بخشی از مقاله
چکیده
این مقاله با هدف تشریح و توضیح اهمیت تاثیر دو متغیر هوش فرهنگی و مهارت در زبان محلی بر روي موفقیت مدیران سازمان هاي بین المللی در عصر حاضر به بررسی منابع و ادبیات مرتبط با این موضوع پرداخته و با کاوش در منابع کتابخانه اي ضمن ارائه تعاریف و مفاهیم مربوط به این دو متغیر به تشریح ابعاد مختلف این متغیر ها پرداخته و با کمک مدل هاي ارائه شده در مقالات پیشین نهایتا به ارائه مدلی جدید براي انجام تحقیقات میدانی، در این ارتباط می پردازد.
-1 مقدمه
یکی از تغییرات مهمی که در دنیاي کسب و کار رخ داده است جهانی شدن کارهاست. فرایند رو به جلو جهانی شدن اهمیت توان برخورد موثر بین فرهنگی را روز به روز بیشتر می کند. این تغییرات نه تنها مکان هاي کاري را گسترده کرده بلکه نیروي کار را نیز دستخوش تغییر ساخته و سازمان می بایست با فرهنگ هاي مختلف در ارتباط باشد چه به عنوان نیروي کار و چه به عنوان بازار محصولات و خدمات. رهبري در محیط هاي متلاطم، پیچیده، پرآشوب و مملو از ویژگیهایی چون تغییر، تنوع و تفاوت - فرد من1، 2005، - 36 و نیز توسعه روزافزون فناوریهاي ارتباطی و ظهور شبکه هاي اجتماعی، امروزه کاري پیچیده و به مراتب دشوارتر ازگذشته هاست. جهانی شدن از آنجایی که به عنوان حرکت طبیعی و فطري انسان به سوي کمال ذاتی آفرینش تلقی می شود، فرآیندي مطبوع و مطلوب همه انسانهاست. جهانی شدن واقعیتی جهانی است بدیهی است که در ایجاد و استمرار چنین حرکتی وجود یک رهبري توانمند و اثربخش کاملاً ضرورت دارد - توماس و اینکسون2، 2004، . - 12 هوش فرهنگی - - CQ به عنوان قابلیت فرد در کار کردن با محیط هاي فرهنگی متفاوت تعریف شده است. تئوري پایه در زمینه هوش فرهنگی همبستگی مثبت بین موقعیت و توان انطباق با تنوع فرهنگی می باشد - گلفند3 و دیگران، 5،. - 2007 با توجه به هزینه هاي بالاي شکست در عرصه جهانی، سازمان ها باید به دنبال رهبرانی که پتانسیل هاي رهبري بین الملل را دارا می باشند، باشند - موریسون4، 2004، . - 8
از طرفی زبان محلی و تسلط مدیران بر زبان محلی کشور هایی که سازمان هایشان در آنها ورود پیدا کرده اند می تواند نقش موثري در موفقیت و یا شکست برنامه هاي سازمان در این محیط هاي بین المللی داشته باشد. افرادي که می توانند به زبان هاي محلی صحبت کنند، بهتر می توانند انطباق فرهنگی را انجام دهند و از طرف دیگر این گونه افراد گزینه هاي بهتري براي واگذاري فعالیت هاي برون مرزي سازمان می باشند - کایل5، 2013، . - 598 با توجه به اهمیت تاثیر دو متغیر هوش فرهنگی و مهارت در زبان محلی بر روي موفقیت سازمان هاي بین المللی در عصر حاضر، ما در این تحقیق بر آنیم تا اولا این ارتباط را در سازمان هاي بین المللی در ایران به تایید رسانده و ثانیا میزان تاثیر این دو عامل بر موفقیت مدیران و جهت آن را بررسی نماییم.
-2 مبانی نظري
- 1 – 2 فرهنگ6
فرهنگ ارزش ها، ایده ها، نگرشها و نمادهاي آگاهانه و نا آگاهانه اي است که که رفتار انسان را شکل می دهد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود - خاشعی، مستمع،1390، . - 2 مردم شناسان در مورد سه ویژگی عمده فرهنگ با یکدیگر توافق دارند:
الف- فرهنگ فطري نیست، بلکه از راه آموزش و یادگیري به وجود می آید.
ب- جنبه هاي مختلف فرهنگ با یکدیگر وابستگی دارد.
ج- فرهنگ توسط اعضاي یک گروه ایجاد می شود و مرز بین گروه هاي مختلف را مشخص می کند - ابراهیمی،1376،. - 4
هافستد نوعی طبقه بندي از چهار بعد فرهنگ ارائه داد تا برمبناي آن جوامع را طبقه بندي کند؛ فاصله قدرت، ابهام گریزي، فردگرایی و مردنمایی . وي در بعد فاصله قدرت به مقوله هایی مثل نابرابري، استقلا ل افراد، سلسله مراتب، قدرت، حقوق افراد، ارزیابی افراد و سیستم و در بعد ابهام گریزي به مسایلی ازقبیل؛ میزان پذیرش ابهام در زندگی ، استرس، سختکوشی، تعارض و رقابت، میزان تحمل انحراف، نمودهاي ملی گرایی، تحمل خطر در زندگی، مطلق گرایی و نسبیت گرایی و در بعد فردگرایی به مواردي چون؛ مسئولیت افراد و خانواده، وجدان صمیمی و فردي، وابستگی عاطفی، کار، ابتکار و تعلق سازمانی، جایگاه عقیده شخصی و حریم زندگی خصوصی، تخصص، نظم، وظیفه و امنیت، دوستی، تصمیمهاي فردي و گروهی، و در بعد مردنمایی به نکاتی مانند : نقش مردان و زنان، نقشهاي جنسی، تساوي زن و مرد، کیفیت عملکرد زندگی اهمیت افراد، محیط، پول و اشیأ اولویت کار و زندگی، وابستگی و استقلال، زیبایی کوچک و بزرگی و ... اشاره کرده و عنوان می کند جوامع با گرایشات فرهنگی متفاوت از لحاظ این چهار بعد، واکنش هاي متفاوت در شرايط مشابه از خود بروز می دهند. - رادریگز، 1380،. - 47-37
- 2 – 2 هوش7
دانشمندان مختلف براي تعریف هوش، تلاش هاي بسیاري کرده اند .از زمانی که پدیده اي به نام هوش توسط آلفرد بنیه - 1905 - 8 در فرانسه به صورت عدد و رقم نمود کمی یافت و اصطلاح بهره هوشی توسط ترمن9 در 1916 معرفی شد نزدیک به یک قرن می گذرد. از آن زمان تاکنون بسیاري از روانشناسان تعاریف و طبقه بندي هاي مختلفی از هوش به دست داده و بر آن اساس به تهیه ابزارهایی پرداخته اند که مدعی سنجش این کیفیت ذهنی هستند - شریفی،1377، . - 32 به طور کلی هوش عبارت است از ظرفیت فرد براي تفکر استدلال و حل مسئله به طور مولد و سازنده - قلی پور، 1386، . - 32 همچنین می توان این گونه بیان کرد که هوش به معناي توان بیولوژیکی براي تحلیل نوع خاصی از اطلاعات به روشی معین است - گاردنر10 ، 2000، . - 32 تحقیقات گاردنر نشان میدهد که انواع مختلف هوش وجود دارد که نسبتا مستقل از یکدیگر رشد میکنند و مهارت در یک هوش، داشتن مهارت در هوش دیگر را تضمین نمی کند. این هوش ها عبارتند از هوش زبانشناسی11 ، منطقی-ریاضی12، هوش دیدي –