بخشی از مقاله
چکیده:
مفهوم کیفیت زندگی چندین دهه است که بسیاری از مسایل اجتماعی، اقتصادی وسیاسی، سطوح مدیریت وبرنامه ریزی محلی، ملی و بین المللی را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به رشد نقاط شهری و جمعیت نشین در سال های اخیر موضوع کیفیت زندگی در شهر های کشورهای صنعتی و در حال توسعه به طور روز افزونی مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر به بررسی کیفیت زندگی که امروزه یکی از شاخصهای شهرنشینی در کشورها شناخته میشود و عدالت اجتماعی به عنوان متغیری تاثیرگذار بر آن، میپردازد. این امر از طریق روش کیفی و با اتخاذ تکنیک مصاحبه انجام پذیرفته است. یافتههای پژوهش از خلال مصاحبه با 17 نفر از شهروندان کرمانی بهدست آمده است. نتایج حاکی از بالا بودن نسبی کیفیت زندگی ذهنی در بین شهروندان کرمانی دارد و همچنین تاثیر تاهل بر بالا بودن میزان رضایت از زندگی در بین افراد بخصوص آقایان دارد، همچنین منطقه زندگی با توجه به دسترسی افراد به امکانات زندگی و درآمد به عنوان عوامل موثر بر احساس عدالت اجتماعی در بین ایشان به دست آمد.
واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی، شهروند، کرمان.
مقدمه:
قرن ها است که مردم به طور ذاتی به دنبال یک زندگی خوب بوده اند و در این راستا برای بهبود شرایط زیست خود سعی می کردند تا از استعداد وتوانمندی ها وظرفیت های خود حداکثر بهره برداری را بنمایند. از این رو همواره مسئله اصلی این بود که زندگی مطلوب و با کیفیت چگونه زندگی است.[2] کیفیت زندگی یکی از رویکرد های نوین در زمینه اصلاح و تکامل توسعه است که در پرتو نفوذ این مفهوم رویکردی جدید در عرصه برنامه ریزی شهری شکل گرفته است که معتقد است برنامه ریزی شهری علاوه بر توجه به اهداف کالبدی باید به نیازهای کیفی مردم شهر پاسخ گوید.مفهوم کیفیت زندگی ابتدا به حوزه های بهداشتی، زیست محیطی و بیماری های روانی محدود می شد، اما طی دو دهه گذشته به مفهومی چند بعدی بسط یافته است .
همزمان با توجه نظریه پردازان و سازمان های بین المللی به ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توسعه، ارتقاء کیفیت زندگی نه صرفا به عنوان ابزاری چهت برخورد با پیامدهای نامطلوب حاصل از سیاست های مرسوم رشد و توسعه، بلکه به عنوان هدف اصلی توسعه مورد تاکید قرار گرفت و در این راستا شاخص های مربوط به ارزیابی عملکرد برنامه ها نیز تغییراتی کیفی یافتند، و علاوه بر عناصر فردی و عینی، مولفه های اجتماعی و ذهنی را نیز شامل شدند. یعنی نیاز های رفاهی از مسائل عینی چون خوراک، پوشاک، بهداشت و مسکن فراتر رفته ابعاد جدیدی همچون تامین اجتماعی، ارتقاء جنبه های کیفی زندگی، حفظ محیط زیست، همبستگی ملی وفراهم آوردن شرایط لازم جهت مشارکت مردم در سطوح مختلف فرایند توسعه را در بر گرفته است.[11]
کشور ایران در چند دهه گذشته درگیر تلاشهای جدی در مسیر توسعه بوده و در این راستا به میزانی از توسعه اجتماعی و فرهنگی دست یافته [4] و شهرنشینی نیز در این دوران در ایرن بسیار رشد کرده استبه صورتی که تعداد افراد ساکن شهرها در ایرن در طول چهار دهه گذشته بیش از هفت برابر شده و از اندکی کمتر از 6 میلیون نفر در سال 1335 به بیش از 42 میلیون نفر در سال 1380 رسیده است در حالیکه در همین مدت، جمعیت ایران سه برابر شده است .[8] این مسائل مانند همین روند در کشورهای دیگر باعث به وجود آمدن مشکلات فراوان اجتماعی و زیست محیطی شده که میتوانند بر کیفیت زندگی افراد تاثیر منفی بگذارند. به هیمن دلیل توجه به کیفیت زندگی در ایران نیز در یکی دو دهه گذشته بیشتر شده است.
گرچه مفهوم کیفیت زندگی کاربردهای فراوانی دارد اما ارائه تعریفی روشن برای آن دشوار است. زیرا در زمینههای گوناگون و با کاربردهای متفاوتی به کار گرفته شده است. مردم معمولاً تصویر روشنی از کیفیت زندگی خود در ذهن دارند و میدانند که اگر شرایط مناسبی رخ دهد، خوشبخت خواهند شد. به تناسب رشد روزافزون جمعیت جهان که در مناطق شهری زندگی میکنند یکی از مهمترین چالشهای دولت و نهادهای عمومی در ایجاد عدالت اجتماعی و حقوق شهروندان؛ مسالهی استفاده از زمین و حمل و نقل شهری میباشد .[25]
برخی نظریه پردازان بر این باورند گسترش تئوری عدالت اجتماعی نه یک راهنمای مطلوب برای برنامهریزی است بلکه در عمل امری ضروری است. درک تجربی عدالت اجتماعی به توسعهی اجتماعی کمک میکند. از سویی دیگر جبران کژکارکردیهای بیعدالتی، هزینهی سنگینی را بر جامعه تحمیل میکند و به طور فوقالعادهای بر میزان »فرصتهای از دسترفته برای توسعه« میافزاید. نکته قابل توجه آن است که هرچند ظاهراً بیعدالتی، به نفع گروههای ممتاز اجتماع تمام میشود ولی هزینهی جبران عوارض ناشی از آن، توسط کلیهی اعضای جامعه پرداخت میگردد .[1] این پرسش که توزیع خدمات در جامعه چگونه باید باشد، آیا باید انعکاسی از عدالت اجتماعی باشد، همیشه مطرح بوده است. بیتوجهی به اهداف اجتماعی خدمات شهری، پیدایش مسائل اجتماعی مانند رواج فرهنگ طبقاتی، نابرابری اجتماعی و حاشیهنشینی و غیره را در پی دارد. در این مقاله سعی میشود تا به پرسشهایی مانند میزان کیفیت زندگی در بین اقشار مختلف مردم تا چه اندازه است؟ و آیا مردم این کیفیت زندگی را با عدالت اجتماعی مرتبط میداند؟ و آیا معتقدند که امکانات زندگی شهری عادلانه توزیع شده است؟
عدالت اجتماعی:
فرهنگ لغت آکسفورد، عدالت را به عنوان حفظ حقوق با اعمال اختیار و قدرت و دفاع از حقوق با تعیین پاداش یا تنبیه توصیف کرده است؛ اما آنچه در تعریف این واژه به مقاصد ما نزدیک تر است مفهوم عدالت به معنای برابری و تساوی، دادگری، انصاف، داوری با راستی و درستی و مفاهیم دیگری از این قبیل است .[13] میلر عدالت را به معنی چگونگی تقسیم چیزهای خوب و بد در میان اعضای جامعهی بشری میداند و زمانی که برخی سیاستها را ناعادلانه میدانیم، مدعی هستیم که یک شخص یا گروهی از افراد کمتر از فرد یا گروه دیگر از منافع بهرهمند شدند .[6]
مفهوم عدالت برای اولین بار توسط فیلسوفان یونان باستان مورد بررسی عقلی و استدلالی قرار گرفت؛ آنها عمدتاً کمال را در طبیعت می دانستند و انحراف از مسیر و منزلت طبیعی را موجب نقصان و خسران. به عقیدهی آنها بالاترین فضیلت عبارت است از قرار گرفتن هرچیزی در جایگاه طبیعی خود. آنها وضعیت طبیعی موجودات را عادلانه می دانستند؛ از این رو صفات غیرطبیعی را مترادف با ظالمانه بودن تلقی میکردند. ارسطو به دو مفهوم از عدالت در روابط اجتماعی میان انسانها اشاره میکند، یکی عدالت توزیعی که بر توزیع منابع و مواهب طبیعی و اجتماعی میان اعضای جامعه تاکید دارد و دومین نوع، عدالت تعویضی یا جبرانی که بر رعایت تساوی در داد و ستد به معنای عام کلمه تکیه کرده است .[16]
موضوع عدالت 1 و یا انصاف یک ساختار قابل رویت در علوم اجتماعی به شمار میآید و بیش از سه دهه گذشته بر روی آن تحقیق به عمل آمده است .[18] عدالت یکی از آرمانهایی است که انسان در طول تاریخ در ابعاد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی به آن توجه داشته است. عدالت از خواستههای درونی انسانهاست. تمام انسانها در هر زمان و مکان خواستار عدالت هستند و همواره در زندگی خود از آن دم میزنند و از نابرابری و تبعیض بیزاری میجویند .[14]
هم فلاسفه و هم دانشمندان اجتماعی، توجه زیادی به بحث عدالت نمودهاند . علاقه افراد به عدالت، از یک نیاز طبیعی اساسی منتج میشود: افراد، نیازهای فردی متفاوتی دارند که از طریق تعامل با دیگران به بهترین نحو، ارضا میشود. این نیازها طیفی از نیازهای اقتصادی از قبیل پول و امکانات مادی تا نیازهای اجتماعیاحساسی- نسبتاً انتزاعی از قبیل توجه و احترام شخصی را دربرمیگیرد. عدالت به افراد استاندارهایی ارائه میدهد تا قضاوت نمایند که آیا این نیازها در محیطهای اجتماعی که اغلب پیچیده هستند، برآورده میگردد .[24]