بخشی از مقاله
مقدمه
در این پژوهش، با تکیه بر دیدگاههاي نظري هستیگرایانه و رویکرد وجـودي از زاویـه روانشـناختی و نیز دیدگاه اسلامی از زاویه دید مذهبی در چـارچوب نیازهـاي جامعـه ایرانـی، بـه تهیـه مقیاسـی بـراي سنجش احساس تنهایی معنوي – مذهبی و بررسی ابعاد مثبت و منفی آن پرداخته شده است. »احسـاس تنهایی«، از مفاهیم مهم روانشناختی است که همواره مورد توجه محققان قرار داشته اسـت. در بسـیاري از مطالعات انجامشده، احساس تنهایی بهعنوان یک احساس ناخوشایند و یک ناکارآمـدي روانشـناختی در نظر گرفته میشود. براي نمونه، بهعقیده پپلو و پـرلمن((1982) (Peplau & Perlman تنهـایی احسـاس ناخوشایندي است که درنتیجه کاستی در شبکه روابط اجتماعی فرد و عدم دسترسی به روابط نزدیـک و مطلوب با دیگران به وجود میآید. از نظر آشر و پاکویـت((2003) (Asher & Paquette احسـاس تنهـایی یک تجربه زندگی است که میتواند بالقوه آسیبزا باشـد. رایـن و پترسـون((1987) (Ryan & Patterson معتقدند که این تجربه ناخوشایند، زمانی اتفاق میافتد که شبکه روابط اجتماعیفرد به لحاظ کمّـی و یـا کیفی کاهش یافته باشد و امکان برقراري روابط نزدیک و مطلوب با دیگران وجود نداشته باشد.
این مطالعات، به پدیده احساس تنهایی از زاویه نیازهاي روانشناختی انسان، مانند نیاز به پیوندجویی و روابط بینفردي نگریستهاند. اما در سالهاي اخیر، همزمان با توجه بیشتر روانشناسان بـه بعـد معنـوي انسان، بسیاري از محققان در کنار سایر نیازهاي زیستی و روانشـناختی، بـه گسـتره دیگـري از نیازهـاي انسان، یعنی نیازهاي معنوي اشاره کردهاند. براي نمونه، فیتچت، بورتون و سیوان (سالاريفر و همکاران، 1390، ص(116 سه نوع نیاز معنوي را در قالب: .1 نیازهاي باور دینی (مانند نیاز به درك حضور خدا یـا هدف و معنا در زندگی)؛ .2 نیازهاي رفتار دینی (مانند دعا و نیایش یا شرکت در مناسک و مراسم دینی)؛ .3 نیازهاي حمایت اجتماعی (مانند نیاز به مراقبت از یکدیگر در گروههـاي مـذهبی، رفـتن بـه معابـد و عبادات جمعی یا ملاقات رهبران دینی) مطرح کردهاند. در اسلام نیز خاستگاه نیازهـاي معنـوي، فطـرت انسان و نیاز فطري او به داشتن ارتباط با خدا در نظر گرفته میشود تا جایی کـه نیـاز دوسـتی بـا خـدا، پرستش او و دوستی با اهلبیت ، ازجمله نیازهاي اساسی انسان تلقی میشود و در آیات و روایات تأکید زیادي بر آن شده است. براي نمونه، رسول اکرم میفرماید: »با همه دلهایتان (از صمیم قلـب) خـدا را دوست بدارید« (متقی هندي، 1409ق، ج 16، ص.(124 در روایتی دیگر، از امام سجاد نقل شده اسـت که »هر که دلداري خدا در او اثر نگذارد، از حسرتهاي دنیا جانش به لب آید« (مجلسی، 1403ق، ج 70، ص.(89 همچنین دوستی با پیامبر و اهلبیت ، در مرتبه پس از دوستی با خدا و وسیلهاي براي دریافت
احساس تنهایی معنوی ـ مذهبی: ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش ابعاد مثبت و منفی احساس تنهایی ۵۶
محبت خدا معرفی شده است (آلعمران: .(31 این دوستی و محبت به قدري اهمیت دارد که امام صادق آن را اساس و شالوده اسلام میدانـد (ابنشـعبه حرانـی، 1404ق، ص491، ح .(177 طبیعـی اسـت کـه برآورده نشدن هریک از این نیازهاي معنوي، همانند سایر نیازها، آثـار سـویی بـر بهداشـت روان انسـان خواهد داشت و میتواند موجب سرگردانی و احساس تنهایی او در جهان هستی شود.
از سوي دیگر، در نظریههاي هستیگرایانه و رویکرد وجودي، که نگاهی فلسـفیتـر بـه موضـوعات روانشناسی دارند، احساس تنهایی یک پدیده دووجهی است. ازآنجاکـه در ایـن رویکـردهـم، بـه بُعـد مثبت و هم به بعد منفی احساس تنهایی توجه شده است و این نظریه روانشناختی تا حد زیادي نکـات اساسی مورد توجه سایر دیدگاهها مانند دیدگاه معناگرایی و دیدگاه دلبسـتگی را در خصـوص احسـاس تنهایی پوشش میدهد، بهعنوان نقطه آغازین حرکت در این مطالعه قرار گرفته است.
در رویکرد وجودي از یکسو، احساس تنهایی یک ساختار اساسی و یک رنج عمیـق و گریزناپـذیر براي انسان در نظر گرفته میشود که با وجود داشتن روابط رضایتبخـش بـا دیگـران، همچنـان وجـود دارد (میجوســــکوویک((Mijoskovick، 1979؛ یــــالوم، 1390، ص.(494 فــــروم((1956) (Fromm و موستاکاس((1961) (Moustakas نیز معتقدند که احساس تنهایی، بهمعناي »آگاهی از جـدا بـودن« و تنهـا بودن در ارتباط با کل هستی، اساسیترین نگرانی بشر و خاستگاه اضطراب اسـت. بنـابراین، شـاید فـرد بتواند بهطور موقت خود را با کارهاي مورد علاقه، یا روابـط احساسـی یـا فعالیـتهـاي دیگـر مشـغول نماید، اما در مواجهه با حوادث نیرومند و غیرقابل اجتناب زندگی، مانند مرگ یا جـدایی، ایـن دفـاعهـا کافی نخواهد بود و گوشهگیري و احساس تنهایی در این حوادث پدیدار خواهد شد (مـایرز((Mayers و همکاران، .(2002 ازاینرو، اتما((Ettema و همکاران (2010) احساس تنهایی هستیگرا را، که بیانگر غـم و خلأ تحملناپذیر ناشی از احساس عدم تعلق فرد به دنیاي اطراف است، مطرح میکنند.
در مقابل، برخی دیگر از روانشناسانِ معتقد به رویکرد وجودي معتقدند که احساس تنهایی در عـین حال که تجربهاي دردناك است، میتواند موجب رشد و خودآگاهی فرد شود و بهعنوان پتانسـیلی بـراي سلامتی او در نظر گرفته شود که در پی آن امکان برقراري رابطهاي عمیـق و پـرمعنـا بـا دیگـران فـراهم میشود (نیلسون((Nilsson و همکـاران، 2006؛ یـالوم، 1390، ص.(503 در حقیقـت، محققـان وجـودي نوعی از تنهایی را تحت عنوان »خلوت« مطرح مـیکننـد کـه در آن، فـرد بـه دور از هیـاهو، فشـارها و مطالبات اجتماعی، فرصتی را به خود اختصاص میدهد و به انجام کارهـاي مـورد علاقـه یـا پرورانـدن قواي فکري و روحی خویش میپردازد (نیلسون و همکاران، 2006؛ لانگ و همکاران، .(2003
۶۶ ، سال هشتم، شماره اول، بهار ۴۹۳۱
همچنین لانگ((Long در پژوهشی براي تعیین الگوهاي تنهایی، 9 الگو را بیان میکند کـه 7 نـوع آن مثبت (تنهایی براي صمیمیت، خلاقیت، حل مسئله و...)، یک الگوي آن خنثـا (تنهـایی بـراي تفـریح) و یک الگوي آن منفی (احساس تنهـایی) اسـت (لانـگ و همکـاران، .(2003 گوتسـکی نیـز چهـار نـوع احساس تنهایی را مطرح میکند که یکی از آنها، خلوت و گوشهگیري نامیده میشود و با میـل شخصـی و تلاش فعالانه فرد براي تنهایی در ارتباط است و فرصتی براي تأمل و تعمق و فعالیتهـاي مـذهبی یـا هنرمندانه در نظر گرفته میشود (نیلسون و همکاران، .(2006 بنابراین، بـا مـروري بـر ادبیـات پژوهشـی میتوان گفت: »خلوتبُ«عد مثبت تنهایی و »احساس تنهایی« بعد منفی آن است.
افزون بر این، در نگاه روانشناسان وجـودي، هدفمنـدي و داشـتن معنـاي مثبـت در زنـدگی بسیار حائز اهمیت است و میتواند احساس سرگردانی، پوچی، خلأ وجـودي و تنهـایی را در فـرد کاهش دهد. این روانشناسان، در یافتن معناي زندگی توجه فراوانـی بـه دیـن و باورهـاي مـذهبی دارند. وولف (1997/1386)، به نمونههایی از این مطالعات اشـاره کـرده اسـت: بـراي نمونـه، مـی (1939) بیان میکند که »دین راستین« به معنی یافتن و اثبات معناي نهایی در کـل فرآینـد زنـدگی، براي شخصیت سالم ضروري است ... همچنین فرانکل (1975) معتقد اسـت: تمـایلات دینـی، کـه در فطرت همه انسانها وجود دارد، در جوامع صنعتی امروز بسـیار کمرنـگ و یـا حتـی سـرکوب شده است . نتیجه این امر، احساس پوچی، بیمعنایی، بیهودگی و تنهایی روزافـزون در میـان مـردم است . وي بیان میکند: این »خلأ وجودي« تنها زمانی شفا مییابد که هر سـه جنبـه وجـود انسـان، یعنی جنبههاي جسمانی، روانی و دینی مورد توجه قرار گیرنـد... همچنـین فـروم(1947) (Fromm، (1968 معتقد است: انسان بـراي دوري از احسـاس درمانـدگی و انـزوا، بـه چیـزي نیـاز دارد کـه موجب علاقه و دلبستگی او شود. سادهترین و رایجترین پاسخ به این نیـاز، سرسـپردن بـه رهبـري قوي مانند یک روحانی یا خدا است.
به دلیل همین، مشاهده میشود در سالهاي اخیر برخی محققان نوع دیگـري از تنهـایی و احسـاس تنهایی را در قالب معنویت مطرح کردهاند. در پژوهش لانگ، که پیش از این بیان شد، یکـی از 7 الگـوي مثبت تنهایی، تنهایی براي معنویت است که در آن فرد میتواند زمانی را به رشد و شـکوفایی و خلـوت شخصی اختصاص دهد و با داشتن این احساس، که جزئـی از یـک کـل بـزرگتـر اسـت، بـه تجـارب عرفانی و معنوي دست یابد و از نگرانیهاي روزمره زندگی فراتر رود (لانـگ و همکـاران، .(2003 ایـن احساس در یک زمینه مذهبی، میتواند بهعنوان »حس نزدیک شدن به خدا« تعبیر شود.
احساس تنهایی معنوی ـ مذهبی: ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش ابعاد مثبت و منفی احساس تنهایی ۷۶
در ایران، رحیمزاده (1390) طی مطالعهاي براي تعیین ساختار عاملی و تبیین مـدلی بـراي احسـاس تنهایی دانشجویان ایرانی و تهیه مقیاسی براي سنجش آن، دریافت کـه در کنـار سـایر عوامـل (خـانواده، دوستان/ همگنان، هیجانی/ عاطفی و فردیت/ فاصله با دیگران)، یکـی از عـواملی کـه موجـب احسـاس تنهایی در دانشجویان ایرانی میشود، دوري از خدا و معنویت است. این عامل را یک یافتـه منحصـر بـه فرد و »احساس تنهایی معنوي/ مذهبی« مینامد. در مراحل اولیـه ایـن پـژوهش، رحـیمزاده و همکـاران (1390)، دریافتند که در فرهنگ و جامعه ایران، ازجمله تکیهگاههاي روانی انسان که از دسـت دادن آنهـا موجب احساس تنهایی میشود، یکی ارتباط فرد بـا خـدا و انجـام دادن اعمـال مـذهبی (ماننـد دعـا) و دیگري فعالیتهاي ارضاءکننده و رغبتبرانگیز (مانند مطالعه) است.
تاکنون مطالعاتی که تأثیر مذهب و معنویت را بر تجربه منفی احساس تنهایی مورد بررسی قرار دادهاند نشان میدهند که باورها و رفتارهاي دینی، یکی از پیشبینهـاي مهـم احسـاس تنهـایی و یـک راهبـرد مقابلهاي در برابر آن است. از این میان، میتوان به پژوهشهاي پالوتزیان و الیسـون((Paloutzian & Ellison (1982)، کیركپاتریــک و شــاور (1992)، روکــیچ و ونگــاس((2012) (Rokach & Venegas، هــومن و
همکاران (1389) و واحدي و همکاران (1389) اشاره نمود. همچنین در چارچوب نظریه دلبستگی، بیان میشود که داشتن یک دلبستگی ایمن به خدا، میتواند خلأها و آسیبهاي ناشی از دلبستگی نـاایمن در دورههاي تحولی را کاهش داده، یا حتی جبران نماید. افرادي که داراي یک رابطـه صـمیمانه و ایمـن بـا خداوند هستند، از احساس تنهایی کمتري رنج میبرنـد (کیركپاتریـک و شـاور((Kirkpatrick & Shaver، .(1992 علاوه بر این، پارگامنت و همکاران » (1990)خدا« را بـهعنوان عضـو دیگـري از شـبکه روابـط اجتماعی در نظر میگیرند. راکس و کانرز (2001) بیان میکنند: رابطه منفی معناداري بین باورها و اعمال مذهبی (مانند نماز خواندن)، و تنهایی وجود دارد و افرادي که درك عمیقی از ایمان و ارتباط صمیمانهاي با مسیح دارند، کمتر از افراد بیایمان و بیتفاوت، احساس تنهایی میکنند.
بر اساس نتایج این مطالعات و پژوهش رحیمزاده (1390)، به دست میآید که فقدان دلبستگی ایمـن به خدا و نداشتن یک رابطه مثبت و رضایتبخش بـا او یـا احسـاس دوري، عـدم دریافـت حمایـت از جانب خداوند و یا سایر منابع معنوي (مانند روحانیان و افراد مقدس دین)، خود نوعی احسـاس تنهـایی را در فرد ایجاد میکند که داراي زمینههاي مذهبی است. در حقیقت، پژوهش رحـیمزاده (1390) نشـان داد که در عین حال که تاکنون »معنویت« و »مذهب«، بهعنوان یک راهبرد مقابلهاي براي احساس تنهـایی مطرح میشدند، اعتقادات مذهبی و ارتباط با خدا، خود یک پایگاه روانی براي دانشجویان ایرانـی اسـت که فقدان آن به تجربه احساس تنهایی میانجامد.
۸۶ ، سال هشتم، شماره اول، بهار ۴۹۳۱
اما در مطالعه لانگ (2000) و رحیمزاده (1390)، نمیتوان عوامـل مشـخص و یـکدسـتی را بـراي احساس تنهایی معنوي/ مذهبی بیان نمود؛ چراکه هریک از این مطالعات، بهعنوان نخسـتین گـامهـا و از دو نگاه کم و بیش متفاوت، بر وجود عامل معنویت در تنهایی یا احساس تنهایی پرداختهانـد. در مطالعـه لانگ، معنویت بهعنوان شکل مثبت تنهایی و فرصتی بـراي کسـب تجـارب عرفـانی و رشـد شخصـی مطرح است، درحالیکه در مطالعه رحیمزاده بیان میشود که فقدان جنبههاي معنوي و مذهبی، منجـر بـه تجربه منفی احساس تنهایی (تجربهاي همراه با هیجانات منفی مانند غم و اندوه، سـرگردانی و پریشـانی، خلأ و تنهایی) خواهد شد.
علاوه بر زمینههایی که لانگ و رحیمزاده دربارة بعد معنوي این سازه روانشناختی مطـرح میکننـد، عوامل دیگري را نیز در شکلگیري احساس تنهایی معنوي/ مذهبی مطرح میشود. براي نمونه، احسـاس هدفمندي و داشتن معناي مثبت در زندگی میتواند فرد را از تجربه منفی احساس سرگردانی و تنهـایی در هستی رها کند. به عقیده فرانکل (یالوم، (1390، آنچه که معناي مثبتی به زنـدگی میدهـد، مـذهب و اعتقادات دینی است. اسپیلکا و همکاران (1958) نیز مذهب را یک نظام مرجع براي تفسیر وقایع زندگی معرفی میکنند که موجب فهم مسائل جهانی و حفظ حرمت خود میشود (خداپناهی و حیدري، .(1381 ازاینرو، براي فردي با اعتقادات مذهبی و باورهاي دینی، معناي زندگی میتواند از طریق منـابع بیشـتر و اصیلتري تأمین شود. براي چنین فردي، بر اساس نیازهاي معنوي انسان و مطابق با پژوهشهـاي فـروم (وولف، (1386، پارگامنت و همکاران((1990) (Pargament و راکس و کانرز((2001) (Roux & Connors، علاوه بر ارتباط با خانواده، دوستان و اطرافیان، ارتباط با افراد، یـا موضـوعاتی مطـرح اسـت کـه ممکـن است براي دیگران مطرح نباشد. مانند ارتباط با خدا، ارتباط با افراد مقـدس، اولیـاء و بزرگـان دیـن و یـا حتی ارتباط با خود، براي اختصاص دادن وقتی به خود در جهـت رشـد شخصـی و معنـوي (ابنشـعبه حرانــی، 1404ق، ص.(409 احســاس دوري و فاصــله از ایــن منــابع معنــوي، یــا فقــدان یــک رابطــه رضایتبخش با آنها، همانند آنچه که در روابط اجتماعی مطرح است، میتوانـد موجـب بـروز احسـاس تنهایی شود. ازاینرو، این پژوهش به دنبال شناسایی فضاي عاملی و تعیین عواملی اسـت کـه میتواننـد در تجربه احساس تنهایی معنوي – مذهبی مؤثر باشند.
در متون دینی و اسلامی نیز احادیث و روایات فراوانی درباره تأثیر ایمـان و محبـت بـه خداونـد بـر احساس تنهایی و نیز در خصوص فواید و آثار مثبت خلوت و تنهایی بیان شده اسـت. بـراي نمونـه، از امام صادق نقل شده است: »کمترین فایده تنهایی بـراي بنـده، آسـوده شـدن از مـدارا بـا مـردم اسـت«
احساس تنهایی معنوی ـ مذهبی: ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش ابعاد مثبت و منفی احساس تنهایی ۹۶
(محمــدي ريشــهري، 1377، ص3751، ح (12893 و یــا امــام علــی مــیفرماینــد: »تنهــایی آســایش عبادتپیشگان است« (همان، ص3749، ح .(12888 در حدیثی از امام کـاظم آمـده اسـت: »هـر کـه از معرفت خدایی برخوردار شود، از اهل دنیا و دنیاخواهان کناره گیرد و به آنچه نـزد خداسـت روي آورد، خداوند مونس خلوت او باشد و یار تنهاییاش و بینیازکننده نیازش و مایه عزت و قدرت او، بـیآنکـه از ایل و تباري برخوردار باشد« (همان، ح .(12891 همچنین امام سجاد فرمودهاند: »اگـر همـه مـردم از شرق تا غرب عالم بمیرند، درحالیکـه قـرآن در کنـار مـن اسـت، هرگـز احسـاس وحشـت و تنهـایی نمیکنم« (مجلسی، 1403ق، ج 89، ص.(239 این بیانات ارزشمند حاکی از آن است که بـراي فـردي بـا اعتقادات عمیق دینی و باوري راسخ به خداوند، احساس تنهایی و ترس از تنهایی مفهومی نـدارد. آنچـه که میتواند چنین فردي را به هراس آورد، احساس دوري از خداوند و اولیاءء او خواهد بود.
در هیچیک از ابزارهاي رایج براي سنجش احساس تنهایی (مانند مقیـاس تکبعـدي UCLA یـا مقیاسهاي چندبعدي دي یانگ گرولد، مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و هیجانی SELS، مقیـاس افتراقی احساس تنهایی (DLS، به احساس تنهایی معنوي ـ مذهبی پرداخته نمیشود. این ابزارها بـر جنبههاي دیگري از احساس تنهایی متمرکزند که در جاي خود بسیار حائز اهمیتاند. تنها ابزاري که در سنجش احساس تنهایی، بـه عامـل معنویـت و مـذهب پرداختـه اسـت - در حـد بررسـیهاي پژوهشگران - پرسشنامه احساس تنهایی ایرانی ILQ)؛ رحیمزاده، (1390 است. با اینکه در مراحـل اولیه پژوهش رحیمزاده، براي ساخت پرسشنامه احساس تنهایی ایرانی، انجـام فعالیتهـاي مـورد علاقه، که به نوعی میتوان آن را اختصاص دادن وقتی به خود در نظر گرفت، نیز بهعنوان یک پایگاه روانی معنوي مطرح میشود که فقدان آن نیز موجب بروز احساس تنهایی میشود، اما در فرم نهایی این پرسشنامه، در بررسی احساس تنهایی معنوي/ مذهبی، تنها به ارتباط فرد با خدا پرداخته شـده است. وجود این عامل با توجه به جایگاهی که مذهب و اعتقـادات و رفتارهـاي دینـی در فرهنـگ ایرانی دارند، امري پذیرفتنی است. در حقیقت، پرسشنامه ILQ براي نخستینبار به وجود این عامل در احساس تنهایی دانشجویان ایرانی اشاره میکند.
علاوه بر این، پژوهشها نشان میدهند که در سنین جوانی، بخصوص در میان دانشـجویان، احتمـال تجربه احساس تنهایی بسیار افزایش مییابد (دنیز((Deniz و همکاران، (2005، بهطوريکـه 79 درصـد از جوانان بالاي 18 سال احساس تنهایی مـیکننـد (راکـس، .(2009 ورود بـه دانشـگاه، بـراي بسـیاري از جوانان، فرصتی براي کسب اسـتقلال و احسـاس فردیـت و در عـین حـال، جسـتوجـو بـراي ایجـاد
۰۷ ، سال هشتم، شماره اول، بهار ۴۹۳۱
تعاملات نزدیک با دیگران است. اما برخی دانشجویان، با ورود به دانشگاه براي نخستینبـار از خـانواده، دوستان صمیمی و حمایتهاي عاطفی و اجتماعی آنهـا دور مـیشـوند، احسـاس شـک، سـردرگمی و اضطراب میکنند و دربارة تواناییهاي خود براي برقـراي روابـط جدیـد دوسـتانه و صـمیمانه احسـاس ضعف میکنند. در این صورت، اگر آنها نتوانند ارزیابی درستی از موقعیت جدید و روابط گذشـته خـود با خانواده، دوستان و سایرین داشته باشند، ویژگیهاي خود را متفاوت از دیگران در نظر میگیرند، خـود را از آنها دور میبینند و احساس تنهایی میکنند (گرایمز((Grimes، 2008؛ رحیمزاده و همکاران، .(1390