بخشی از مقاله
مقدمه: کیسپپتین پپتید 145 اسید آمینهاي است که تحریک کننده ترشح گونادوتروپینها میباشد. تزریق این پپتید در موش صحرایی، خوك، میمون، گاو و انسان و نیز در نشخوارکنندگان کوچک - گوسفند و بز - در فصل تولیدمثل سبب تحریک ترشح گونادوتروپینها شده است.
هدف: ارزیابی تاثیر تزریق کیسپپتین 10 بر ترشح هورمون لوتئینه کننده - LH - در بز ماده آنستروس
روش: در مطالعهاي مداخلهاي چهار بز ماده اکوتیپ آباده 4 تا 5 ساله آنستروس با اندازهگیري غلظت پروژسترون - کمتر از یک نانوگرم در میلیلیتر سرم - 20 و 10 روز قبل از تزریق کیسپپتین انتخاب شدند. ابتدا بزها یک دوز نرمال سالین 2 - میلیلیتر - از طریق کاتتر وریدي به عنوان شاهد دریافت کردند. نمونهگیري خون به منظور اندازهگیري LH در سرم
در زمانهاي -60، -40، -20، 0 - درست قبل از تزریق - ، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 80، 100، 120 و 140 دقیقه انجام شد. پس از یک ساعت در همان چهار بز خونگیري و تزریق کیسپپتین - 1 μg/kg - به صورت قبل - گروه شاهد - در زمانهاي یاد شده انجام شد. غلظت LH سرم با آزمون تی جفتی در دو گروه درمان و شاهد در زمانهاي مختلف نمونه گیري مقایسه شد. P<0/05 به عنوان سطح معنیداري در نظر گرفته شد.
نتیجه: تزریق یک دوز کیسپپتین به صورت وریدي در بز ماده آنستروس در مقایسه با تزریق نرمال سالین - گروه شاهد - تغییري در غلظت LH سرم ایجاد نکرد که نشان دهنده این است که براي تحریک LH در زمان آنستروس تغییر غلظت سایر هورمونهاي جنسی همانند زمان فصل تولیدمثلی لازم است.
مقدمه
کیسپپتینها پپتیدهایی هستند که به وسیله یک ژن 145 آمینو اسیدي به نام ژن Kiss-1 بیان میشوند. در این خانواده کیسپپتینهاي 54، 14، 13 و 10 وجود دارند که همگی از لحاظ بیولوژیکی فعال هستند و لیگاند طبیعی گیرندهاي به نام GPR54 هستند . - Ahmed Ezzat et al., 2009 - کیسپپتینها نقش مهمی در کنترل محور تولیدمثلی دارند. در جوندگان - موش و موش صحرایی - نورونهاي کیسپپتین بیشتر در هسته آرکوات - ARC - و هسته آنتروونترال پري ونتریکولار - AVPV - هیپوتالاموس یافت میشوند . - Clarkson and Herbison, 2006; Ohkura et al., 2009a - در مغز
گوسفند، بز و انسان جمعیت کوچکی از نورونهاي کیسپپتین در ناحیه پري اپتیک - POA - پیدا شدهاند در حالیکه جمعیت بزرگتري از این نورونها در هسته آرکوات/اینفاندیبولار دیده شدهاند - Shahab et al., 2005; Franceschini et . - al., 2006; Okamura et al., 2013 گزارشهاي زیادي وجود دارد که نورونهاي کیسپپتین در ARC، AVPV و POA در گونههاي مختلف - موش، موش صحرایی، گوسفند - با گیرندههاي استروییدهاي گونادي مانند ERα و گیرنده پروژسترون همبیان میشوند . - Francesschini et al., 2006; Ohkura et al., 2009b; Clarkson et al., 2008 - از این رو به نظر میرسد کیسپپتین میانجی اثر بازگشتی استرادیول بر تراوش GnRH باشد. از طرفی چون اثر تحریکی کیسپپتین بر تراوش گونادوتروپینها با آنتاگونیست GnRH مهار میشود - Matsui et al., 2004 - و گیرنده GPR54 در نورونهاي GnRH هیپوتالاموسی بیان میشود - Messager et al., 2005 - ، میتوان گفت GnRH هیپوتالاموسی میانجی اثر کیسپپتین بر تراوش گونادوتروپینها است. فرستههاي کیسپپتین سبب تنظیم چرخه فحلی گونههایی می شود که تولیدمثل فصلی دارند .
- Revel et al ., 2007 - کیسپپتین تنظیم کننده کلیدي تراوش GnRH و LH است . - Ohkura et al., 2009b - فزون بر این، تجویز اگزوژنوس درون رگی یا مرکزي کیسپپتین سبب تحریک تراوش GnRH و گونادوتروپینها در مراحل گوناگون تولید مثلی گونههاي مختلف مانند موش - Patterson et al., 2006 - ، موش صحرایی - Roa et al., 2006 - ، گاو Kadokawa et al., 2008; Sebert et al., 2010 - - ، گوسفند - Caraty et al ., 2007 - ، بز - Hashizume et al., 2010; Saito et al., 2012 - ، خوك - Lents et al., 2008 - ، میمون - Ramaswamy et al., 2007 - و انسان - Dhillo et al., 2007; - Jayasena et al., 2009 میشود. با توجه به اهمیت پرورش بز در ایران بخصوص در مناطق جنوبی کشور توجه به بهبود عملکرد تولیدمثلی این حیوان میتواند به پرورش بز کمک فراوانی کند. این پژوهش تاثیر تزریق کیسپپتین-10 را بر آزاد سازي هورمون LH در فصل آنستروس بررسی میکند. این پژوهش بر این فرض استوار شد که تزریق کیس پپتین-10 سبب افزایش تراوش LH می-
شود.
مواد و روش کار
در این پژوهش از بزهاي اکوتیپ آباده ایستگاه دامپروري دانشکده کشاورزي دانشگاه شیراز واقع در 12 کیلومتري جاده شیراز- اصفهان 29º 44`N - عرض جغرافیاي و 52º 37E طول جغرافیایی، 1810 متر بالاتر از سطح دریا - در ماههاي بهمن و اسفند 1391 - در فصل آنستروس - استفاده شد. بزها - n = 30 - قبل از انجام آزمایش در یک دورهي 20 روزه در شرایط یکسان تغذیه و نگهداري شدند - دورهي سازشپذیري به خوراك که بزها با جیرهاي بر پایه یونجه خشک، کاه گندم و کنسانتره تغذیه شدند - ، سپس با استفاده از سونوگرافی بزهاي آبستن از ناآبستن تشخیص داده شد و از بزهاي ناآبستن - n = 24 - دو بار به فاصله 9 روز حدود 2/5 میلیلیتر خون از راه سیاهرگ جاگولار گرفته شد. پس از سانتریفوژ کردن نمونهها در 3000 g به مدت 10 دقیقه، سرم جدا شد و تا زمان اندازهگیري غلظت پروژسترون در دماي -20 درجه سانتیگراد نگهداري شدند. پس از اندازهگیري پروژسترون پنج بز که غلظت پروژسترون خون آنها در هر دو بار خونگیري کمتر از 1 نانوگرم در میلیلیتر بود به عنوان بزهاي آنستروس فصلی براي آزمایش انتخاب شدند. غلظت پروژسترون سرم با کیت تجاري با دامنه سنجش 0/05-60 نانوگرم در میلیلیتر، حساسیت 0/05 نانوگرم در میلیلیتر و ضرایب پراکنش سنجش یک نمونه در دفعات مختلف و سنجش نمونههاي مختلف به ترتیب 5/8 و %9، به وسیله روش RIA اندازهگیري شد. پنج بز یک بار به عنوان تیمار آزمایشی و یک بار به عنوان کنترل در نظر گرفته شد. به منظور تعیین دوز مورد نیاز کیس پپتین-10 جهت تزریق، همه بزهاي مورد پژوهش - n = 5 - وزنکشی شدند و در یکی از سیاهرگهاي گردن این بزها کاتتر گذاشته شد. این آزمایش که از ساعت 8 صبح آغاز شد به گروه تیمار به ازاي هر بز 1 میکروگرم در کیلوگرم کیسپپتین-10 - در 2 میلیلیتر نرمال سالین به عنوان حامل - و یا 2 میلیلیتر نرمالسالین - گروه کنترل - به روش درون- سیاهرگی تزریق شد. نمونههاي خون 2/5 - میلیلیتر در هر نمونه - ، در زمانهاي -60، -40، -20، 0 - درست در زمان تزریق کیسپپتین-10 یا نرمال سالین - ، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 80، 100، 120 و 140 دقیقه پس از تزریق از راه سیاهرگ جاگولار و با استفاده از کاتتر جمعآوري شدند . - Hashizume et al., 2010 - نمونههاي خون در 3000g به مدت 10 دقیقه سانتریفوژ شدند. نمونههاي سرم جمع آوري و تا زمان اندازه گیري غلظت هورمون LH در دماي -20 درجه سانتی گراد نگهداري شدند. غلظت LH سرم در هر دو گروه با کیت LH ویژه بز با دامنه سنجش -60mIU/ml 0/24 و حساسیت0/24 mIU/ml به روش ELISA اندازهگیري شد.
این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با اندازه گیريهاي تکرار شده انجام شد. داده ها با رویه Mixed آنالیز شدند . - SAS , 2003 - تفاوت آماري با دقت P< 0/05 در نظر گرفته شد. k :Y ijk مین مشاهده مربوط به تکرار j مین از تیمار i، :μ میانگین کل، : ti اثر ثابت i مین تیمار، :Timej اثر ثابت j مین زمان، : - t×time - ij اثر متقابل زمان j ام و تیمارi ام، Animal - ti - اثر تصادفی حیوان، :eijk اثر تصادفی باقیمانده
