بخشی از مقاله

چکیده

یکی از برنامه های موثر در پرورش تفکر، آموزش فلسفه برای کودکان می باشد که برای دستیابی مطلوب به آن می بایستی ابتدامبانی این برنامه با مبانی ذرسی ملی سازگار و سپس براساس مبانی بومی شده به تدوین محتوا پرداخته شود . و از طرفی باانکه مدت زیادی از عمر این برنامه نمی گذرد و درهمین مدت نیز موفقیت های زیادی کسب شده است اما درعین حال با چالش های زیادی درحوزه نظری روبرو بوده است که درمیان این چالشها امکان اموزش فلسغه برای کودکان باتوجه به مفهوم فلسفه از اولین چالش ها یوده است.

دراین مقاله که از نوع مطالعات علمی مروری می باشد ضمن اراعه مبانی فلسفی - معرفت شناختی - برنامه فلسفه برای کودکان درایران ؛ توصیف مختصری از این برنامه درخلال مرور بنیانگداران آن لیپمن ابتداسوابق چالش مفهومی ذراین زمینه را مرور کرده ،سپس دومفهوم فلسفه به عنوان شاخه ای از دانش بشری یا به عنوان رشته دانشگاهی را در مقابل فلسفه ورزی و فلسفیدن قرار داده می شود.

دلایل و شواهد دوگروه مخالف و موفق این برنامه را بررسی کرده و نشان داده است که با چه مفهومی اموزش فلسفه برای کودکان امکان پذیر است . در پایان مقاله پیشنهاداتی ×برای نحوه بررسی وبرخورد با چنین مساله ای درایران ارائه شده است

.1 مقدمه

مبانی تعلیم وتربیت به آن بخش از برنامه تربیت اطلاق می شود که به مطالعه نیروهای اجتماعی، نهادها و روابط انسانی ، به منظور تقویت آموزش وپرورش رسمی می پردازد - طبقه بندی های مختلفی از مبانی تربیت ارائه شده است که دراینجا طبقه بندی شعاری نزاد رائه شده است:

- مبانی تاریخی:بامطالعه گذشته برای شناختن حال وطراحی برای آینده

- مبانی فلسفی:بررسی فلسفه ها یاافکارفلسفی موثر درساخت کلی آموزش و پرورش

- مبانی روان شناختی: که عمدتا طبیعت یادگیرنده و تئوری های یادگیری رادر بر می گیرد تربیت درصورتی موثرخواهد شد که فرد یاافراد به درستی شناخته شوند

- مبانی اجتماعی: به آن گروه از عوامل اجتماعی توجه می شود که مستقیما روی کم و - - shoari nejad,2009 - کیف تربیت یک جامعه اثر می گذارد فلسفه برای کودکان به معنای روش تدریس یعنی تدریس آنچه که جامعه نیازمند شنیدن آن است قلمداد می-شود.

با توجه به اینکه حدوداً 30 سال است که به مفهومی چون فلسفه برای کودکان فکر می-کنیم، باید تأکید کرد که جریانهای فکری این برنامه به صورت جرقه نیستند بلکه دارای یک پیشینه تاریخی هستند. تاریخ، نخستین ریشه-های فلسفه برای کودکان را به 130 سال پیش در دانمارک نسبت می-دهد.

جهت تبیین برنامه فلسفه برای کودکان باید از سنین کودکی آغاز کرد.کودکی به نواری خالی می ماند که می خواهیم آن را پر کنیم. مهم اینست که چه چیزهایی در داخل آن جای دهیم تا در آینده استفاده شایانی از آن داشته باشیم. کودکی دوران پیچیده ای است و پیش از رسیدن کودک به سن مدرسه، هاله ای از معصومیت اطراف او را گرفته اما به محض ورود به مدرسه یک نوا و نجوای درونی به وی می گوید که تو به خوبی دیگران نیستی فلسفه در حوزه کودکان می-تواند یک رویداد روزمره باشد .

در خلال توضیح هر مسئله ای می توان مسائل فلسفی را بیان کرد. تدریس نیز فعالیتی محسوب می-شود که به موازات کشف خود و گوهر درونی خویش انجام میشود. معلم باید به دانش آموز بیاموزد گوهر درونی خود را کشف کرده و بداند که یک وجود ارزشمند است ؛فلسفه ای که برای کودکان در دست رس، قابل پذیرش وهوس انگیز باشد.به علاوه، نظریه ی تربیتی که این موضوع راارائه می کند،بایدبه اندازه ی خودموضوع بازطراحی شود

فلسفه میتواند موضوع مناسبی برای کودکان باشد، اگر در روش هایی بازسازی شود که مناسب استعداد و علایق آن ها باشد و این بازسازی باید به نحوی باشد که کودکان درباره ی فلسفه نیاموزند، بلکه عمل فلسفی انجام دهند

منتقدان آموزش فلسفه به کودکان، با در نظر گرفتن فلسفه به عنوان یک رشته، استدلال می کنند که کودکان نمیتوانند فلسفه بیاموزند. در این معنی، پس بسیاری از بزرگسالان آموزش نادیده در رشته ی فلسفه نیز نمیتوانند عملی فلسفی انجام دهند، در حالی که مدافعان فلسفه در معنای فلسفیدن عموما و مدافعان فلسفه برای کودکان به ویژه نظر دیگری دارند. پس میتوان نتیجه گرفت که با توجه به مفهوم فلسفه در معنای فلسفیدن، فلسفه به دوره ی خاصی از زندگی و دوره ی خاصی از تحصیل و نیز منحصر به افراد خاصی محدود نیست. فلسفه مخصوص انسانی است که به معنا رو کند و حتی منحصر به بزرگ سالان دانشگاه رفته، به ویژه آنان که فلسفه می خوانند نیز منحصر نیست

فلسفه ی آکادمیک پارادایم " فلسفه با کودکان" نیست، بلکه بر عکس تا اندازه ا ی انتقادی است به آن. بنیان گذار جنبش فلسفه برای کودکان، ماتیولیپمن، فلسفه ی آکادمیک را باحفظ کردن نوشته ها در یک گورستان و حفظ کردن مجموعها ی از نام ها و تاریخ ها مقایسه می کندوقتی من از فلسفه در مدارس حمایت می کنم، قصد ندارم درباره ی فلسفه ی آکادمیک سنتی که در دوره های کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه ها تدریس می شود، صحبت کنم من می خواهم درباره ی فلسفها ی "باز طراحی شده" و "باز سازی شده"صحبت کنم

تفکر بپردازد، لازم به گفتن نیست که آموزش دادن کودکان در مورد این که چگونه شناخت کار می کند، برای مدارس ابتدایی موضوعی نادرست است

.2 پیشینه تحقیق:

بنیادهای مفهومی و نظری برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان را میتوان در افکاربرخی از فیلسوفان و نیز برخی نظریه ها و سنت های فلسفی یافت. گرچه عمر این برنامه ی درسی فراتر از سه دهه نیست، اما این بدان معنی نیست که ازنظر مفهومی نتوان جایگاهی را برای آن دست و پا کرد. در یک نگاه کلی میتوان گفت، همه ی فیلسوفانی که به نحوی در مورد اندیشیدن، درست اندیشیدن و روش اندیشیدن به اندیشه پرداختها ند، در شکل گیری جنبش فلسفه برای کودکان نقش داشتها ند. ایده ی آموزش فلسفه به کودکان با اندیشه ها، روش و منش سقراط ارتباط قوی دارد. برای سقراط و پیروان او، مسیر دانایی با شناخت نادانی فرد آغاز می شود.

علاقه به توسعه توانایی های فکری، پدیده ای نیست که در عصر حاضر مورد توجه قرارگرفته باشد. چنین علاقه ای در تاریخ تعلیم و تربیت ریشه دارد. متأسفانه مدارس امروز، بیشترتوجه خود را به انتقال اطلاعات و حقایق علمی معطوف کرده، از تربیت انسا ن های متفکر و خلاق فاصله گرفته اند - شعبانی، 1382 - ؛ در حالی که انسان ها به عنوان مخلوقاتی ضعیف نیازدارند تا برای تضمین بقای خود در محیطی ناسازگار قابلیت های شناختی شان را پرورش دهند مؤثرترین شیوه - برای کودکان یا بزرگسالان - توجه کردن به جنبه هایی از محیط است که در هرزمان برای بقاء بسیار اساسی هستند.

پروفسور » ماتیو لیپمن از دانشگاه کلمبیا، این نظریه را مطرح کرد که اگر ذهن کودک را درگیر مفاهیم فلسفی کنیم می توانیم شیوه تفکر او را رشد دهیم. لیپمن معتقد بود اگر کنجکاوی طبیعی کودکان و میل آنان به دانستن درباره جهان را با فلسفه ارتباط دهیم،می توانیم کودکان را به متفکرانی تبدیل کنیم که بیش از پیشنقّاد، انعطاف پذیر و مؤثر باشند. برای این منظور او برنامه آموزش فلسفه به کودکان را مطرح کرد.

تأکید روسو - 1712 1778 م - بر فعالیت و تجربه ی کودکان ونیز علاقه، کنجکاوی و آزادی کودکان، بنیادهای مناسبی را برای فلسفه برای کودکان فراهم می کند؛ به ویژه مفهوم علاقه ی مورد توجه روسو که آن را ذاتی می داند. علاقها ی که به کودکان کمک می کند، به کشف جهانی بپردازند که در آن زندگی می کنند.

کانت - 1724 1804 م - را از دو زاویه میتوان نگریست. نخست مفهومی از فلسفه است که گرچه نو و منحصر به کانت نیست، اما از مفهومی از فلسفه که مد نظر حامیان فلسفه برای کودکان است، حمایت می کند. دوم مخالفت با ورود زود هنگام کودکان و دانشجویان به بحث های فلسفی است. نکته ی سومی را نیز میت وان اضافه کرد و آن اهمیت دادن به روش سقراطی و توصیه در به کارگیری آن است. بنابراین، کانت در مفهوم فلسفیدن و اهمیت دادن به روش سقراطی، برنامه ی فلسفه برای کودکان را حمایت می کند، اما مخالفت او با پرداختن زود هنگام به بحث و جدل، مورد پذیرش طرف داران این جنبش نیست

نلسون - 1882 B 1927 م - در مقاله ی خود تحت عنوان «روش سقراطی - » - 1992 اشاره می کند: "هنر، تدریس فلسفه نیست، بلکه آموزش فلسفیدن است، هنر، آموزش درباره ی فلاسفه نیست، بلکه پرورش فلاسفه ی دانش آموز است". سهم شایان توجه نلسون، نه از جنبه ی نظری، بلکه از آن جنبه است که او از روش سقراطی در یک زمینه ی تجربی و کرد. لپیپمن نیز، به عنوان بنیان گذار جنبش فلسفه برای کودکان، با استفاده از این ظرفیت های نظری و سوابق تاریخی و چالش های مفهومی که در این رابطه وجود دارد،کوشیده است، فلسفه را به جایگاه واقعی خویش بازگرداند و نظامی تربیتی را پایه ریزی کند که زندگی در یک جامعه ی دموکراتیک، متنوع، متکثر و متضاد را هموار سازد

.3 اصل مقاله:

چالش برسر مفهوم فلسفه وامکان آموزش فلسفه به کودکان :

نتایج نشان می دهد همچنان که آموختن واقعیت های تاریخی با آموختن تفکر تاریخی متفاوت است و همچنان که آموختن واقعیت های علمی باآموختن تفکر علمی متفاوت است برهمین قیاس آموختن اطلاعات فلسفی نیز بااموختن تفکر فلسفی متفاوت است.ایده آموزش فلسفه برای کودکان بااندیشه ها ، روشها،و منش سقراط ارتباط قوی دارد . برای سقراط و پیروان او مسیردانایی باشناخت فرد آغاز می شود. در فلسفه برای کودکان بجای آنکه دانش آموزان نتایج بدست امده توسط دیگران را صرفا بخاطر بسپارند وبدون دخالت و اظهارنظر آنها را بپذیرند برسر هرموضوع و گفتگو تحقیق و پژوهش میکنند به گونه ای که در عمل به کاوشگرانی ماهر وجوان تبدیل می شوند .کاوشگربودن مقوم اصلی این الگو است و مراد از ان جستجوگری فعال و پرسشگری مصربودن وهوشیاری دائمی برای مشاهده ارتباطات و اختلافات آمادگی همیشگی داشتن برای مقایسه ، مقابله وتحلیل وارائه فرضیه تجربه ، مشاهده ،سنجشو ن - liP - .man2003 است .

لیپمن همچنین به تاثیرپذیری از دیویی در توجه او به تجربه عملی درشناخت اشاره می کند و همراه برجسته کردن نقش کودکان درفهم مسائل اجتماعی برتجارب بین فردی تاکید می ورزد - لیپمن - 2003 برنامه فلسفه برای کودکان بربرداشتی از معرفت مبتنی است که براساس آن هم ماهیت کشفی داردوهم ماهیت قراردادی.

این برداشت از معرفت در تقابل بابرداشتی است که معرفت راصرفا ساخت گرایانه یا صرفا واقع گرایانه تعریف می کند بلکه موافق دیدگاهی است که قائل به حضور همزمان عناصری از دودیدگاه درمعرفت است .گلدینک این موضوع رامبنا قرار می دهد و نتیجه می گیرد که غیبا مبنای سرفا ساخت گرایانه و مبنای صرفا عینین گرایانه ،پراگماتیسم دیویی مبنای مناسبی برای برنامه فلسفه برای کودکان است . وی اعتقاد خود را بر مبنای پراگماتیسمی برنامه فلسفه برای کودکان باعنوان ریشه های دیوییایی این برنامه بیان می کند

برای یافتن پاسخی به این سوال باید به آغازگر فلسفه روکنیم.سقراط اولین کسی بود که نشان دادتمام زندگی انسان همه لحظات و مقاطع آن وتمام کارهایی که درطول آن انجام می شود فرصتی برای فلسفیدن است. منتقدان اموزش فلسفه به کودکان بادرنظرگرفتن فلسفه به عنوان یک رشته استدلال که کودکان نمی توانندفلسفه بیاموزند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید