بخشی از مقاله

چکیده

تلاش برای شناخت راههای بومی رشد و پیشرفت از جمله دغدغههای اساسی جامعه ایرانی در زمان حاضر بوده است. علیرغم چنین تلاشی، به نظر میرسد توجه به کنشگر و فاعل انسانی در امر توسعه مغفول واقع شده است. در این مقاله تأکید و توجه ویژهای بر خصوصیات فردی ایرانی - در دورهی مشروطه- در حوزه اقتصاد به عمل آمده و تلاش گردیده این خصائص در مقایسه و تطبیق با اخلاق اقتصادیِ روایت شده توسط ماکس وبر از دیگر ادیان و خصوصاً دین پروتستان قرار بگیرد.

تعاملات انسان با خدا، انسان با انسان، انسان با طبیعت و انسان با اقتصاد در این مطالعه مورد توجه قرار گرفتند تا شاید از منظر مقایسه بتوان به توصیف و تبیینی از چراییِ عدم پیدایش »روح سرمایهداری« و عوامل دینی و آیینی تأثیرگذار بر آن در معنای وبری آن دست یافت. ابزار و روش مورد استفاده در این تحقیق نیز به تبعیت از وبر همان نمونهی آرمانی خواهد بود.

مقدمه:

موضوع تجمیع ثروت و استفادهی آن در فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا از جمله مهمترین دغدغههای اقتصادی امروز ما در امر پیشرفت میتواند باشد. دغدغهای که تنها راه اشتغالزایی و حل مشکل بیکاری هم قلمداد میشود. توجه و اهتمام ویژه به ترویج فرهنگ کارآفرینی و ایجاد فضایی که بتواند کارآفرینان موفقی را به جامعه تحویل دهد، از جمله استراتژیهای حاکم در این زمینه بوده است.

بنابراین نقطه آغاز و شروع این مقاله از همین سوال و اهتمام ویژه بهدست آمده است. فرد ایرانی به واسطه ی تمامی آنچه به او به ارث رسیده اعم از دین، سنت و تاریخ، چه رفتاری در قبال ثروت دارد و تا چه اندازه برایش تولید ثروت ارزشمند است، چیزی است که در این مقاله بدان پرداخته میشود. نظر به مشکلات اجتماعی1 کارآفرینانی که در این دوران و کمی پیشتر- قبل از انقلاب-میزیستند نشان از یک سنت دیرینهای در میان ایرانیان دارد که تجمیع ثروت به تنهایی ارزشمند نبوده است؛ و یا حتی به نظر میرسد کسانی که در تمام عمر صرفا به تولید و تجمیع سرمایه پرداختهاند، انسانهایی فاقد ابعاد گوناگون و مادی قلمداد شدهاند که با تعریف سنتی انسان کامل انسان معنوی- فاصله زیادی دارند.

از دیگر سو این باورداشت تاریخی از عدالت که ثروت در دست هیچ انسانی جمع نخواهد شد مگر به بهره کشی از دیگران، خود عاملی بوده است برای مذموم قلمداد کردن ثروت اندوزی. چنین نحوه نگرشی که به عنوان یکی از مشکلات اجتماعی کارآفرینان ایرانی یاد شده است، ریشه در تاریخ و نهادهای غیر رسمی ای دارد که متعلق به امروز و دیروز نیست.

به نظر میرسد این رفتارها درونی شدهی اخلاقی باشند که کنشگر ما آن را از طرق متفاوت درونی کرده است. درواقع میتوان چنین برداشت کرد که هنجارها و باورهای افراد تحت عنوان آموزههای اخلاقی درونی شده و درقالب کنشها و رفتارهای ما به عینیت خواهد رسید.

از این رو برای فهم اخلاق درونی شدهی افراد نیازمند مشاهدهی عینیات آنها در قالب رفتار و کنشها هستیم. رفتار و کنشهایی که در این مقاله جابهجا استفاده میشود و مقصود از آنها همان کنشهای نیتمندی است که میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه بر اقتصاد و عوامل اقتصادی تاثیرگذار باشد و یا اینکه بتوان از آنها تفسیر اقتصادی به دست داد. از اینروست که واحد تحلیلی که از آن یاد شده همان اخلاق اقتصادی است و در نهایت دستهبندیهایی از این اخلاق به دست خواهد آمد، اما واحد مشاهده همان کنشها و رفتارهای اقتصادی و یا مرتبط و تاثیرگذار بر اقتصاد است.

نظر کردن به موضوعی خرد در دل تاریخ کاری بس وقتگیر و در اکثر مواقع غیر قابل انجام است، لذا برای روایتهایی از این دست نیاز به برگرفتن برشی از تاریخ وجود دارد، برشی که بتواند ما را به نتایج دقیقتر و تبیینهایی ارزشمندتر در ارتباط با مسائل روز جامعه برساند. آنچه از رفتار اقتصادی ایرانیان در این مقاله روایت خواهد شد متعلق به دوران مشروطه است.

در واقع از دوره سلطنت ناصرالدین شاه به عنوان زمینههای شکلگیری جریانی که اغلب آن را به عنوان جریان مدرن بازشناساندهاند، تا برآمدن رضا خان. علت انتخاب این دوره نیز تنها به نوع برداشت عموم از آن دوران باز میگردد. در بسیاری از روایتهای تاریخی، مشروطه به عنوان آغاز ارتباط ایران با غرب شناخته میشود. زمانهای که از آن به عنوان نقطهی عطفی در پیشرفتخواهی ایرانی یاد میشود. دورانی که بخشی از تحصیلکردگان ایرانی درغرب به ایران بازمیگردند. آثار و نتیجهی اصلاحات امیرکبیر در عرصه آموزش تا حدودی نتیجه داده و تفاوتهای بارزی در ساختارها و نهادهای اقتصادی دیده میشود. سفرهای متعدد شاه و اطرافیان به غرب نیز آنها را در مواجهه با دنیای مدرن قرار داده است.
.1 قاعدتا تنها بخش اجتماعی مشکلات مدنظر بوده و توجهی به موانع دولتی و بیرونی مد نظر نبوده است.
 درواقع از اواسط دوران ناصرالدین شاهی است که نهادهای اقتصادی خود را نشان میدهند. تا پیش از آن تنها دستگاه بدون حساب و کتاب مالیه وجود داشته و بس.

به مرور برآمدن دولتی با چند وزیر، تشکیل وزارت تجارت، راه یافتن بانک به داخل جامعهی ایرانی، شکلگیری نهادهای مختلف اقتصادی اعم از مجلس وکلای تجار و مشابه آنها، ساختارهای اقتصادی را در کنار سایر ساختها مینشاند. هرچند این ساختارها تنها در حد ساختار و یک نام باقی میمانند و چندان قانون و نهادهای رسمی اقتصادی به دنبالشان بهوجود نمیآید، اما به هر ترتیب، این دوران زمانی است که میتوانسته زمینهساز تشکیل اقتصاد مدرن در جامعه ایرانی باشد.

طبیعتا ورود چنین ساختاری به جامعه ایرانی رفتارها و کنشهای اقتصادی ایرانیان را نیز میتواند برجسته سازد. حضور حداکثری تجار و فعالیت ایشان در زمان مشروطه نیز ناظر به اهمیت امر اقتصاد در فعل و انفعالات آن روزگار است. بنابراین این دوره تاریخی میتواند به عنوان لحظهای که به گمان بسیاری زمان تغییرات بزرگ در امر اقتصاد است، نمونه خوبی برای مطالعه تاریخی باشد.

با توجه به آنچه ذکر آن رفت میتوان سوال اصلیای را که در این مقاله قرار است بدان پرداخته شود اینگونه صورتبندی نمود که:

اخلاق اقتصادیای که ایرانیان ِ دوران مشروطه بدان متصف بودهاند کدامها بوده است؟

نوع نگاه مردم به موضوعاتی چون، ثروت، سرمایه، کار و ... تحت تأثیر نگاه دینی یا باورهای سنتی ایشان شکل گرفته است؟

مروری بر ادبیات موضوع

همانگونه که از سؤالهای ذکر شده برمیآید توجه به موضوعاتی چون ثروت و سرمایه و همینطور شناخت اخلاق اقتصادی ایرانیان برآمده از باورهای دینی یا آیینی، هدف این مقاله است. پرداختن به مقولاتی که باعث خلق فرهنگ کار در جامعه میشود نیز در زمره این اخلاق جای میگیرد. در میان کسانیکه به موضوع سرمایه، روح سرمایهداری و یا تجدد در تاریخ ایران نظر کردهاند می توان به موارد متعددی اشاره کرد. هرچند که تحلیل و نظرات ایشان بسیار قابل استفاده است، اما از آنجا که دامنهی مطالعه این مقاله و همینطور واحد مشاهده و واحد تحلیل آن با این کارها متفاوت است، لذا میتوان انتظار نتایجی متفاوت را داشت. نتایجی که در کنار هم میتواند به شناسانده شدن گذشته تاریخیِ ایران و رفتار اقتصادی ایرانیان کمک نماید.

به عنوان مثال احمد اشرف با بررسی "استبداد موروثی آسیایی" - اشرف، - 1347 و کاتوزیان با بررسی "استبداد ایرانی" و یا "جامعه خشک و منزوی"

از منظری که جامعهشناسان چپ و مدافع نظام "استبداد شرقی" بدان پرداختهاند، به شکل نگرفتن نهاد مدرن در کشور اشاره نمودهاند. دیدگاه دیگر کسانی هستند که تاریخ ایران را از خلال "نظریه های وابستگی" بررسی میکنند 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید