بخشی از مقاله
چکیده
به منظور قرارگرفتن در مسیر دستیابی به قلههای پیشرفت و تعالی در جوامع و سازمانها، وجود سرمایههای فکری و اجتماعی به عنوان الزامات اساسی برای پیمودن این راه از اهمیت ویژهای برخوردار است. تردیدی نیست که در موضوع سرمایه اجتماعی و فکری میبایست عوامل و پدیدههای بسیاری مورد مداقه و بررسی قرار گیرند که در این مقاله بررسی میزان تاثیر و کیفیت اثر همگی آنها نمیگنجد. با چنین فرضی نسبت به گزینش هوش معنوی به عنوان یکی از عوامل موثر بر ارتقای سرمایههای اجتماعی و فکری در فرآیند بهبود و پیشرفت عملکرد سازمانها پرداخته شده است، چرا که از این سرمایه در مواقع بحرانی به عنوان اصلیترین منبع رفع مشکلات و اصلاح فرآیندها می توان بهره برد.
کلیدواژهها: هوش ؛ هوش معنوی ؛ سرمایه فکری ؛ سرمایه اجتماعی؛ عملکرد .
.1 مقدمه و بیان مسئله
جریانی گسترده از تغییرات و تحولات از اواخر قرن بیستم آغاز شده است که پایههای پارادایمهای سنتی را در همه حوزهها و به ویژه در اقتصاد ، مدیریت و کسب و کار به شدت سست کرده است. در پارادایمهای جدید بجای تاکید بر مدل سنتی و فرماندهی بر گروههای مشارکتی بر خلاقیت و معنویت تاکید میشود . در سالهای اخیر دادهها و شواهد علمی فراوانی مبنی بر وجود هوشی با نام هوش معنوی به دست آمده است.
بنا به یافتههای اخیر، این هوش نهاییترین هوش انسان معرفی شده و نقطه عطفی در این زمینه به شمار میآید. امروزه یکی از موضوعات در حوزه کسب وکار ، استفاده از سرمایههای فکری و اجتماعی معنوی هستند. پژوهشهای بیشماری، رابطه مثبت بین معنویت و موفقیت را تایید نمودهاند ، نتایج این پژوهشها حاکی از آن است که ارزشهای معنوی نه تنها به بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان می انجامند بلکه آنها این توانایی بالقوه را دارند که کل سازمان را ارتقاء بخشند.
.2 تبیین مفاهیم سرمایههای فکری و اجتماعی
با ورود به عصر اطلاعات و دانش، مفاهیم جدیدی در محیط مدیریت وکسب و کار ظهور کردهاند بطوری که مزیت رقابتی آینده سازمانها در گرو استفاده مؤثر و مناسب از این نوع متغیرهای جدید میباشد. سرمایه فکری و اجتماعی در سازمان از همین دست مفاهیم بوده که توجه روز افزون محققان دانشگاهی، مسئولان و مدیران سازمانی را به خود جلب کرده است. بطورکلی سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری زمینهساز توسعه و عملکرد اقتصادی و همچنین جامعه مدنی میباشند.
سرمایه اجتماعی تمایل افراد را برای همکاری با گروهها افزایش میدهد و شبکهای با نشاط از تجمعهای داوطلبانه در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایجاد میکند که از آن طریق کارکنان امور خود را به بهترین شکل ممکن اداره میکنند. سرمایه اجتماعی رضایت را جانشین اجبار میکند و خودکنترلی را در رأس امور قرار میدهد و همچنین ابعاد مختلف سرمایه فکری اعم از انسانی، رابطهای و ساختاری را در جهت نیل به اهداف سازمان هدایت میکند و این یکی از اهداف مهمی است که هر سازمانی درصدد دستیابی به آن میباشد، بنابراین سرمایه فکری و اجتماعی، دارای قابلیتها و داراییهای مهم سازمانی هستند که میتوانند به سازمانها در خلق و تسهیم دانش در بهبود عملکرد سازمان کمک بسیار کنند.
شاخصههای سرمایه فکری.1 از دیدگاه روانشناسان و جامعهشناسان برخی شاخصهای سرمایههای فکری شامل: خودآگاهی، کلنگر بودن، مستقل بودن، استقلال از محیط، گفتن »چرا؟«، قابلیت مواجه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها، خودکنترلی، انعطافپذیری، پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آنها، درس گرفتن از تجربیات و شکستها، خودجوش بودن، درست اندیشیدن، عدم فرار از میدان حوادث، رهایی از لغزش ها و دام های شیطانی، حسی که افراد را هدایت درونی میکند، بروز کامل عشق در شخصیت فرد و توانایی برای شاد زیستن و .... میباشد. به عقیده صاحبنظران این حوزه لازمه سرمایه اجتماعی داشتن و پرداختن به سرمایه فکری است .
شاخصههای سرمایه اجتماعی.2 هر سازمانی علاوه بر داشتن ارتباطات درونسازمانی، دارای نوعی رابطه با محیط پیرامونی و بیرون از سازمان است. این رابطه را که از نوع رابطه تاثیرگذار و تاثیرپذیر است، میتوان به نحوی به عنوان سرمایه اجتماعی آن سازمان قلمداد کرد. شاخصهای سرمایه اجتماعی شامل: اعتماد، اخلاقیات، مشارکت، همکاری، تعهدات ایجاد شده، دسترسی اطلاعات، هنجارهای اجتماعی، اقتدار، هویت، مشغولیت اجتماعی، احساس تعلق، عدالت اجتماعی، انسجام و همبستگی اجتماعی، نظم اجتماعی و ... میباشد. به عقیده کلمن سرمایه اجتماعی در نهایت برای افراد سرمایه انسانی به همراه دارد.
.3 ماهیت و کارکرد هوش معنوی
امروزه عصر رقابت و پیچیدگی است و سازمانها با افراد سروکار دارند. این تنها انسان است که از هوش معنوی3 برخوردار است، هوشی تحولپذیر و توانایی که به او قدرت میبخشد تا خلاق و غیر قابل پیشبینی باشند. لذا توصیف و تعریف عبارت هوش معنوی به عنوان یک توانایی شناختی برای تبیین نسبت آن با سرمایه اجتماعی ضروری میباشد.
به اعتقاد دانشمندانی که این موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند، هوش معنوی یک بعد از هوش انسانی است که برای حل مسایل مفهومی و ارزشی استفاده میشود. به عبارت دیگر هوش معنوی دربردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطههای مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و... شامل میشود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیدههای اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری مینماید .
هوش معنوی جنبههای مختلفی از آگاهی و زندگی ذهنی و روحی درونی فرد را با زندگی و کار بیرونی متصل و یکپارچه مینماید و نوعی آگاهی درباره تمامیت جهان به شکلی کلی به فرد میدهد. به افراد توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرفنظر از پیشامدها و رویدادها را میآموزد و فرد را قادر میسازد همه چیز را آنطور که هست، ببیند. این هوش همان هوشی است که رهبران مشهور و محبوب جهان را هدایت کرده است.
افراد با داشتن این هوش توانستهاند، بزرگترین فشارها را تحمل کنند. در واقع، آنها با ویژگیهای منحصر به فرد خود، چشماندازی از آینده سازمان ایجاد و به گونهای در کارکنان نفوذ میکنند که افراد را به تحقق چشمانداز سازمان ترغیب نموده تا به آینده سازمان امیدوار باشند، به این ترتیب انگیزه درونی کارکنان را برای تلاش بیشتر افزایش میدهند.
مولفههای هوش معنوی. همه ما با توانایی در تکامل هوش معنوی متولد میشویم اما گروه کمی از ما از آن استفاده مینماییم، در حالیکه بهره و سود آن بسیار است. هوش معنوی به کشف عقل و حکمت در امر مسایل احساسی و شعوری میپردازد و با افزایش مجموعهای از تواناییها، قابلیت تعالی فیزیکی و مادی، ورود به سطح معنوی بالاتر، یافتن تقدس در فعالیتها، رویدادها و روابط روزمره، توانایی به کارگیری منابع معنوی برای حل مسائل زندگی و همچنین توانایی انجام رفتار فاضلانه و ظرفیت پرهیزگاری بالا را برای فرد به ارمغان میآورد.
علاوه بر اینها مولفههای متعدد دیگری نظیر: عقل شهودی، ادراک مستدل، آگاهی بر خواست و نیت، قدرت و عدالت متمرکز، عملکرد همراه با بصیرت، آگاهی و توان دوراندیشی، حس ماوراءالطبیعه و تقدس، آرامش درونی و بیرونی، دیدن وحدت در کثرت، پیوند و خدمت خلاق، خیرخواهی عملی و معنوی، خردمندی، فضیلت و انسانیت، دلسوزی، شفا و بخشش، وقار و تعهد، زندگی با شوق، عشق، فداکاری و شفقت، ایمان و ایثار و راحت بودن در تنهایی بدون احساس تنهایی نیز برای هوش معنوی ذکر میشود.
.4 تبیین نقش هوش معنوی بر ارتقای سرمایههای فکری و اجتماعی
با انطباق سرمایههای فکری و اجتماعی را با تعریف هوش معنوی در مییابیم که دارندگان این قسم از هوش کسانی هستند که میدانند، »چهچیزی« را »چرا« انجام میدهند. همیشه بر اساس یک رسالت مشابه عمل میکنند. آنها بر اساس خدمترسانی به دیگران زندگی میکنند و همواره مسوولیت عملکردشان را میپذیرند و برای رضایتداشتن از خود، نیازی به تصدیق دیگران ندارند، از وابستگی به دیگران برای کسب ایمنی رها هستند. آنها کار را مکانی برای خلاقیت، اعتماد به نفس و یادگیری، جایی که پول و پاداش، ثانویه است، میدانند. آنها از زندگی مادی دست نمیکشند بلکه خواهان ایجاد تعادلی در زندگی مادی همسو با اهداف متعالی و معنوی خود هستند.