بخشی از مقاله
چکیده
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن پیشرونده و تخریب کننده میلین سیستم عصبی مرکزی می باشد که قطعات متعدد دمیلینه شده حاصل از بیماری، سرتاسر ماده سفید را فرا می گیرد و عملکرد حسی و حرکتی را تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعه حاضر با هدف تاکید بر نقش بیماری مولتیپل اسکلروزیس و تحت تاثیر قرار دادن رضایت زناشویی آن بیماران تدوین یافته است.
جهت دستیابی به هدف فوق از روش اسنادی-کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش اسنادی بیانگراین است که ام اس از لحاظ روانی و اجتماعی فردرا تحت تأثیر قرار می دهد؛ از یک طرف موجب بهم خوردن تعادل روانی بیمار شده، بطوری که تشخیص بیماری و درمان آن باعث اختلال در تصور بدنی، استرس، نگرانی، ناامیدی و خستگی، ترس از مرگ و احساس ناتوانی در بیمار می گردد.
شواهدی نیز که از مطالعات مختلف به دست آمده نشان دهنده این است که رضایت زناشویی می تواند نقش مهمی در حفظ سلامتی افراد و کاهش آثار منفی فشارهای فراوان ناشی از محیط و جامعه داشته باشد. تاثیر بیماری های ناتوان کننده مزمن همچون ام اس و مشکلات وابسته به آن از جمله تاثیر ناتوانایی های همراه، بررضایت زناشویی در کلیه ابعاد بر کسی پوشیده نیست.
این بیماری همچنین استقلال و توانایی فردرا برای شرکت مؤثر در خانواده و اجتماع تهدید میکند و همه ابعاد رضایت زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد بطوری که بیماران را به سوی فقدان احساس شایستگی و اطمینان از خود سوق می دهد.
-1 مقدمه و بیان مساله
جامعه شناسی پزشکی از زیرشاخه های جامعه شناسی است که به مطالعه و بررسی تاثیرات و تاثرات بین پدیده های جامعه شناختی و اجتماعی از یک سو و مسائل پزشکی و سلامت از سوی دیگر می پردازد. شواهدی در دست است که بیماری هایی که مبنایی زیست شناسانه دارند و حتی مرگ، ممکناست مستقیماً محصول عوامل اجتماعی باشند
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن پیشرونده و تخریب کننده میلین سیستم عصبی مرکزی می باشد که قطعات متعدد دمیلینه شده حاصل از بیماری، سرتاسر ماده سفید را فرا می گیرد و عملکرد حسی و حرکتی را تحت تأثیر قرار می دهد. این بیماری غیر قابل پیش بینی و یکی از مهم ترین بیماری های تغییردهنده زندگی فرد می باشد، زیرا کهمعمولاً به بهترین دوران زندگی فرد صدمه زده و به تدریج او را به سمت ناتوانی پیش می برد. شایع ترین سن ابتلا به مولتیپل اسکلروزیس 20 تا 40 سال می باشد
ساروخانی - - 1375 معتقد است که زناشویی کنشی ساده با مقصودی یگانه نیست؛ بلکه عملی است پیچیده با هدف های متعدد که این هدف ها مجموعا یک کلیت را به وجودمی آورند. علاوه بر این کلیت هدف های دیگری نیز وجود دارد که می تواند در زناشویی ملحوظ گردد
باید توجه داشت که خانواده اساسا کانون کمک، تسکین، التیام و شفا بخشی است، کانونی است که باید فشارهای روانی واردشده براعضاء خودرا تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار کند. باید توجه داشت که بیماری های مزمن مانند ام اس می توانند اثرات مخربی به دنبال داشته باشند و رضایت زوجین از زندگی را تحت تاثیر قرار دهند
زیرا فرد بیمار ممکن است مانند قبل به مسئولیت های خود عمل نکند و نتواند انتظارات دیگران علی الخصوص همسرش را برآورده سازد؛ در این حالت شخص نه تنها نمی تواند اعضای خانواده اش را حمایت کند بلکه خود به حمایت عاطفی، عملی، اطلاعاتی و .... نیازمند است.
تشخیص ام اس پی آمدهای شدید روانی برای بیمار و خانواده آنان دارد و ممکن است باعث تغییرات زیادی در زندگی بیماران و خانواده آنان گردد. این تجربه برای هر بیمار ام اسی منحصر به فرد بوده و دارای ابعاد متعددی است و شامل سازگاری ها و اسیب های زیادی در ابعاد فیزیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی می باشد. کل این مسائل باعث می شود که بسیاری از بیماران و خانواده هایی که با ام اس مواجه می شوند دچار تغییراتی در روش زندگی خود شوند
فرد بیمار ممکن است مانند قبل به مسئولیت های خود عمل نکند و نتواند انتظارات دیگران علی الخصوص همسرش را برآورده سازد؛ در این حالت شخص نه تنها نمی تواند اعضای خانواده اش را حمایت کند بلکه خود به حمایت عاطفی، عملی، اطلاعاتی و .... نیازمند است؛ اگر این حمایت ها انجام نشود، زوجین رضایت خود از زندگی را از دست می دهند که این امر ممکن است سازگاری زناشویی شان را تحت تاثیر قرار دهد. عدم توانایی بیماران در انجام کارهایشان پیوندشان با اعضای خانواده را مختل کرده و اعتمادشان به آن ها را کاهش می دهد. همین احتمال ناسازگاری، در گیری، دعوا و جنجال و درنهایت طلاق و جدایی را افزایش خواهد داد.
درپژوهشی که توسط بیتا آجیل چی و همکاران - 2013 - باعنوان »رضایت زناشویی و سلامت روان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم باتوجه به جنسیت« در بیماران مبتلا به ام اس در شهر تهران انجام گرفته است. نتایج نشان داده است که صرف نظر از جنس، برای افراد با بیماری ام اس رضایت زناشویی و همه ی ابعاد آن به جز دین و سلامت روان در یک سطح به طور قابل توجهی پایین است. با این حال، مقایسه این گروه با توجه به جنس نشان داد که در عناصر رضایت و مسائل شخصیت، رابطه بین زمان تاهل و اوقات فراغت بیماران زن بدتر از مردان است؛ با این حال، نمرات زنان سالم در مدیریت مالی کمتر از مردان سالم است
تحقیقی توسط صدرارحامی و همکاران - - 1387 تحت عنوان »نگرش بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس درمورد تاثیر بیماری بر فعالیت های اجتماعی و جنسی آنان« انجام گرفته است که پاسخ اکثر بیماران مبتلابه MS در مورد میزان تاثیر بیماری بر فعالیت اجتماعی آنها متوسط و بر فعالیت جنسی آن ها متوسط تا زیادبود. همچنین این پژوهش موید اثر هیجان اضطراب بر عملکرد فرد، به ویژه عملکرد تحصیلی دانش آموزان، بود؛ پس شناسایی عوامل فردی، اجتماعی و زیستی اضطراب می تواند به اتخاذ تدابیری برای کاهش سطح آن منجر شود
مطالعه ای با عنوان » بررسی رابطه بین رضایت زناشویی، رضایت از زندگی، ناتوانی و شبکه های اجتماعی در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس - MS - و رضایت زناشویی در شرکای خود « توسط وولت و همکاران در سال 2007 انجام گرفت. نتایج این تحقیق، نشان داده که همسران از رابطه ی خود با بیمار ام اس راضی نیستند و همچنین نمرات به دست آمده نشان دهنده ی بی ثباتی زناشویی هستند و همبستگی بین رضایت از زندگی و تراکم شبکه های اجتماعی نشان می دهد که افزایش رضایت از زندگی و تراکم شبکه های اجتماعی با افزایش رضایت زناشویی در ارتباط است و همچنین واکنش تاهل به ام اس بستگی به مدت زمان تشخیص بیماری وطول مدت ازدواج دارد
مطالعه ای دیگر با عنوان » رابطه بین کیفیت رابطه زن و شوهر، عملکرد فیزیکی، و افسردگی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و همسرانشان« توسط پیترز در سال 2010 انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در صورتی که کیفیت رابطه ی بیمار ام اس و همسرش مثبت باشد، عملکرد جسمی و فیزیکی نیز مثبت و افسردگی منفی و یا پایین است و اگر کیفیت رابطه زن و شوهر منفی باشد، عملکرد جسمی و فیزیکی نیز منفی و افسردگی بالا و یا مثبت است. بنابراین زوج هایی که کیفیت رابطه ی زناشویی آن ها بالا است ممکن است بهتر بتوانند با استرس و افسردگی مقابله کنند
در مورد نقش بیماری مولتیپل اسکلروزیس در رضایت زناشویی بیماران در ایران، پژوهشهای کمی - آجیل چی و همکاران، 2013؛ عزیزی، - 1389 و درخارج - وولت1 و همکاران، 2007؛ پیترز2، - 2010 انجام شده است. این درحالی است که ممکن است ام اس به طور مستقیم رضایت زناشویی بیماران را محدود کرده و بر روابط بینفردی تأثیر بگذارد. بنابراین، افرادی که مبتلا به بیماری ام اس هستند ممکن است دربرآورده کردن انتظارات همسر و اطرافیانشان به مشکلات عدیده ای بربخورند. تجربه ابتلا به ام اس و دریافت حمایت به متغیرهای فردی - سن، جنس، وضعیت اقتصادی و اجتماعی،شدت بیماری براساس ناتوانی، نوع ام اس، طول دوره ی بیماری - بستگی دارد. از سوی دیگر، تأثیر بیماریهای مزمن بر زندگی از جمله مسائلی است که باید مورد توجه متخصصین مراقبتهای بهداشتی و اجتماعی قرار گیرد.
قابل ذکر است که بیماری ام اس در زنان شایعتر از مردان می باشد و بیشتر در سن 20-45 سال بروز می کند. بیشترین شیوع بیماری در سطح دنیا در انگللستان می باشد که بیش از 85 هزار نفر به آن مبتلا هستند . در ایران نیز حدود 50 هزار نفر به این بیماری مبتلا بوده و جزو ده کشور اول دنیا محسوب می شود - جدید میلانی و همکاران، . - 2 : 1392 این آمار نشان می دهد که این بیماری از شیوع بالایی برخوردار بوده و مشکلاتی برای افراد بیمار و خانواده هایشان ایجاد کرده است به طوری که بسیاری از این افراد از فقر حرکتی، ناتوانی در انجام امور خانوادگی و شخصی و فعالیت های روزمره و... شکایت دارند واین موضوع سبب می شود که پژوهش هایی در این زمینه انجام شود .
با توجه به رشد چشمگیر بیماری ام اس در کشور و در پی آن عوارض و مشکلات همراه و بنا به اهمیت رضایت زناشویی در زندگی بیماران مبتلا به ام اس، مطالعه حاضر به بررسی نقش بیماری مزمن مولتیپل اسکلروزیس در رضایت زناشویی بیماران میپردازد.