد و به همین دلیل در خاتمه، روش آزاد و بداهه توصیه شده است.

ماکس لوشر٢، در کتاب »روانشناسی رنگ ها « ، تنها از طریق بررسی رنگ ها به تحلیل شخصیت انسان می پردازد. آزمون لوشر، از نظریه های مهم و موفق در روانشناسی

ﻭ روانکاوی به شمار می رود و این کتاب حاوی اطلاعات مفید و ارزنده ای است که می توان از آن برای تحلیل آثار کودکان کار بهره گرفت.

به نظر می رسد، آزمون هایی که تاکنون برای روانشناسی

ﻭ روانکاوی انجام شده ، دارای نواقصی هستند زیرا در آن ها تنها به یک جنبه از هنر توجه گردیده؛ به عبارت دیگر یا از طریق ارائه موضوع و عناصر تصویری انجام گرفته، که این روش نقایص بسیاری دارد و یا فقط به رنگ پرداخته

تصویر ١- احسان، ٩ ساله


و عناصر تصویری نادیده گرفته شده است . آزمون بداهه سازی فاقد این محدودیت ها می باشد و می تواند بدون مقاومت و پنهان سازی شخصیت از طریق رنگ و عناصر تصویری، محتویات درونی فرد را نمایان سازد.

اهمیت هنر در کشف دنیای درونی انسان

هنر از مهم ترین ویژگی های بشری به شمار می رود و به گفته هگل ٣ »غایت هنر در آن است که هر گونه احساس خفته، تمایلات و شور و شوق را بیدار کند، به آن ها جان بدمد، نهاد آدمی را سرشار کند و همه چیز را برای انسان فرهیخته و رشد کرده احساس پذیر کند. هنر می تواند آن چه را عاطفه انسان در درونی ترین و نهفته ترین زوایای روح دارد، تجربه کند و بپروراند؛ آن چه را در ﮊرفا و امکانات متعدد و جنبه های گوناگون نهاد انسان است به جنبش درآورد و برانگیزاند و ... ) « عبادیان،١٣٨٣، ٢٩)

هنر به معنای حقیقی آن برترین شکل انتقال تمایلات ناخودآگاه روح به آگاهی انسان است؛ هنر حقیقی در تفکر دینی و عرفانی تنها به هدایت الهی و بدون تفکر و به وسیله یک سیر معنوی و بر کندگی از عالم کثرت ممکن است. هنرمند باید در تمام اعمال و افکار خود بر احساس و حضور خود تکیه کند؛ اما تنها حضور و دریافت قلبی کافی نیست، بلکه بیان این دریافت های قلبی نیز اهمیت دارد. »حضور خوب بی حصول خوب، نمی تواند راهگشا باشد. « ( مددپور،١٣٧١، ٣ )

فلاسفه و اندیشمندان غرب و شرق در تعریف هنر دیدگاه مشترکی دارند و هنر را حاصل الهام، ذوق و حس زیباشناختی هنرمند می دانند.
»کارل گوستاو یونگ«٤، برای هنرمند به عنوان هاتف و غیب گوی آن چه که »ناخودآگاه جمعی«می نامید، حرمت خاصی قائل بود. ناخودآگاهی، تجربه روانی ماست در هنگام قطع ارتباط با دنیای واقعیت و یا حالتی که در



تصویر ٢


آن تفکر متوقف شده و یا صرفا متوجه دنیای درون است. ناخودآگاه مخزنی است که بسیاری از معلومات و اکتشافات و خلاقیت های انسانی از آن ظاهر می شود؛ ضمیر ناخودآگاه امکاناتی را در خود دارد که وجدان آگاه هرگز به آن دسترسی ندارد.

همه محتوا و مضامین متعالی و فراموش شده در درون اوست و همه فرزانگی هایی که در بوته تجربیات هزاران ساله گذشته و در ساختار و »نمونه های دیرینه«١ گذارده شده است، در نهاد خود دارد. (یونگ، ١٣٨٣ ،٨٢ ) علاوه بر این یونگ اعتقاد دارد ناخودآگاه تنها جایگاه

تصویر ٤

تصویر ٣- میثم، ٧ ساله


ﻭ نشان دهنده گذشته نیست و سرشار از جوانه های وقایع روانی و انگاره های آینده نیز می باشد. به اعتقاد او، ناخودآگاه هر ماهیتی که داشته باشد، نمادهایی می آفریند که هر کدام مفهوم خاص خود را دارند.

برای دست یابی به ناخودآگاه و عالم درون، راه های بسیاری وجود دارد از جمله رویا، ذن، هنر و غیره علم روانکاوی و روانشناسی نیز همواره این روش ها را برای پی بردن به ناخودآگاه افراد به کار گرفته است.

امروزه آزمون های هنری نظیر نقاشی و رنگ از بهترین

ﻭ متداول ترین آزمون های روانکاوی به شمار می آیند و به


تصویر٦

شیوه های مختلف انجام می شوند ولی چنانچه اشاره شد، این روش ها دارای نقایص و محدودیت هایی هستند.

با توجه به مفهوم هنر حقیقی، می توان نتیجه گرفت بداهه سازی، از برترین قالب های هنری است و به دلیل خود انگیختگی می تواند محتویات ناخودآگاه انسان را به بهترین شکل آشکار سازد.

واﮊه »بداهه« یا »بدیهه« در لغت به معنای ناگهانی، بدون تفکر سخن گفتن یا شعر گفتن، و در فارسی »زودانداز« هم گفته می شود. (عمید،١٣٥٧، ٢٠٠ )در فرهنگ لغت آکسفورد، بداهه عبارت است از: انجام یا بیان کار و مطلبی بدون مقدمه و آمادگی قبلی، که معادل کشف و وانمایی در لحظه

ﻭ بدون اندیشه قبلی می باشد. تعریف ساده و موجز بداهه سازی هنری از نظر پژوهش گری چون راجردین، عبارت است از دریافت مفهوم و اجرا و یا خلق یک اثر در یک زمان واحد. ( فدوی، ١٣٨٦، ١٢ )

به گفته پرفسور یونگ، خودآگاه کلید ارزش های ناخودآگاه است؛ بنابراین نقشی تعیین کننده دارد و این تنها خودآگاه است که شایستگی دست یابی به مفهوم نماد ها

ﻭ معنای آن ها برای فرد بر مبنای واقعیت زمان آشکار شدنشان را دارد و تنها در صورت کنش متقابل خودآگاه و ناخودآگاه است که ناخودآگاه می تواند ارزش خود و شاید حتی راه چیره شدن بر نگرانی از تهی شدن را نشان دهد.

اگر ناخودآگاه به هنگام فعالیت به حال خود رها گردد

ﻭ هیچ اندیشه و اراده ای در آن دخیل نباشد، این خطر پیش می آید که غیر قابل مهار شده و یا طرف منفی و ویران گر خود را بروز دهد.

ناخودآگاه طبیعت ناب است و همانند طبیعت آن چه در خود دارد را سخاوتمندانه به کار می گیرد اما اگر به حال


خود رها شود و خودآگاه انسانی به آن واکنش نشان ندهد، ممکن است همانند طبیعت، داشته های خود را ویران کند و دیر یا زود به تباهی بکشاند. ( یونگ، ١٣٧٧، ٣٩٣ )

به طور کلی می توان گفت، هنر حقیقی از الهام و مهارت پدید می آید بنابراین شرط لازم برای تولید یک اثر هنری این است که نظارتی که توسط انسان انجام می گیرد، کاهش یابد ولی در عین حال اگر این نظارت کاملا از بین رود، اثر غیر قابل فهم و در صورتی که نظارت دقیق و قاطع باشد، نتیجه کار هنری سرد و بی روح خواهد شد.

در طول تاریخ بداهه سازی در زمینه های گوناگون و با اشکال مختلف انجام پذیرفته است. بداهه سازی مطرح شده در این پژوهش خصوصیات هنر حقیقی را داراست و می تواند تصویر بسیار روشنی از ناخودآگاه را منعکس کند.

مراحل نقاشی کودکان کار

آزمون نقاشی به روش بداهه شامل دو مرحله است: در مرحله اول، ابتدا رنگ های زرد، نارنجی، قرمز، آبی، سبز، بنفش، قهوهای، خاکستری و سیاه به ترتیب علاقه و ترجیح توسط کودک انتخاب میشوند. این مرحله آزمون شباهت بسیاری به آزمون لوشر دارد با این تفاوت که به جای کارتهای رنگی از جوهرهای رنگی و به جای هشت رنگ، از نه رنگ استفاده و رنگ نارنجی به آن ها افزوده شده است. در این مرحله کودک لکههای رنگی را به ترتیب علاقه و به مقدار دلخواه روی شیشه قرار داده و سپس با گذاشتن مقوایی سفید ، لکهها را به روی مقوا منتقل میکند.

این مرحله از آزمون، به تنهایی میتواند بیان گر اطلاعات مفید و ارزندهای از نظر روحی و روانی افراد


تصویر٧- پریسا، ٨ ساله

باشد و میتوان از تفاسیر لوشر در تجزیه و تحلیل این بخش استفاده نمود.

در مرحله بعد، کودک به وسیله لکههای پدیدآمده بر روی مقوا و با تاکید بر بخشهایی از آن ها و نظاممند کردن شان، تصاویری خلق میکند که اطلاعات مرحله قبل را کامل تر و گویاتر میکنند.
الف – انتخاب رنگ:

در میان ٦٠ نمونه که از ٣٠ کودک مشغول به کار گرفته شد، انتخاب رنگ ١٥ درصد آن ها را رنگ های زرد، نارنجی، قرمز، سبز، آبی و بنفش تشکیل می دهد، ١٣ درصد رنگ خاکستری در کنار این رنگها به کار رفته و در ٧٢ درصد آن ها رنگ های قهوهای و سیاه به دیگر رنگ ها ترجیح داده شده است.

کودکانی که رنگ های شاد و اصلی را به کار گرفتهاند، اغلب ٧ و ٨ ساله هستند که در بیرون از خانه مشغول نبودهاند و به کارهای سبکتری در خانه و در کنار خانواده می پرداختند، مانند بستهبندی و شکستن قند و گردو و غیره. در آثار کودکانی که رنگ خاکستری را نیز استفاده کردهاند، یک یا دو رنگ از رنگ های اصلی حذف شده است.

کودکانی که بخش زیادی از این گروه را تشکیل میدهند، رنگ های سیاه و قهوهای را به رنگ های اصلی ترجیح داده و ٨٠ درصد آن ها رنگ زرد را و تقریبا در ٥٣ درصد رنگ سبز، ٤٦ درصد رنگ آبی و ١٨ درصد رنگ قرمز را از انتخاب خود حذف کرده اند. در تعدادی از این آثار دو یا بیش از دو رنگ اصلی حذف شده است. برای مثال در تصویر ١ مشاهده میشود که رنگ های قرمز و آبی کاملا حذف گردیدهو رنگ غالب در این اثر سیاه است.


تصویر ٨- مریم ،٨ ساله


رنگ های انتخابی در تصویر ٢ ، نارنجی، قرمز ، قهوهای و سیاه هستند و زرد و آبی و سبز حذف شدهاند.

در تصویر٣ نیز سه رنگ زرد و آبی و سبز انتخاب نشدهاند و رنگ های قهوهای، بنفش و سیاه کل انتخاب را تشکیل میدهند. در تصویر ٤، کودک تنها از رنگ قرمز و قهوهای استفاده کرده و تمایلی به رنگ های دیگری نداشته است. ماکس لوشر، رنگ قهوهای را نشان ناراحتی جسمانی و بیماری میداند و معتقد است بیخانمان ها و افرادی که آرامش و استراحت ندارند این رنگ را به رنگ های دیگر

تصویر ٩-فاطمه،١٠ ساله

تصویر١٠- نازنین،١٠ ساله


تصویر١٢

ترجیح میدهند.

در تصویر٥ مشاهده میشود که تنها رنگ های انتخابی بنفش و سیاه هستند و تمام رنگ های اصلی طرد شدهاند.

لوشر چهار رنگ اصلی آبی، قرمز، سبز و زرد را نشان گر نیازهای روانی فرد میداند. نیاز به خشنودی و محبت، ابراز وجود، عمل و موفقیت و انتظار و امید. در این آزمون ها نیز همانند آزمون لوشر گزینش رنگ های

تصویر ١٤- احسان، ٩ ساله

تصویر ١١- فرهاد، ١٠ ساله


تصویر١٣

اصلی، نشاندهنده تعادل روانی است و انتخاب هریک از سه رنگ سیاه و خاکستری و قهوهای را میتوان نشانهای از تضادها و سرکوبهای روانی و نگاه منفی نسبت به زندگی تلقی نمود.

حذف آبی بیان گر بیقراری، عدم آرامش و خشنودی است، با طرد شدن سبز، ایستادگی شخص متزلزل میشود و قدرت و استحکام ارادهای که برای رویارویی با مشکلات موجود ضروری است، ضعیف می گردد. حذف سبز نشاندهندهاحساس خستگی مفرط و فرسودگی است. ( لوشر، ١٣٧٥، ٢٠٤)

کنار گذاشتن قرمز نشان دهنده خستگی جسمی و کمبود انرﮊی و عجز عصبی و طرد شدن زرد نیز به معنای نوعی خستگی روحی، نگرانی و بدبینی است. بنابراین عدم انتخاب رنگ های اصلی نشانه آن است که یکی از نیازهای اولیه ارضاﺀ نشده و شرایط موجود، دلخواه فرد نیست . این نارضایتی، سبب فشار روحی و باعث به وجود آمدن محرومیتهایی در زندگی میشود. هرچه تعداد رنگ های اصلی حذف شده بیش تر باشد، شدت کمبودها و فشارهای روحی و اضطراب بیش ترمی شود.
ب – تصویرسازی
در این مرحله کودک با کمک لکههای پدیدآمده روی مقوا، سعی در به وجود آوردن تصویر میکند. هر لکه را

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید