بخشی از مقاله


تبيين محکم و متشابه بر محوريت نظر علامه طباطبائي در تفسير الميزان
چکيده
محکم و متشابه از دانش هايي است که ابزار شناخت ، بيان درست قرآن مجيد و آساني ورود به تفسير قرآن را فراهم ميآورد؛ بنابراين فهم متشابهات قرآن که مراد و مقصود از ظاهر لفظ بدون دليل فهميده نمي شود، از جايگاه عظيمي برخوردار است . در اين مقاله با روش توصيفي – تحليلي سعي بر اين است که تعريف جامعي از اين علم و راه حل ارائه شده براي فهم متشابهات بنا بر محوريت نظر علامه طباطبائي در تفسير الميزان ارائه شود.
نتايج حاصله بيانگر اين است که علامه ضمن نقد و رد ١٦ديدگاه از مفسرين و علما پيرامون معناي محکم و متشابه بيان مي دارد که آن چه از آيه شريفه به روشني ظاهر ميشود. خلاف همه اين اقوال است و آيات متشابه به گونه اي است که مقصود از آن براي فهم شنونده روشن نيست اما با مراجعه و کمک از آيات محکم معناي آيات متشابه مشخص مي شود.محکمات " آيات متضمن اصول مسلمه قرآني" و متشابهات " آيات متضمن فروع "
است . مراد از پيروي از آيات متشابه ، پيروي عملي است ، و اين وقتي مذموم است که بدون رجوع به محکم باشد. راسخان در علم ، تأويل متشابهات را ميدانند. نسبت باين گونه مطالب بايد تصديق اجمالي داشت و واقع و حقيقت را به خدا و پيغمبرش ارجاع داد.
واژه هاي کليدي : محکمات ، متشابهات ، علامه طباطبائي، الميزان
مقدمه
بنا به تصريح خداوند متعال ، قرآن داراي آيات محکم و متشابه است " هُوَ اَّلذِي أَْنزَلَ عَلَْيکَ اْلکِتابَِ مْنهُ آياتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ اْلکِتابِ وَ أُخَرُ مَُتشاِبهاتٌَ فأَمَّا اَّلذِينَِ في قُلُوِبِهمْ زَْيغٌَ فَيَّتِبعُونَ ماَ تشاَبهَِ مْنهُ اْبِتغاءَ اْلِفْتَنۀِ وَ اْبِتغاءََ تأْوِيِلهِ وَ ماَ يعْلَمَُ تأْوِيلَهُِ إلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَِ في اْلعِلْمَِ يقُوُلونَ آمََّناِ بهِ کُلٌِّ منْ عِْندِ رَِّبنا وَ ماَ يذَّکَّرُِ إلاَّ أُوُلوا اْلأَْلباب .(آل عمران :٧): او کسي است که کتاب را بر تو نازل کرد، بعضي از آيات آن ، آيات محکم است که اصل کتابند، و بعضي ديگر آيات متشابهند، اما آن کساني که در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروي ميکنند تا به اين وسيله فتنه به پا کنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل ميکنند، در حالي که تاويل آن را نميدانند مگر خدا و راسخين در علم ، ميگويند به همه قرآن ايمان داريم که همه اش از ناحيه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آيات پند نميگيرند.
از آن جا که وجود آيات متشابه در قرآن که مقصود از آن براي فهم شنونده روشن نيست ، با اين که خداوند بارها کتاب خويش را بيان کننده براي مردم و تبيين کننده همه چيز معرفي نموده است ، سازگاري نداشته ، از ديرباز انديشمندان اسلامي از قبيل بدر الدين محمد بن عبد اللّه زرکشي درکتاب «البرهان في علوم القرآن » و جلال الدين سيوطي در کتاب «الاتقان في علوم القرآن » و مرحوم علامه طباطبايي، آيت الله محمد تقي مصباح يزدي، آيت الله معرفت و ديگر انديشمندان به پاسخ گويي اين موضوع قيام نموده اند.در اين مقاله نيز با روش توصيفي- تحليلي، سعي شده است که با محوريت آراء علامه طباطبائي در تفسير الميزان به تبيين مباحث مربوطه ، پرداخته شود و با تکيه بر ديدگاه اين انديشمند بزرگ شيعه به اين سؤالات نيز پاسخ داده شود.
١- معناي صحيح محکم و متشابه در لغت و اصطلاح چيست ؟
٢- راه فهم معناي متشابه چيست ؟
٣- چرا آيات متشابه در قرآن آمده است ؟.
اصطلاحات اساسي مقاله : «متشابه » آن لفظي است که مراد و مقصود از ظاهر لفظ بدون دليل فهميده نمي شود و «محکم »
لفظي است که هيچ تشابهي در آنها نيست و خواننده بدون ترديد و اشتباه به معنايش پي مي برد.
محکم در لغت و اصطلاح واژه «حَکَم َ»: أصلُهُ منع منعاًِ لاصلاح (راغب اصفهاني، ١٣٨٤ هـ ش ، ص ٢٤٨) ، يعني اصل آن به معناي ردّ و منع براي اصلاح است ، از همين جهت حاکم را «حاکم » گويند که وظيفه ي وي منع ظلم و از بين رفتن حقوق مردم است . محکم در لغت عبارت است از: مالا يعرض فيه شبهۀ من حيث اللفظ و لامن حيث المعني (راغب اصفهاني، ١٣٨٤ هـ ش ، ص ٢٥١) يعني آن چيزي است که هيچ شبهه اي نه از حيث لفظ و نه از حيث معني برآن عارض نمي شود و همچنين احکام ، تحکيم ، حکم - به معناي داوري- و نيز حکمت - به معناي معرفت تام و علم جازم و نافع - و همچنين حکمت بضم حا- به معناي افسار اسب - آمده است که در همه اين مشتقات معنايي از نفوذناپذيري و محکم بودن ساختمان ، نهفته است ، بعضي از دانشمندان گفته اند که : ماده مورد بحث ، دلالت دارد بر دو چيز: نفوذناپذيري و منعي که توأم با اصلاح باشد (طباطبائي، ١٤١٧ق . ج ٣: ص ٢٠) و به معناي اتقان و وثوق هم آمده است (حکيم ، ١٣٧٨، ١٦٨) بنابراين محکم آيه ايست که در مدلول خود محکم و استوار باشد و معني مراد آن بغير مراد اشتباه نيفتد (طباطبائي،١٣٥٣، ص ٤٤)
از نظر دانشمندان علوم قرآن و تفسير، محکمات آياتي هستند که از لحاظ رسايي و دلالت آن گونه وضوح دارند که زمينه اي براي احتمالات معاني گوناگون باقي نمي گذارند چنانکه غالب آيات قرآن کريم اين گونه اند.(سعيدي روشن ، ص ٢٩٠) و بر مفهوم معّين و مشخّص دلالت داشته باشند، و براي آن که صورت آن معنا و مفهوم مجسّم گردد يا در مصداق معّيني آن مفهوم مشخّص شود، نبايد ترديد يا مشکلي وجود داشته باشد (حکيم ، ١٣٧٨،ص ١٧٤)
علامه در معناي محکمات مي فرمايد: منظور از احکام محکمات ، صراحت و اتقان اين آيات است ، و ميخواهد بفرمايد
آيات محکم مانند آيات متشابه هيچ تشابهي در آنها نيست ، و خواننده بدون ترديد و اشتباه به معنايش پي مي برد. آيات محکم "
ام الکتاب " خوانده شده است ؛ زيرا کلمه " ام " به حسب اصل لغت به معناي مرجعي است که چيزي و يا چيزهايي بدان رجوع ميکنند و آيات محکم را نيز از همين جهت " ام الکتاب " خوانده که مرجع آيات متشابه است ، پس معلوم ميشود بعضي از آيات قرآن ، يعني متشابهات آن ، به بعضي ديگر، يعني آيات محکم ، رجوع دارند (طباطبائي، ١٤١٧ق ، ج ٣: ص ٢٠)
متشابه در لغت و اصطلاح
متشابهات : «مشبه » و شََبه » و «شبيه » در لغت به معناي «مثل »، «مانند» و همانندي هر چيز است (طريحي، ١٣٧٥، ٦: ٣٤٩) المتشابه من القرآن : ما أشْکَلَ تفسيرهِ لمشاَ بهَِتهِ بغَْيره (راغب اصفهاني، ١٣٨٤هـ ش . ص ٤٤٣) متشابهات قرآن آن کلماتي هستند که تفسير آن مشکل است به دليل مشابهت آنان با غير ديگر کلمات .
فقال الفقهاء: المُتشابه ُ: ما لاُيْنِبيءُ ظاهِرُهُ عن مُراده ِ، (راغب اصفهاني، ١٣٨٤ هـ ش ، ص ٤٤٣) و «متشابه » آن لفظي است که مراد و مقصود از ظاهر لفظ بدون دليل فهميده نمي شود، يعني مراد مشتبه مي باشد و اين حکم برالفاظ مشترک و محتمل جاري است ، مثل قول خداي تعالي: «َفَثمَّ وَجْهُ اللَّه ِ: پس هر طرف که رو کنيد همانجا رو بخدا داريد.»( بقرة: ١١٥)، متشابه در اصطلاح قرآن ، لفظي است که وجوه متعددي از معاني و مفاهيم را در بردارد و مورد شک و شبهه است و از اين رو، همانطور که ميتوان آنرا به وجهي صحيح تأويل کرد، به وجهي نادرست نيز قابل تأويل است و به همين دليل ، اين موضوع ، دست آويز مفسدان قرار گرفته تا به منظور فتنه انگيزي، متشابهات را بر وفق اهداف گمراه کننده خود تأويل کنند (معرفت ، ١٤١٥ق ،ج ٣، ص ٦) و به عبارتي«متشابه » عبارت است از آن دسته از آيات قرآني که دلالت دارند بر يک مفهوم معّين که صورت واقعي و مصداق خارجي آن مفهوم معّين براي ما در هم آميخته و غير شفاف باشد (حکيم ، ١٣٧٨،ص ١٧٤)
علامه مي فرمايند: آيات متشابه طوري است که مقصود از آن براي فهم شنونده روشن نيست ، و چنان نيست که شنونده به مجرد شنيدن آن ، مراد از آن را درک کند، بلکه در اين که منظور، فلان معنا است يا آن معناي ديگر ترديد مي کند (طباطبائي، ١٤١٧ق .، ج ٣: ٢١). بعضي بر اين عقيده اند که از بارزترين نمونه هاي آن آيات ، حروف مقطعه ، آيات مشتمل بر معارف بلند و حقايق فراسوي ماده ، آيات منسوخ ، مجمل ها، عام ها و مطلق ها، از مصاديق متشابهات به شمار ميآيند (مصباح يزدي، ١٣٨٠، ج ٢، ص ٢٠٤) و تعداد دقيق آيات متشابه به دويست آيه نميرسد و اين حدود يک سيام آيات قرآن است (اقبال ، ١٣٨٥، ص .(265-264
و به طور کلي متشابه را بر سه گونه تقسيم نموده اند:
يک گونه : راهي براي آگاهي از آن نيست ، مانند: وقت قيامت ، و خروج داّبۀ الارض و مانند اينها.
گونه دوم : راه براي شناخت آن وجود دارد، مانند ألفاظ غريب و احکام بغرنج .
گونه سوم : بين آن دو است ، که راسخين در علم آن را شناخته و از ديگران مخفي است (سيوطي، ١٤٢١/ ٢٠٠١، ٦٠٠/١).
از نظر دانشمندان تفسير، آيات متشابه آياتي هستند که پذيراي معاني همانند ميباشند و به خاطر همين تشابه معاني است که مفهوم ظاهري آنها مقصود نيست ؛ از همين رو که هر يک از آن معاني به طور يکسان قابل استفاده از آن لفظند موجب شبهه ، و نيازمند به تأويل اند و همان گونه که مجال تأويل صحيح اند، قابل تأويل به باطل نيز ميباشند به همين جهت است که ميتوانند دستاويز افراد لج انديش و بيمار دل قرار گيرد (سعيدي روشن ، ١٣٧٧، ص ٢٩٢) متشابه ، در نيمه نخست سده دوم قمري به صورت علمي جداگانه درآمد (اقبال ، ١٣٨٥، ص ٢٦٧).
ديدگاه علامه طباطبائي پيرامون محکمات و متشابهات آيات علامه در تفسير" هُوَ اَّلذِي أَْنزَلَ عَلَْيکَ اْلکِتاب َ" ميفرمايد: (طباطبائي، ١٤١٧ق ، ج ٣: ص ١٩-٢٠).خداي تعالي در اين آيه فرستادن کتاب بر خاتم الانبيا (ص ) را انزال خوانده نه تنزيل و با در نظر داشتن اينکه انزال به معناي فرو فرستادن يکپارچه است و تنزيل فرو فرستادن تدريجي است علت اين تعبير اين است که مقصود، بيان پاره اي از اوصاف و خواص مجموع کتاب نازل است نه اوصاف اجزاي آن و يکي از اوصاف مجموع کتاب اين است که اين کتاب مشتمل است بر آيات محکم و آيات متشابه ، که برگشت قسمت دوم (متشابهات ) به قسمت اول (محکمات ) است و به وسيله آنها، آيات متشابه شرح و تبيين ميشود، پس کتاب از اين نظر چيز واحدي تصور شده ، نه چيزي که داراي اجزايي متعدد و بسيار است ، و در چنين مقامي مناسب آن است که از فرو فرستادن آن با" انزال " تعبير شود نه "تنزيل ".
بنا به نظر علامه " محکمات " آيات متضمن اصول مسلمه قرآني و" متشابهات " آيات متضمن فروع است (طباطبائي، ١٤١٧ق ، ج ٣: ٢٢-٢٣) و اين که چرا فروع " متشابه " ناميده شده است ، در پاسخ ميگويد: به يکي از دو جهت ، چون معارفي که قرآن کريم بر بشر عرضه کرده دو قسم است . بعضي از آنها در باره ما وراي طبيعت است که خارج از حس مادي است و فهم مردم عادي وقتي به آنها بر ميخورد دچار اشتباه ميشود و نميتواند معنايي غير مادي براي آنها تصور کند، مثل آيه :"ِ إنَّ رََّبکََ لِباْلمِرْصادِ" بدان پروردگارت در کمين است ( فجر:١٤) و آيه " وَ جاءَ رَُّبک َ" و پروردگارت آمد(فجر: ٢٢).که در برخورد با آنها به خاطر انسي که فهم او با ماديات دارد، از کمين کردن خدا و آمدنش همان معنايي را درک ميکند که از آمدن و کمين کردن يک جاندار ميفهمد، ولي وقتي به آياتي که در باره اصول معارف اسلام است ، مراجعه ميکند از اين اشتباه در ميآيد.و اين جريان در تمامي معارف و ابحاث غير مادي و غايب از حس هست و اختصاصي به معارف قرآن ندارد. معارف ساير کتب آسماني، البته آن معارف عاليه اي که دستخوش تحريف نشده ، و همچنين مباحث الهي که در فلسفه عنوان ميشود همين طور است .
قسم دوم ، آياتي است مربوط به قوانين اجتماعي و احکام فرعي، و چون مصالح اجتماعي که احکام ديني بر اساس آن تشريع ميشود وضع ثابتي ندارد، و احيانا متغير ميشود، و از سوي ديگر قرآن هم به تدريج نازل شده قهرا آيات مربوط به قوانين اجتماعي و احکام فرعي دستخوش تشابه و ناسازگاري ميشوند، وقتي به آيات محکم رجوع شد آن آيات ، اين آيات را تفسير نموده ، تشابه را از بين ميبرد، آيات محکم تشابه آيات متشابه را و آيات ناسخ تشابه آيات منسوخ را از بين ميبرد.
علامه مي فرمايد: پس اين بود آن معنايي که از دو کلمه " محکم " و" متشابه " به ذهن ميرسد و فهم ساده ، آن را از مجموع آيه مورد بحث ميفهمد، چون اگر فرض کنيم که حتي تمامي آيات قرآني متشابه است ، آيه مورد بحث ، بطور قطع آيه ايست محکم که حتي ساده ترين فهم ها هم آن را مي فهمد (طباطبائي، ١٤١٧ق ، ج ٣: ٢١).
"َ فأَمَّا اَّلذِينَِ في قُلُوِبِهمْ زَْيغٌَ فَيَّتِبعُونَ ماَ تشاَبهَِ مْنهُ اْبِتغاءَ اْلِفْتَنۀِ وَ اْبِتغاءََ تأْوِيِله ِ" کلمه " زيغ " به معناي انحراف از استقامت (راست بودن ) است ، که لازمه اش اضطراب قلب و پريشاني خاطر است . به قرينه اينکه در مقابلش رسوخ در علم قرار گرفته ، که در باره اثرش ميفرمايد: دارندگان آن اضطراب ندارند و با اطمينان خاطر ميگويند همه آيات قرآن ، چه محکم و چه متشابه آن ، از طرف پروردگار ما است و اما آنهايي که زيغ و انحراف قلب دارند، مضطرب هستند و دنبال آيات متشابه را ميگيرند، تا از پيش خود آن را تاويل نموده فساد راه بيندازند و کساني که دچار چنين زيغ و انحرافي نيستند همواره از خدا ميخواهند که خدايا قلب ما را بعد از هدايت منحرف مساز." رََّبنا لاُ تزِغْ قُلُوَبناَ بعْدَِ إذْ هَدَْيَتنا" (بقرة: ٢٥٠) از اينجا روشن ميشود که مراد از پيروي از آيات متشابه ، پيروي عملي است ، نه پيروي ايماني و پيروي عملي از متشابه هم وقتي مذموم است که بدون رجوع به محکم باشد چون پيروي آن بعد از رجوع به محکم ، ديگر پيروي متشابه نيست بلکه پيروي محکم و عملي صحيح است نه مذموم .و منظور از" اْبِتغاءَ اْلِفْتَنۀِ" اين است که متشابه را دنبال کنند و بخواهند به اين وسيله مردم را گمراه کنند (طباطبائي، ١٤١٧ق ،٣: ٢٣).
محکم و متشابه از ديدگاه مفسرين و علما و نقد و رد آنها از ديدگاه علامه در ميان علماء اسلام در معني محکم و متشابه اختلاف عجيبي است و با تتبع اقوال مي توان نزديک به بيست قول دراين مسئله پيدا کرد. علامه مي فرمايد: اگر سر نخ اين اختلافات را جستجو کنيم سر از صدر اسلام و مفسرين از صحابه و تابعين در ميآوريم ، و تا آنجا که ما اطلاع داريم کمتر تفسيري پيدا ميشود که حتي با بياني که ما ذکر کرديم نزديک باشد، تا چه رسد به اين که کاملا مطابق با آن باشد. و علت عمده اين انحراف آن است که بحث در" محکم و متشابه " را با بحث در پيرامون معناي" تاويل " خلط کرده اند، و اين باعث شده است که اختلاف عجيبي در انعقاد اصل مساله و کيفيت بحث و نتيجه گيري از آن راه بيفتد(موسوي همداني، ١٣٧٤، ج ٣، ص ٤٩).
علامه مي فرمايد: پس جا دارد در معناي محکم و متشابه ، در اين آيه بحث شود تا ببينيم منظور از آن چيست ؟ و کدام دسته از آيات به اين معنا محکم و کدام به اين معنا متشابه است ، و در معناي آن ، مفسرين متجاوز از ده قول دارند (موسوي همداني، ١٣٧٤، ج ٣، ص ٥٠-٦٤)
اول اينکه : منظور از آيات محکم همان چند آيه سوره انعام است ، که ميفرمايد:" قُلَْ تعاَلوْا أَْتلُ ما حَرَّمَ رَُّبکُمْ عَلَْيکُمْ أََّلا ُتشْرِکُواِ بهِ شَْيئاً ...َ لعَلَّکُمَْ تَّتقُون َ" ( انعام : ١٥٢) و در آن عده اي از واجبات و محرمات الهي را نام ميبرد و منظور از آيات متشابه آياتي است که امر آن بر يهود مشتبه شده ، و آن عبارت است از رمزهايي که در آغاز بعضي از سوره هاي قرآن قرار گرفته مانند"
الف - لام - ميم "" الف - لام - را"" حا- ميم " و امثال آن ، که يهود آنها را با حساب جمل محاسبه کردند تا از اين راه مدت عمر و بقاي امت اسلام را محاسبه نمايند، وليکن موفق نشدندو دچار اشتباه گرديدند.
اين معنايي است که در ميان صحابه به ابن عباس نسبت داده شده و نادرستي آن روشن است ، زيرا گفتاري است بدون دليل و به فرض هم که دليل داشته باشد آيات محکم منحصر در سه آيه سوره انعام نيست ، بلکه بغير از حروف مقطعه اول سوره ها شامل همه قرآن ميگردد. و ليکن حق مطلب اين است که نسبت دادن چنين معنايي به ابن عباس صحيح نيست ، آنچه از ابن عباس نقل شده اين است که اين آيات سه گانه از محکمات است ، نه اين که آيات محکم قرآن همين سه آيه است .
دوم عکس تفسير اول است ، و آن اين است که آيات محکم عبارت است از حروف مقطعه در اوايل بعضي از سوره ها، و آيات متشابه بقيه قرآن است .اين تفسير را به ابي فاخته نسبت داده اند.
اين اشکال بر آن وارد است ، که با خود آيه شريفه منطبق نيست ، چون بنا بر اين وجه ، غير از فواتح سور بايد تمامي قرآن متشابه باشد، و خداي تعالي هم در آيه مورد بحث کساني را که از متشابهات قرآن پيروي ميکنند مذمت نموده ، و آن را از انحراف قلب دانسته ، نتيجه اين ميشود که مردم موظف باشند هيچيک از آيات قرآن را پيروي نکنند، با اين که در تعداد زيادي از آيات ، مردم را به پيروي از قرآن واداشته و ستوده ، و بلکه آن را از واجب ترين واجبات شمرده است .
سوم ، اينکه گفته اند:" متشابه " آن آياتي است که نسبت به معناي خود ابهام داشته باشد، که اصطلاحا آن را مجمل نيز ميخوانند، و محکم در مقابل آن همان مبين است .
اين وجه نيز درست نيست براي اين که خصوصياتي که در آيه شريفه براي محکم و متشابه ذکر شده با مجمل و مبين تطبيق نميکند. توضيح اين که اجمال عبارت است از اين که لفظ که معنايش چند جهت دارد، طوري ادا شود که شنونده نفهمد مقصود گوينده کدام جهت معنا است ، و همين باعث سرگرداني مخاطب و يا شنونده شود، و بناي اهل زبان در ظرف تفهيم و تفهم بر اين قرار گرفته که از اينگونه الفاظ پيروي نکنند، و بنا را بر اين گذاشته اند که گوينده ، شنونده و مخاطب را مؤاخذه نکند تا شايد قرينه اي پيدا شود که لفظ نامبرده روشن شود. اين وضعي است که لفظ مجمل با مبين دارد، و اگر منظور از محکم و متشابه عينا همين مجمل و مبين مي بود، بايد آيات متشابه - البته بعد از رد به آيات محکم - پيروي شود، نه خود آيات محکم ، همانطور که در مجمل و مبين سرانجام و بعد از رفع اجمال به لفظ " مجمل " عمل ميشود نه " مبين "، و پيروي متشابه امري است که ذوق و قريحه تکلم و تفاهم به آن اجازه نميدهد، و هيچ اهل زباني اقدام به آن نميکند، حال چه اهل زيغ باشد و چه راسخ در علم ، و باز در چنين فرضي نبايد قرآن کريم ، پيرو متشابه را بيماردل بخواند، و مذمت کند.
چهارم : اينکه گفته اند: متشابه عبارت است از آياتي که نسخ شده (منسوخ ) که بايد به آن ايمان داشت ، ولي عمل نکرد. و محکمات آياتي است که ناسخند يعني هم بايد به آنها ايمان داشت و هم عمل کرد.
اين تفسير را به ابن عباس و ابن مسعود و گروهي از صحابه نسبت داده اند، و به همين جهت بوده که ابن عباس خود را از عالمان به تاويل ميپنداشته است .
و اين تفسير درست نيست ، زيرا در صورتي که درست باشد هيچ دلالتي ندارد بر اين که متشابهات قرآن ، منحصرا آيات نسخ شده است ، چون خصوصياتي که خداي تعالي در اين آيه براي پيروي متشابه آورده که يکي از آنها فتنه جويي و يکي ديگر تاويل يابي است ، در بسياري از آيات غير منسوخه نيز هست ، مانند آياتي که از صفات و افعال خدا سخن ميگويد، علاوه بر اين که اگر اين تفسير درست باشد لازمه اش اين ميشود که آيات قرآن دو قسم محکم و متشابه نباشد، بلکه بين آن دو واسطه اي هم باشد، که نه محکم است و نه متشابه ، مانند همان آيات صفات و افعال که نه ناسخند و نه منسوخ . از اين هم که بگذريم در کلامي که از ابن عباس نقل شده قرائني هست که دلالت ميکند بر اينکه نظريه او در باره محکم و متشابه اعم از ناسخ و منسوخ است .
پنجم اينکه محکمات قرآن ، آن معارفي است که دليلي واضح دارد، مانند آيات مربوط به توحيد و قدرت و حکمت خدا، و آيات متشابه عبارت است از آياتي که قبول و فهم معارف آن نيازمند به تامل و تدبر است .
اين وجه نيز درست نيست ، براي اين که اگر مراد از واضح بودن دليل اين است که مضمون آيه دليل عقلي واضحي داشته باشد يا بديهي باشد و يا نزديک به بديهي، و منظور از احتياج داشتن دليل به تدبر و تامل ، اين است که مضمون آيه دليل عقلي بديهي و يا نزديک به بديهي نداشته باشد، لازمه اش اين ميشود که آيات احکام و واجبات و امثال آن نيز از آيات متشابه باشد، براي اين که هيچ يک از احکام قرآن دليل عقلي واضحي ندارد، در نتيجه بايد اين گونه آيات پيروي نشود و پيروي آنها مذموم باشد، با اين که پيروي همه آيات و مخصوصا آيات احکام واجب است و اگر مراد از وضوح دليل ، اين باشد که دليلي واضح از خود کتاب داشته باشد و مراد از احتياجش به تدبر، اين باشد که دليلي واضح از خود کتاب نداشته باشد. همه آيات قرآن کريم از اين جهت يکسانند و چگونه نباشد با اينکه کتابي است متشابه مثاني، و نوري است مبين ، و لازمه آن ، اين است که تمامي آيات قرآن محکم باشد، و به کلي متشابهي در آن نباشد، و اين خلاف فرض و بر خلاف نص قرآن است .
ششم اينکه : محکم ، عبارت است از آياتي که به خاطر وجود دليل روشن و حتي دليل غير روشن بتوان به مضمون آن علم پيدا کرد، و متشابه ، آن آياتي است که راه علم به آن نباشد، مانند آيات مربوط به زمان قيام قيامت و امثال آن .
اين وجه نيز درست نيست ، براي اينکه محکم و متشابه بودن ، دو صفت براي آيات قرآن است ، بدان جهت که آيه است و يا بدان جهت که دليل بر يکي از معارف الهيه است و آنچه آيه اي از آيات کتاب بر آن دلالت دارد چيزي نيست که مردم از خود آيه و يا بضميمه آيات ديگر نتوانند و يا نبايد بفهمند و چگونه ممکن است خداي تعالي از آن آيه معنايي در نظر داشته باشد، ولي لفظ آيه بر آن معنا دلالت نداشته باشد؟. با اينکه خداي تعالي کتابش را هدايت و نور و مبين خوانده است .پس هر مطلبي که آيه اي از آيات قرآن متعرض آن است درخور فهم مردم است ، نه اينکه فهميدنش ممتنع و اطلاع به مفهومش محال باشد، و اما آن معارفي که درکش خارج از فهم بشر است از قبيل زمان وقوع قيامت و ساير حقايقي که در پس پرده غيب است ، هيچ

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید