بخشی از مقاله
چکیده
تحقیق حاضر به لحاظ هدف ،ماهیت و روش ، تحقیقی از نوع کاربردی ، توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی زابل به تعداد 1300 نفر می باشد. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده می شود که تعداد حجم نمونه 215 نفر بدست می آید. چون هر یک از کارکنان شانس انتخاب شدن برای جامعه نمونه را دارد، بنابراین از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده می شود.
برای جمع آوری اطلاعات ابتدا با استفاده از مصاحبه از کارشناسان و نخبگان و اساتید خبره پرسشنامه یادگیری سازمانی گومز و همکاران - 2005 - و اثربخشی کارکنان محقق ساخته تهیه و سپس در بین جامعه آماری توزیع گردید. روایی پرسشنامه ها توسط اساتید مورد تایید و پایایی آنها نیز با آلفای کرونباخ بالاتر از 0.7 بدست آمد.
برای تحلیل داده ها از دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در آمار توصیفی شاخص هایی مانند،جداول فراوانی و نمودارها و همچنین درآمار استنباطی از آزمون متناسب با داده ها همچون رگرسیون خطی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که یادگیری سازمانی و مولفه های آن بر اثربخشی کارکنان تاثیر دارد.
مقدمه
یادگیری سازمانی مجموعهای از اقدامات سازمانی مانند کسب دانش، توزیع اطلاعات، تفسیر اطلاعات و حافظه که به صورت آگاهانه و یا غیر آگاهانه بر تحول مثبت سازمانی اثر میگذارد، تعریف میشود، نیز تعریف مشابهی را ارائه میدهد، وی اظهار میکند که در بسیاری از مکاتب، یادگیری به عنوان فرایندی که در طول زمان آشکار میگردد و با کسب دانش، درک عمیقتر و بهبود عملکرد همراه است، تعریف میشود.
در سالهای اخیر اهمیت مطالعه و تحلیل یادگیری سازمانی افزایش یافته است و پژوهشگران مختلف از رویکردهای متفاوتی به تحلیل آن پرداختهاند. از جمله این رویکردها، رویکرد روانشناسی، رویکرد اجتماعی، و از دیدگاه تئوری سازمانی بوده است
بیشتر از منظر استراتژی، به یادگیری سازمانی به عنوان منبعی برای تمایز بین سازمانها و همچنین اساسی برای ایجاد مزیت رقابتی در نظرگرفته میشود و مفهوم سازمان یادگیرنده نیز از این دیدگاه نشأت گرفته است که موجب تغییر در روشهای سنتی مدیریت کسب وکار شده است
گارسا مورالز و همکارانش - - 2012، یادگیری سازمانی را قابلیت شرکت برای حفظ و بهبود عملکرد بر اساس تجارب گذشته تعریف میکنند و این قابلیت را توانایی کسب و بهره برداری از دانش ضمنی و صریح، تشریک دانش و استفاده از دانش در سازمان میدانند. سازمان ها باید برای پاسخگویی به این تغییرات چابک باشند تا بتوانند برای آینده مبهم و ناشناخته تصمیم گیری و واکنش به موقع ومناسب داشته باشند.
حدود نیم قرن از عمر مباحث یادگیری سازمانی می گذرد و در حال حاضر نیز به شکل فزاینده ای در حال رشد است؛ چرا که تغییرات و چالش های فراوان دنیای کنونی ایجاب می کند که سازمانی با قدرت یادگیری و به روز رسانی خود شکل گیرد تا بتواند با تحولات سریع خود را منطبق کند و به موقع به محرکهای محیطی پاسخ دهد و با کسب دانش و آگاهی به صورتی گسترده و پویا و زنده در حوزه ی بهسازی و توسعه ی سازمانی به حیات خود ادامه دهد. هم چنین یادگیری سازمانی یکی از منابع حیاتی برای کسب مزیت رقابتی در مدیریت استراتژیک است
و باید به دانش سازمانی به عنوان یک دارایی استراتژیک در سازمان نگریسته شود و به شکلی آن را مدیریت کرد تا بتواند اثربخشی و موقعیت رقابتی سازمان را بهبود ببخشد
همه ی سازمان ها یاد می گیرند؛ به این معنا که با دنیای متغیّر اطراف خود کنار می آیند. اما برخی از سازمان ها سریع تر و اثر بخش تر از همتایان خود می آموزند. مهم ترین نکته آن است که یادگیری از فعالیت های روزمره سازمان جدا فرض نشود. مدیران باید بر جنبه ها و روشهایی که دانش میتواند به سازمان آن ها رسوخ کند و در آن معنای کاربردی بیابد، اشراف پیدا کنند و راه هایی که افراد برای کسب اطلاعات و حل مسأله از آن ها بهره می برند را بشناسند و به کارگیری دانش برای هدایت فرایندها و ساختارها و نیز فعالیت های سازمانی را که به بهبود اثربخشی و کسب و کار منجر خواهد شد بشناسند .
بنابراین بسیاری از نویسندگان یادگیری را به عنوان یکی از جنبه های حیاتی رقابت پذیری به شمار می آورند و آن را با کسب دانش و اثربخشی سازمانی مربوط می سازند. هر چند که در گذشته بر رابطه میان یادگیری سازمانی و اثربخشی کارکنان تأکید شده است، تحقیقات تجربی کمی در ایران در زمینه ی رابطه ی یادگیری سازمانی با شاخص های اثربخشیی سازمان صورت گرفته است .
اگر سازمانی به دنبال بهبود اثربخشی است، باید این قابلیت ها را مد نظر داشته باشد و تا جای ممکن آن ها را در درون خود پرورش دهد. بیل گیتس بنیان گذار و مدیر ماکروسافت می گوید، اگر سازمان ها بتوانند با چابکی و دانش سازمانی سازوکارهای ایجاد تحول و دگرگونی را در خود ایجاد کنند، دیگر نباید نگران آینده غیر قابل پیش بینی باشند. به عبارتی، سازمان ها باید سریع تر از رقبا، فرایندها، قیمت ها، فرآورده ها و خدمات خودرا بااستفاده از دانش تغییر دهند
البته برخی معتقد هستند که با توجه به عدم وجود رقابت و سرعت در بخش دولتی و در یک کلمه عدم وجود پویایی در محیط کاری و عملیاتی آن، عملا بیان چابکی در این بخش بی معنا و بی ربط است، بخصوص مطالعات آتی بیشتر به تولید چابک و چابکی تامین در سازمان های تولیدی و خصوصی اختصاص دارد؛ اما به اعتقاد ما، بخش دولتی به دلیل کثرت ارباب رجوع و نیز نیاز بیشتر به رفع نیازها و خواسته های آنها و در راستای بالندگی و تعالی خود در زمینه های سرعت و کیفیت و مهم تر از همه هزینه، بیشتر از بخش خصوصی و تولیدی به بهبود اثربخشی نیاز دارد.
این تحقیق در پی رفع این کمبود و در پی نشان دادن تأثیر یادگیری بر اثربخشی کارکنان است و تلاش دارد رابطه ی میان یادگیری سازمانی را با اثربخشی کارکنان نشان دهد که آیا یادگیری سازمانی و مولفه های آن بر اثربخشی و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی زابل تاثیر دارد؟
چارچوب نظری پژوهش
با توجه به ادبیات و پیشینه تحقیق عوامل شتاسایی شده در این پژوهش که در تحقیقی گومز و همکاران - 2005 - استفاده شده است، در مدل زیر آمده است.