بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله تحت عنوان" تاملات فلسفی در آموزش مداوم" ضمن طرح تعدادي پرسش اساسی در باره آموزش مداوم، به برخی از آنها پاسخ داده می شود. هدف اصلی مقاله حساس کردن زمینه آموزش مداوم به جوانب کمتر توجه شده است. برخی از این پرسش ها عبارتند از: ماهیت آموزش مداوم چیست؟ با توجه به مفهوم و چیستی انسان آموزش مداوم آیا ضرورتی دارد؟آیا آموزش مداوم قرار است نقایص نظام مدرسه اي را جبران کند؟ مراد از مداومت چیست؟ براي پاسخ به این پرسش ها از روش دیالکتیک با خود و تحلیل مفهومی استفاده شده است.
نتایج اولیه این بررسی فلسفی نشان می دهد که آموزش مداوم در کشور ما بویژه بر جبران ضعف هاي نظام تربیت رسمی استوار است و با این حال همان ضعف ها مجددا تکرار می کند. هنوز این پندار غالب است که با انباشتن دانش در ذهن یادگیرندگان می توان انها را براي مواجهه با مسایل مختلف زندگانی آماده کرد. از برخی از مهارت اساسی هنوز هم غفلت می شود نظیر مهارت خود اتکایی، خود ارزیابی ، خود آموزي و بطور کلی از آموزش مهارت بویژه مهارت هاي انسانی غفلت می شود. براي رفع این مشکل پیشنهاد می شود تمرکز هر گونه آموزشی باید بر پروش مهارت هاي فکري و فلسفه ورزانه باشد.
کلید واژه: آموزش مداوم، فلسفه آموزش مداوم، فلسفه ورزي
مقدمه
مفهوم آموزش مداوم٢و یادگیري مداوم٣اغلب به جاي یکدیگر استفاده می شوند. چنانکه آسپین و چاپمن اشاره می کنند مفهوم یادگیري مداوم مفهومی پراگماتیک است که تمایل دارد مشکلاتی که به وسیله دولت ها ایجاد می شود یا انها از پس آن بر نمی آیند را حل کند . کانزل نیز انرا مفهومی لغزنده می داند که پتانسیل قابل توجهی داد تا به منظور هاي گوناگون توسط افراد گوناگون مورد استفاده قرار گیرد.
نظر به زمینه هاي گوناگون، مفهوم آموزش مداوم چند وجهی است مفهومی که قرار است بین وضعیت حرفه اي ، نطري و سیاسی ارتباط برقرار کند. با این حال آموزش مداوم را می توان به عنوان نوعی یادگیري در حال پیشرفت در نظر آورد که در کنش و واکنش هاي روزانه ما با دیگران و دنیاي پیرامون رخ می دهد و می تواند شکل هاي گوناگون به خود بگیرد؛ رسمی باشد ، غیر رسمی باشد و خود راهبر و بر اساس تعریف کمسیون جوامع اروپایی یادگیري مداوم عبارت از جستجوي مداوم، داوطلبانه و خود انگیز دانش به دلایل شخصی یا حرفه اي.از ینرو یادگیري مداوم نه تنها جوانب اجتماعی، مشارکت شهروندي و توسعه فردي را تقویت می کند بلکه خود اتکایی، رقابت پذیري و قابلیت هاي استخدامی را نیز رشد می دهد.
با این حال این تعاریف اگر چه روشنی هایی ایجاد می کنند ولی ابهام هایی را نیز پدید می آورند از جمله اینکه دانش چه معنایی دارد؟ و اینکه آموزش مداوم باید به دنبال آموزش چگونه آموختنباشد و یا چه آموختن؟
متن
به آموزش مداوم به شیوه هاي گوناگون می توان نگریست. دست کم دو تا از مهمتریتشان علمی و فلسفی هستند. که هر کدام از انها نیز رویکرد هاي گوناگون دارند. به صورت فلسفی نیز شیوه هاي نگریستن متفاوت است. می توان کاوش کرد که فیلسوفان و فیلسوفان پرورش در گذشته در باره آموزش مداوم چه گفته اند و یا اساسا چیزي گفته اند یا نه و نیر می توان در باره آموزش مداوم و نیز در باره انچه دیگران بویژه فیلسوفان در این باره فلسفه ورزي کرد و فلسفه ورزي اي ناب در باره آموزش مداوم انجام داد.
از این رو در فلسفه دست کم به دو شیوه می توان به آموزش و یادگیري مداوم نگریست یکی بر اساس دانش فلسفه که خود می تواند به سه راه صورت گیرد یکی بر بنیاد مقولات فلسفی است دیگري بر بنیاد دبستان هاي فلسفی و سوم بر بنیاد دیدگاههاي فیلسوفان. در متافیزیک ، شناخت شناسی و ارزش شناسی برخی پرسش هاي اساسی وجود دارد که همان ها را می توان در باره آموزش و یادگیري مداوم نیز پرسید چون پرسش از اراده آزاد و اینکه در آموزش مداوم و در در ارتباط با نقش بزرگسالان جایگاه اراده آزاد یاد گیرنده کجاست .
بویژه که اگر این باور وجود داشته باشد که یادگیري مداوم متوجه نیاز هاي اجتماعی و اقتصادي و سیاسی است که بیرون از شخص یادگیرنده قرار دارد. پرسش از ماهیت یادگیري و تربیت در ارتباط با یادگیرندگان مداوم نیز از مقوله شناخت شناسی است. جایگاه ارزش و اخلاق در آموزش مداوم نیز گونه اي کاربست پرسش هاي کلاسیک در فلسفه آموزش مداوم است. دست کم این کار در یکی از پژوهش هاي فلسفی توسط لستر تولوستر انجام شده است.
بر بنیاد دبستان ها و گرایش هاي فلسفی نیز می توان چشم اندار هایی براي فلسفه آموزش مداوم فراهم کرد. دبستانهاي فلسفی چون ایدالیسم رئالیسم و پراگماتیسم و نیز هستی گرایی و جنبش فلسفه تحلیلی و نیز دیدگاهها در فلسفه کاربردي نکاتی را براي فلسفه آموزش مداوم دارند. بخش از این بررسی به وسیله آجاي کومار انجام شده است.براي انها که که قرار دادن دیدگا ههاي فلسفی در دبستانها و مقولات فلسفی را دشوار و چه بسا نا روا می پندارند مراجعه به خود فیلسوان راهی مناسب به نظر می رسد. برخی فلاسفه و مربیان نکاتی را بیان کرده اند که می توان از انها در ارتباط با فلسفه آموزش مداوم نکاتی را برداشت.
سر آغاز همه آنها افلاطون است که نطامی تربیتی را ترسیم می کند که تا پنجاه ساگی ادامه دارد اما طرحی براي پس از ان ندارد. برخی دیگر چون دیویی، مورتیمر آدلر،براملد، باور ندارند که باید اهداف متفاوتی را براي آموزش مداوم به نسبت سایر نطام هاي آموزشی در نطر آورد. با این حال این پرسش اساسی باقی است که چرا آموزش مداوم طرح شده است؟. بسیاري از جمله گرت ویلیامز سرعت رشد تکنولوزي و تحولات دانش را دلیل ان می دانند.
می توان نیاز هاي جدید، نقایص نطام هاي تربیتی پیشین و جهان ناثابت را از دلایل دیگر بر شمرد. این نقل قول از فریره که تفکر بون عمل لفاظی صرف است و و عمل بون تفکراکتیویسم توضیحی است براي اینکه آموزش مداوم باید زمینه نظري با عملی را ترکیب کند. در همین زمینه الیاس و میریامبر این باورند که " تئوري بدون عمل به یک ایدالیسم توخالی منجر می شود و عمل بدون تاملات فلسفی به گونه اي اکتیویسم بی فکرانه.". کلینت تیلور حتی از یادگیرنده مداوم صحبت می کند او می خواهد نشان دهید یادگیري مداوم باید مبتنی بر فراگیر و برنامه ریزي بر بنیاد خود باشد.