بخشی از مقاله

چکیده:

آنچه که پیوندهای ارتباطی ناگسستنی میان تاریخ با ادبیات و جغرافیا را نمایان میسازد، مجموعهای از داد و ستدهای معرفتیست که بدون وجود آنها امکان شکلگیری یک گفتمان تاریخی و یا حتی تبیین و تحلیل بهتر این رویدادهای بیشمار تاریخی میسر نخواهد شد. بنابراین وجوه مختلف و متنوع معرفت تاریخی چه در آنجا که پای نگارش و تولید آثار تاریخی در میان باشد و چه آنگاه که مسئلهی آموزش و تعلیم تاریخ رخ مینمایاند، بدون کاربست آمیزههایی از شاخههای معرفتی ادبیات و جغرافیا امکانپذیر نخواهد بود. لاجرم، هر گونه تامل و مداقه در این امر نه تنها غنای تئوریک معرفت تاریخی را به دنبال خواهد آورد، بلکه چشماندازی فراختر و بازتر در حوزهی تعلیم و تدریس تاریخ را نمایان خواهد سخت. این پژوهش بر آن است تا با بررسی وجوه اشتراک حوزههای معرفتی تاریخ با ادبیات و جغرافیا در بستری میان رشتهای، بر اهمیت ارتباط میان این سه حوزهی جدایی ناپذیر انگشت تاکید بگذارد و لزوم بهرهگیری بیشتر از این دو شاخهی ادبی- جغرافیایی را در تعلیم و آموزش تاریخ بازکاوی کند. یادآوری این نکته نیز ضروریست که اگر چه بررسی پیوندهای میان رشتهای میان تاریخ با سایر معرفتها در درک بهتر تاریخ کل جهان حیاتیست، با این وجود و با توجه به اهمیت بیشتر این موضوع در حوزهی تعلیم و تدریس تاریخ ایران، مثالها و نمونهها از درون تحولات تاریخی- ادبی- جغرافیایی ایران گزینش شده اند.

مقدمه:

آیا میتوان هر گونه مطالعه در حوزهی معرفتی تاریخ را بدون ادبیات و جغرافیا متصور شد؟ بستری که تمامی تحولات و رویدادهای تاریخی در آن روی میدهد از کدام زوایا پیوندی عمیق و گسست ناپذیر با دو حوزهی ادبیات و جغرافیا پیدا میکند که هر گونه مطالعه، تعلیم و تدریس این شاخهی معرفتی را بدون درنظر گرفتن این پیوندهای عمیق، بی اثر و فایده خواهد ساخت؟ هر گونه پاسخ دادن به این پرسشها و یا حتی پرسشهای بیشتر و متنوعتر، نیازمند بررسی وجوه اشتراک و نیز شناخت بسترهاییست که پیوند تاریخ را با ادبیات و جغرافیا نمایان می سازد.

اگر ادبیات و گونههای متنوع آن در نظم و نثر و یا حتی گونههی جدیدتر مانند رمان را به عنوان برآیندی فرهنگی در نظر گرفت که واکنشی هنری از جانب انسان تاریخی به واقعیتهای جهان پیرامون خود قلمداد میشود و در قالب زبان و نوشتار، فرم و محتوا به خود میگیرد، آنگاه پرسش از چرایی و چگونگی آفرینش این گونهی هنری- انسانی در بستر تحولات تاریخی، پرسشی به جا و پراهمیت خواهد بود. از زاویهی دیگر، هر متن ادبی، خود، روایتی از ساحتهای مختلف و متنوع انسان در ابعاد گوناگون آن به دست میدهد که متنهای مرسوم از به دست دادن آنها عاجزند. این امر هنگامی پراهمیتتر خواهد شد که محتوای آثار بر جاماندهی تاریخی از قرون گذشته مورد تامل قرار گرفته و تمامی عناصر دخیل در خلق آن گونه آثار مورد تحلیل قرار بگیرند تا مشخص شود که تحت تاثیر نظامهای مسلط قدرت، یک متن، چگونه از بیان تمام یا بخشی از آنچه در حقیقت رخ داده است عاجز مانده است. بنابراین زبان استعاری- رمزیای که به صورت معمول در گونههای ادبی نظم و نثر در تمامی دورههای تاریخی کاربست پراهمیتی مییافت، فرصتی برای دور زدن تمامی گفتمانهای مسلط فراهم میآوردند تا بخشی از ناگفته های تاریخی را بیان کنند. از این منظر است که ادبیات با تاریخ مجددا پیوند میخورد و خود را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر در مطالعه ی تاریخ گذشتهی هر حوزهی فرهنگی معرفی میکند.

در مقایسه با ادبیات و اهمیت جایگاه آن در پژوهشهای تاریخی، پرسش از مکان نیز به مثابهی یکی از ارکان اصلی و اساسی در مطالعات تاریخی، پای جغرافیا و تمامی عناصر شکل دهندهاش را در فهم هر آنچه که در بستر تاریخ روی داده است باز خواهد کرد و لزوم توجه به خود در هر گونه مطالعه و پژوهش و یا تعلیم و تدریس تاریخ را مورد تاکید قرار میدهد. تاثیر مولفههای جغرافیایی مانند اقلیم و یا بافت و ساختار طبیعی بر انسان و متقابلا نیز تلاش انسان برای تاثیرات متقابل بر این حوزههای جغرافیایی همواره بخشی مهم از تاریخ تحولات مربوط به انسانها در تمامی فرهنگها و تمدنها بوده است. علاوه بر این، شکلگیری هر نوع تمدنی انسانی بدون در نظر گرفتن تاثیر شهرها، اجتماعات انسانی، روستاها و به تبع آن شبکهای از راهها و محورهای ارتباطی و مواسلاتی که این کانونهای تمدنی را به هم متصل میسازد، تلاش انسانها در این بستر جغرافیایی به منظور رتق و فتق امور معیشت و بالتبع بهره برداریهای متنوع از ظرفیتهای محیطی در این جهت و عواملی دیگر نیز از منظری دیگر تاثیر جغرافیا را بر مطالعات تاریخی نمایانتر میسازد تا مورخ در مسیر بازشناختن بهتر تاریخ گذشته با در نظر گرفتن چنین حوزههای اقدام به تولید اثر تاریخی بکند. با این تفاصیل مبالغه نخواهد بود اگر گفته شود که جغرافیا به مثابهی بستری که رویشهای تمدنی در آن امکان پذیر شده است، مهمترین و کانونیترین حوزه در مطالعات تاریخیست و هر گونه تلاش در جهت شناختن اعماق این رابطهی بینارشتهای به درک بهتر و مناسبتر هر دو حوزهی معرفتی خواهد انجامید. در چنین فضاییست که تولد شاخهای معرفتی مانند جغرافیای تاریخی که به طور اخص تاثیر جغرافیا را بر تحولات تاریخی رصد میکند چندان غریب نمینماید. بنابراین آنچه که در این حوزه از مطالعات بینارشتهای مورد تاکید قرار میگیرد آمیزهای از تحولات سیاسی مربوط به ایجاد دولتها، تداوم حیات آنها، سقوط و ظهورها و غیره و نیز تحولات اقتصادی- فرهنگی- اجتماعیای که به نوعی تحت تاثیر جغرافیا و در بستر تحولات تاریخی انجام خواهند گرفت.

این پژوهش در واقع تلاشیست در جهت بازشناختن تاثیر دو حوزهی معرفتی ادبیات و جغرافیا بر تاریخ و تاریخنگاری و نیز اهمیت توجه به آنها در تعلیم و آموزش تاریخ. بنابراین ابتدا تلاش خواهد شد تا نسبتهای مشترک و اصول مهم پیوند دهندهی تاریخ بر هر کدام از این حوزهها مشخص گردد و آنگاه نیز بر جایگاه پر اهمیت آنها در تعلیم و آموزش تاریخ انگشت تاکید نهاده خواهد شد تا مشخص شود که بدون توجه و دقت در این مطالعات بینارشتهای، تدریس تاریخ نه تنها امکان پذیر نیست بلکه هر گونه اغفال از آن نیز میتواند ضربهای بر پیکرهی چارچوبهای آموزش تاریخ وارد آورد.

پیوند ادبیات و تاریخ: یک رویکرد نظری مختصر

در آنچه که به حوزهی مطالعات نظری در تاریخنگاری جدید ارتباط پیدا میکند، از جانب اغلب مکاتب و رویکردهای جدید به مطالعات تاریخی، بر روی ادبیات و مطالعات ادبی، به مثابهی متونی بسیار مهم در جهت شناخت و واکاوی واقعیتهای جامعه و تاریخ، انگشت تاکید گذاشته شده است و اغلب از این امر به مثابهی آینهای نامیده شده است که با یاری آن بازتاب تحولات تاریخی را میتوان با سهولت بیشتری رصد نمود. پرداختن به این امر در مکاتب ادبیای مانند رئالیسم به روشنی نمایان شده است. در همین حوزه، نیز میتوان از رویکردهای مارکسیستی در خوانش تاریخ نام برد که متفکرین نزدیک به این جریان، از حدود اواسط قرن نوزدهم به این طرف، همواره در جهت دست یافتن به آنچه که خود، تاریخ علمی میخواندند، مطالعه و تفسیر متون ادبی را که بازتابندهی بخشهایی پنهان مانده از مناسبات اقتصادی- اجتماعی- تاریخی بودند را در دستور کار قرار دادند - فومشی و زارع، . - 2-3 :1389

علاوه بر این مکاتب ادبی- تاریخی، اشتراک دیگری که پیوند میان تاریخ و ادبیات را از منظر پژوهشگران و مورخان معاصر تحت تاثیر قرار میداد، پی بردن به این واقعیت بود که چه در تاریخ به مثابهی معرفتی مستقل و چه در متون ادبی، آنچه که در اختیار پژوهشگر قرار میگیرد، متنیست که محتوای آن روایتگر مجموعهای از مولفه های ساختاری یک جامعه مانند طبقات اجتماعی، روانشناسی گروهها و دستهها، احساسات و عواطف و به طور خلاصه، فرهنگ در تمامی ابعاد آن است. بنابراین، توجه به متن به مثابهی برآیند اصلی در دو شاخهی تاریخ و ادبیات، این وجه از اشتراکات را نیز میان این دو شاخهی معرفتی نمایان ساخته است و به عامل ذهنی در پردازش، تحلیل و تبیین هر کدام از این متون و پیوند وثیق میان آنها، اهمیت میدهد - گرین و لیبی هان، . - 93 :2001 برخی دیگر از پژوهشگران، اهمیت این نحوهی ارتباط تاریخ و ادبیات را از منظر معرفتشناسانه قرار دادهاند و بر این نکته تاکید کردهاند که تاریخ به عنوان یکی از علوم مصرف کننده، به استفاده از علوم دیگری نیازمنداست. بنابراین، مورخ ناگزیر است برای انتقال مفاهیم و طرح مسایل مورد نظر، به عنوان ظرفی برای بیان و نگارش رویدادها و تحلیلهای تاریخی، از ادبیات در تمامی ابعاد آن بهره بگیرد. - فراهانی منفرد، - 3 :1372 با نگرش به همین مفهوم ادبیات است که فلیکس تایوئر، تاریخ نگاری را یکی از شاخههای ادبیات یا ادبیات علمی میداند - گیب و دیگران، . - 173 :1361

در همین راستا، ویژگی معرفتشناسانه و روش شناسانهی دیگری که لزوم بهرهگیری از ادبیات را در مطالعات تاریخی نمایانتر میسازد این است که تمامی پرسشها و پاسخهایی که در هر دوی این نوع مطالعات تاریخی - ادبی مطرح خواهند شد، تلاش برای ارائهی پاسخ یا پاسخهایی برای آن دسته از پرسشهای معرفتیست که معطوف به پرسشهای »میدانی چگونه...« محور است. تلاش برای طرح هر گونه از این دست پرسشها و یا ارائهی پاسخ به آنها متضمن داشتن مایهای از ذوق و تشخیص وجوهر ذاتی پشتوانه آن است. امری که صرفا اکتسابی و آموزش دادنی نیست. گمان میرود که هم تاریخ و هم ادبیات را باید در شمار این گونه معرفتی قلمداد کرد. اگرچنین درک و تعبیری درست باشد، این سرشت معرفت شناسانه مشترک، بنیادیترین و کلیدیترین وجه پیوند تاریخ و ادبیات است. البته دانسته نیست که»جوهره ذاتی« مورد نیاز یک مورخ از چه سنخ و گونهای است و چه اندازه با»جوهره« و »مایه« مورد نیاز یک ادیب تشابه یاتفاوت دارد، اما در حوزه حدس و گمان، این پرسش قابل طرح است که آیا شمار قابل توجه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید