بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی تعیین تاثیر هوش سازمانی و هوش معنوي بر عملکرد کارکنان مدیریت درمان تامین اجتماعی در استاناست یزد . روش تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردي بوده و از نظـر اجـرا ،همبسـتگی می باشد. که 270 نفر از مدیران و کارشناسان مدیریت درمان تامین اجتماعی یزد به عنوان نمونه انتخاب شدند.

تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از رگرسیون گام به گام و از نرم افزار spss انجام شده و نتـایج پـژوهش نشـان می دهد سطح هوش سازمانی و هوش معنوي در سازمان در شرایط مناسبی قرار دارد. همچنین این فرضـیه کـه مولفه هاي هوش سازمانی و هوش معنوي می توانند عملکرد کارکنان را پیش بینی نمایند، تأیید می شود.

کلمات کلیدي: هوش سازمانی، هوش معنوي، مدیریت درمان یزد، معنویت، عملکرد کارکنان


.1 مقدمه

بهرهگیري از ابزارهاي نوین در ارایه خدمات، صـنایع و سـازمانهـا را دسـتخوش تحـولات چشـمگیـري سـاخته است.توجه به بهره وري سازمانی که خود حاصل کارایی و اثربخشی است، از مقوله هایی است کـه همـواره ذهـن مدیران سازمان ها را به خود مشغول می دارد. بی تردید عملکرد کارکنان از مواردي است که می تواند بهره وري را تحت تاثیر قرار دهد، بر همین اساس شناسایی عواملی که بتواند عملکرد کارکنان را بهبود بخشـد و در نتیجـه بهره وري سازمانی را ارتقا دهد، از الزامات مدیریت منابع انسانی در هر سازمانی است، بر همـین پایـه اسـت کـه ارزشیابی عملکرد کارکنان اهمیت می یابد، در واقع ارزشیابی عملکرد راهی است که مدیران می توانند بـه نقـاط قوت و ضعف کارکنان پی ببرند و با شناسایی عوامل اثرگذار بر آن، فعالیت هاي سازمانی را بهبود بخشـند (رضـا،


١ عضو هیات علمی و ریاست دانشگاه آزاد اسلامی یزد
2عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی یزد
3 کارشناس ارشد مدیریت اجرایی دانشگاه آزاد اسلامی یزد(مسئول مکاتبات) m_motawallian@gmail.com

دومین همایش ملی پژوهش هاي کاربردي در »علوم مدیریت و حسابداري«

2nd National Conference on Applied Researches in Accounting and Management

21 اسفندماه93 دانشگاه تهران WWW.AMSCONF.IR


.(2010 می توان اذعان کرد که آنچه کارکنان انجام می دهند، ممکن است مرتبط بـا عوامـل دیگـري باشـد و از ویژگی هاي ساختاري یا فرهنگی و یا فردي تاثیر پذیرد، بنابراین شناسایی این عوامـل و بهبـود آنهـا مـی توانـد عملکرد شغلی4 را ارتقا دهد و هوش سازمانی و هوش معنوي به عنوان دو مورد از این ضروریت هـا مطـرح مـی شود.

مساله هوش به عنوان یکی از ویژگی هاي اساسی که تفاوت فردي را در بین انسان ها موجب می شود از ابتـداي تاریخ مکتوب انسان ها مورد توجه بوده است (ونگ ولاو5، .(2003 هوش سازمانی مفهومی جدید در عرصه متون سازمان و مدیریت است. هر کارمند میتواند وظیفه اش را به نحو احسن انجـام دهـد، اگـر تصـمیمگیـريهـا در سازمانها بر مبناي اطلاعات واقعی باشد تا بر مبناي حدسیات و یـا اینکـه چگونـه در گذشـته آن کـار را انجـام میدادهاند، کارها به درستی پیش نخواهد رفت. در این باره نیاز به مستندات است، مستندات از همه عوامل یـک سازمان، مجموع این مستندات و آمارها است که مانع از سعی و خطا میگردد. وعده اي کـه هـوش سـازمانی بـه شما می دهد یعنی وعده دسترسی فوري به همه داده هاي موجود در شـرکت و سـازمان شـما بـا داشـبوردهاي دیجیتالی و شاخصهاي عملکرد موردنیاز تا سازمان خود را اداره کنید(ونگ ولاو، .(2003

از سوي دیگر در سالهاي اخیر داده ها و شواهد علمی فراوانی مبنی بر وجود هوشی با نام هوش معنوي به دسـت آمده است. بنا به یافته هاي اخیر، این هوش نهایی ترین هوش انسان معرفی شده و نقطه عطفی در این زمینه به شمار می آید. امروزه یکی از موضوعات در حوزه کسب وکارموضوع اصول اخلاقی و سرمایه هاي معنـوي هسـتند ما باید بتوانیم اثبات کنیم که انسان هایی نیستیم که فقط به پول فکر می کنیم بلکه ما موجـوداتی هسـتیم کـه معنا و مفهوم خاصی در زندگیمان وجود دارد و به دنبال این هستیم که براي زنـدگی خـود معنـا ارزش و هـدف بیابیم. هوش معنوي همان توانایی است که به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و کوشش براي دست یـافتن بـه آن رؤیاها را ارزانی می دارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی که برعهده می گیریم، دارا می باشد. هوشی که به واسطه آن به سؤال سازي در رابطـه با مسایل بنیادي در زندگیمان می پردازیم و با کمک آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا می شویم. هوشی کـه قادریم توسط آن به فعالیتها و نحوه عملکردهایمـان مفهـومی وسـیعتر، غنـی تـر، پربـارتر و پرمعنـاتر ببخشـیم.

همچنین با کمک آن بر معناي اعمالمان آگاه شده و دریابیم کدامیک از اعمال و رفتارهایمـان از ارزش بیشـتري برخوردارند و کدام مسیر در زندگیمان والاتر و شایسته پیمودن است.

4- Job Performance 5 Wong & Law

دومین همایش ملی پژوهش هاي کاربردي در »علوم مدیریت و حسابداري«

2nd National Conference on Applied Researches in Accounting and Management

21 اسفندماه93 دانشگاه تهران WWW.AMSCONF.IR


پژوهش حاضر در صدد آن است که نخست به نقش هوش سازمانی و معنوي در ارتقـاء عملکـرد کارکنـان اشـاره نموده، سپس با ارائه شواهد نظري مربوط به هوش سازمانی و معنوي و عملکرد کارکنان به روابط بین دو موضوع مطرح شده بپردازد.

.2 مبانی نظري

در حوزه روانشناسی و علوم رفتاريمعمولاً باور بر این است که هـوش موجـودیتی منفـرد اســت کــه بـــــه ارث میرسد و انسانها مانند لوح سفیدي هستند که هر چیزي را در صورتی که به شیوه اي مناسب ارایه شود، میتــوان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان میدهد که عکس این مسأله صادق است و هوش هاي چندگانـه وجـود دارد کهکاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلـف هـوش را کــشف کـرده انـد، هـوارد گاردنر (1993) پیش قـدم کار بر روي هوشهاي چندگانه بود. گاردنر هوش را »ظرفیتی براي حل مـسایل یـا تطبیـق ساختهها متناسب با مجموعه فرهنگی« میداند. تحقیقات گاردنر دلالت بر انواع متفاوت هوش داردسبتاکه نـ ً مـستقل از یکـدیگر رشـد پیـدا مـی کننـد و هــر مهارت مخصوص ناحیه اي از مغز است
که می توان آن را به صورت هرم زیر نمدادایش : هوش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید