بخشی از مقاله
چکیده
از منظر علامه طباطبایی - - احکام و مسائل مرتبط باجنسیتو خانواده، بسان سایر حوزههاي فقه و معارف دینی، به صورت زنجیروار با سایر اصول و فروع دین، به هم متصل و درهمتنیدهاند. اساس اسلام بر ساختار اصلی آفرینش انساناعماز زن و مرد، متناسب با هدف آفرینش آن دو در دنیا و آخرت و مطابق فطرت و عقل سلیم و طبیعت و ساختار جسمانی روانی آن دو تنظیم شده است. به همین جهت چون آفریننده، هدف آفرینش، ساختار جسمانی و عقلانی و روانی و غریزي انسان در گذر زمان و در پی تحولات جامعه و آداب و رسوم تغییرپذیر نیستند، مبانی و اصول اسلامی وبالتّبعاحکام فقهی و اخلاقی آن نیز داراي ثبات و انسجام میباشد. آنچهاحیاناًدچار تحول و تغییر میشود، آداب و رسوم یا سبک زندگی افراد در جوامع مختلف است. این تحولات تنها در کیفیت اجراء و انطباق احکام، آن هم در برخی عرصههاي مرتبط به آداب و رسوم و سنن، میتواند بر روند سیرة مسلمین تحولاتی را تحمیل نماید، لکن اصل احکام بر اساس ساختار وجودي، مطابق عدالت و متناسب با نیاز هر دو جنس زن و مرد بوده، تغییر و تحول و تأویلی را پذیرا نخواهند شد.
واژگان کلیدي: زن، اسلام، ثبات احکام، تحولات، اقتضائات زمانه،جنسیتو ... .
مقدمه
یکی از شبهات دست و پاگیر مطروحه در بابخاتمیتنبیاکرم - - مسأله چگونگی پاسخگویی آموزهها، احکام و معارف دین اسلام به نیازهاي فکري و عمل فردي و جمعی عصر فضا و ارتباطات است. دینی که بیش از 1400سال پیش در محیط عقبافتاده و بربري عربستان نازل شده، چگونه بتواند جوامع و بشر مدرن امروزین را نیز دستگیري نماید؟!! در تاریخ بسی طولانی، انسانها و جوامع دچار تحولات بسیاري در عرصههاي مختلف اقتصادي، نظامی، سیاسی و خانوادگی و ارتباطات و صنعت شده،اساساًدر این عصر که بشر به بلوغ فکري و صنعتی و سیاسی رسیده، دیگر چه نیازي به دین و رعایت تکالیف دستوپاگیر آن دارد؟!!
در جواب این شبهه به طور مختصر باید گفت: نیازهاي بشر دوگونهاند: نیازهاي ثابت ومتغیر؛عمدة سر و کار دین بافطریاتو نیازهاي روحی روانی و معنوي انسانها است. این نیازها در دوران معاصر فزونی یافته که عوض یا محو نشده است. براي نیازهايمتغیربشر کهعمدتاًمرتبط با ارتباطات جوامع و معاملات و امثال اینها است نیز یکسري قواعدکلّیثابت و مطابق فطرت انسان، لکن انعطافپذیر دارد. در این راستا در طول حدود370 سالائمه معصومین - - شخصاًومستقیماًعهدهدار تطبیق و استخراج اجوبه مسائل مستحدثه بودند.پس از این دورهمملواز تحولات، مراجع و مجتهدان شیعه عهدهدار پاسخگویی به مسائل فقهی روز و سایر علماءمتخصصدر سایر ابعاد عقیدتی و اخلاقی نیز عهدهدار دفاع از حریم دیانت وتشیعهستند.
در مسائل فقهی و حقوقی اخلاقیجنسیتو خانواده نیز همین مطالب و همین روندمستمرّبوده و هست. اصل تشکیل خانواده براي ارضاء غریزة جنسی و تولید مثل وإتّخاذانیس و مونس و همراه زندگی از امور لاینفک طبیعت هر انسان، در هرجاي دنیا و در همه دورانها بوده و هست. امور ثابت مرتبط با فطرت و طبیعت جنسی و جسمانی و زاد و ولد بشر، داراي قواعد ثابت و تغییرناپذیر باشد؛ لکن نیازهايمتحولخانواده توسط همین اصول و قواعد ثابت، بررسی و ارزیابی شده و پاسخ داده میشوند.متکلّمانبرجستهاي مثل علامه طباطبایی و شاگرد مبرز ایشان شهید مطهري - - پیش از زمان حرکت فرمودند و شبهات را رصد نموده و به پاسخ مشکلات مختلف دینی از جمله امورجنسیتو مسائل زنان و خانواده پرداخته - اند.
پشتوانه پاسخگویی به نیازهايمتغیرمسائل این حوزهها، مبتنی بر مبانی و اصول ثابت دین به طورکلّیو اصول و قواعد ثابت در این حوزه می باشند. بدین ترتیب همانگونه که دین اسلام نیازهاي ناشی از تحولات عدیدةاجتماعی و خانوادگی جوامع و اممی مثل روم و ایران آن زمان تا کنون را پاسخگو بوده، پس از این تا روز قیامت نیز میتواند پاسخگوي همه نیازهاي بشر، از جمله در این حوزه باشد. البته این در صورتی است که متخصصان دین-شناس بیش از این در شناخت شبهات و دفع آنان با رصد سایتها و مانند آن به میدان بیایند.
ملاکات قانونگذاري و تحول آن در اسلام و غیر آن
در نوع ملل دنیا بشر قانون گذار بوده و هست. قوانین بشريغالباًبراي تنظیم اجتماع و ایجاد نظم وامنیتدر جامعه است. باتحولسیاست و حکومت از یک سو وتحولاتجوامع و پیچیدهتر شدن زندگی شهرنشینی و روابط بینالملل طبیعی است که قوانین ناظر به این تحولات نیزمتحولشده و بازنگري و بازنویسی شوند. در قوانین إلهی نیز این دست قوانین ناظر بهتحولاتجامعه بشري در شرایع مختلف،توسطانبیاء مختلف دچار تغییرات وتحولاتی گردیده تا به شریعت خاتم منتهی گردیده است.لکن قوانین إلهی تنها ناظر به روابط اجتماعی انسان نیست تادائماًدر حال تغییر وتحولباشد. مباحث و معارف اعتقادي مربوط به خداشناسی، معرفتشناسی و هستیشناسی و انسان شناسی؛ همچنین مبانی و اصول و قواعد اخلاق در همه دورانها و در همه شرائع ثابت مانده و ثابت هستند. اگر هست تکامل در تبیین و تفاصیل و تطبیق آنها بر مسائل مستحدثه است، نهتحولو دگرگونی مبنایی و اساسی. در احکام و مسائل فقهی نیز عمدة مسائل عبادي یا فردي و خانوادگی طبق عقل سلیم و فطرت بوده، هیچ نیازي به تغییر و تطبیق با زمانه ندارند.
در امور سیاسی و حکومتی و تجاري صنعتی نیز چارچوبه عقلائی ثابت براي همه دورانها ارائه شده تا عقلاء قوم واحیاناًعرف آن قواعد را بر تحولات روزگار خود تطبیق دهند. اسلام قوانین سیاسی و حکومتی و اجتماعی را نیز بامحوریتدیانت و اخلاق براي دستیابی بشر به سعادت نهائی، یعنی وصول به مقام ولایت تکوینی پیریزي نموده است. درحالیکه تنها معیار قانونگذاران بشري به رفاه وامنیتو نظم رسیدن افراد و جوامع در صرف زندگی دنیوي است و بس!!»در نظر دانشمندان امروز معیار در داورى اینکه چه قانونی از قوانین موضوعه و چه سنتی از سنتهاى جاریه صحیح و چه قانون و سنتی فاسد است، آثار و نتایج آن قانون است که اگر بعد از پیاده شدنش در جامعه، آثارش مورد پسند واقع شد آن قانون را قانونی خوب میدانند و اگر نتایج خوبی به بار نیاورد، میگویند این قانون خوب نیست، خلاصه اینکه معیار خوبی و بدى قانون را پسند و عدم پسند مردم میدانند، حال مردم در هر سطحی که باشند و هر درکی و میلی که داشته باشند مهم نیست .«...
به همین جهت است که وقتی مسلمانان را میبینند که در وادى گمراهی سرگردان و در پرتگاه هلاکت واقعاندو فساد از سراسر زندگی مادى و معنويشان میبارد، آنچه فساد میبینند به اسلام، یعنی دین مسلمانان نسبت میدهند، اگر دروغ و خیانت و بددهنی و پاي مال کردن حقوق یکدیگر و گسترش ظلم و فساد خانوادهها و اختلال هرج و مرج در جامعه را مشاهده میکنند، آنها را به قوانین دینی دایر در بین ایشان نسبت میدهند. ... در نتیجه از این پندار خود نتیجه میگیرند که: »اسلام باعث به وجود آمدن مفسدههاى اجتماعیاى است که در بین مسلمانان رواج یافته و تمامی این ظلمها و فسادها از اسلام سرچشمه میگیرد!.«
حال آنکه بدترین ظلمها و نارواترین جنایتها در بینشان رایج بوده است. به قول معروف: »کل الصید فی جوف الفراء؛ همه شکارها در جوف پوستین است.« همچنین نتیجه این پندار غلط است که میگویند: اگر اسلام دین واقعی بود و اگر احکام و قوانین آن خوب و متضمن صلاح و سعادت مردم بود، در خود مردم اثرى سعادتبخش میگذاشت، نه اینکه و بال مردم بشود. این سخن، سخن درستی نیست. ... اسلام مجموع معارف اعتقادى و اخلاقی است و قوانینی است عملی که هر سه قسمت آن با یکدیگر متناسب و مرتبط است و با همه تمامیتش وقتی اثر میگذارد که مجموعش عملی شود.
اما اگر کسی معارف اعتقادى و اخلاقی آن را به دست آورده و در مرحله عمل کوتاهی کند، البته اثرى نخواهد داشت. ... تأثیر گذاشتن و تأثیر نگذاشتن، همچنین باقی ماندن و از بین رفتن یک سنت در میان مردم چندان ارتباطی با درستی و نادرستی آن سنت ندارد تا از این مطلب بر حقانیت یک سنت استدلال کنیم و بگوییم که چون این سنت در بین مردم باقیمانده پس حق است و ... چون فلان سنت در جامعه متروك و بیاثر شده است، پس باطل است، بلکه علل و اسبابی دیگر در این باره اثر دارند.... قوانین اسلامی به خاطر اینکه مبنایش مصالح و مفاسد واقعی است، اختلاف و دگرگونگی نمیپذیرد« - ترجمه المیزان، ج4، صص. - 302-306
»اگر بین قوانینی که در اسلام براى تنظیم امر ازدواج تشریع شده و سایر قوانین و سننی که در دنیا دایر و مطرح است مقایسه شود و با دید انصاف در آنها دقت گردد، خواهید دید که قانون اسلام دقیقترین قانون است و نسبت به تمامی شؤون احتیاط در حفظ انساب و سایر مصالح بشرى و فطرى، ضمانت بیشترى دارد و ... برگشت همهاش به دو چیز است: حفظ انساب یا بستن باب زنا.« - ترجمه المیزان، ج4، صص - 495-496 اما تنها معیار قوانین بشري التذاذسود و آزادي هرچه بیشتر از هر راهی است و بس!! تنها چیزي که سببمحدودیتعملکرد آزاد انسان میشود،رعایت رضا و پسند و آزادي دیگران و خواست خود آنان براي بهرهوري جنسی بیحدو مرز است.!! در معاملات و تجارت و سایر عرصههاي اجتماعی نیز، به نحوي همین مبنا سریان و جریان دارد.!!
حکمت منع چندهمسري براي زنان و جوازش براي مردان
چنانکه در حیوانات رمهاي - گلهاي - و برخی دیگر از حیوانات مرسوم است؛ در طول تاریخ بشر، نوع مردان به حکم طبیعت حیوانی انسان، براي خود اختیار تعدد همسر را قائل بوده و زن خویش را منحصر به خود دانسته و از همبستري زن و ناموس خود با بیگانه راحت نگذشتهاند. این امر در نوع جوامع،مخصوصاًدر میان اشراف وحکّام امريکاملاًعادي و جاافتاده به حساب میآمده، تا آنجا که گاه صدها خانم به عنوان همسر در برخی حرمسراها گرفتار و بدون حقوق همسري اسیر میشدهاند!! از طرف دیگر کمونیست برخلاف فطرت و طینت نوع بشر، تن به اشتراك جنسی نا محدود دادند و با این روند، گور خود را کندند.اما در دوران معاصر مسأله جواز تعدد ازواج مردان در اسلام، دستآویزي براي مغرضان و فمنیستها شده تا