بخشی از مقاله
چکیده
با وجود امتیازات چشمگیر و نقش مهم صنایع روستایی در توسعه اقتصادی، هنوز کشورمان نتوانسته است از ظرفیتهای موجود در این صنایع بهرهمند شود و توسعه مطلوب این صنایع در روستاهای کشور رخ نداده است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر گسترش صنایع روستایی در شهرستان اهر صورت گرفت. جامعهی آماری پژوهش را کلیهی سرپرستان خانوار بخش مرکزی شهرستان اهر در استان آذربایجان شرقی تشکیل دادند و از طریق نمونهگیری تصادفی انتساب متناسب مورد مطالعه قرار گرفتند
ابزار پژوهش، پرسشنامهای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام، زمینههای مناسب فرهنگی - جامعهشناختی، آموزشی- مهارتی، حمایتهای اقتصادی دولت و عامل قانونی- زیرساختی در مجموع 65 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند.
مقدمه
صنایع کوچک و متوسط از نظر صرفهجویی در مقیاس تولید، در بخشی از تولیدات نسبت به صنایع بزرگ برتری دارند. مطالعات نشان دادهاند که اگر واحد تولید از حد مشخصی بزرگتر شود، موجب عدم کارایی خواهد شد. کوچک شدن واحدهای اقتصادی در کشورهای غرب و تقسیم سازمانی مؤسسات بزرگ به واحدهای مستقل کوچک، نمونههایی از این قانونمندی اقتصادی بشمار میرود
با توجه به جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد، به ویژه اهمیت این بخش در امر امنیت غذایی یکی از زنجیرههای مهم این بخش که میتواند نقش مهمی در جلوگیری از ضایعات، ایجاد تقاضا، افزایش ارزش افزوده و ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی ایفا کند، صنایع تبدیلی و تکمیلی روستایی است که عمدتاٌ در قالب صنایع کوچک - از نظر تعداد کارگران- ایجاد میشوند
در واقع این صنایع، با هدف توسعهی روستایی و توسعهی پایدار محلی گسترش و توسعه مییابند. بههمین دلیل، یکی از اقداماتی نیز که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه صورت میگیرد، گسترش صنایع روستایی است. بهطوریکه هماکنون در برخی از کشورهای در حال توسعه، صنایع متناسب با محیط و شرایط روستایی در اختیار روستاییان قرار دارد و آنها اصلیترین ایفاکنندگان نقش در اقتصاد کشورهای خود بهشمار میروند
اهمیت ایجاد و توسعهی این صنایع به اندازهای است که بسیاری از دولتها، این بنگاههای اقتصادی را بهعنوان موتور محرکهی رشد تلقی میکنند. بهعلاوه، ترویج اینگونه صنایع نیز در کشورهای در حال توسعه، بهعنوان راهبرد مؤثر توسعه از طریق ایجاد مشاغل جدید و پیشبرندهی نوآوری و پویایی اقتصادی مورد پذیرش اکثر دستاندرکاران منطقهای و نهادی قرار گرفته است
بهطور کلی اهداف عمدهی راهبرد صنعتی کردن روستاها را میتوان اینگونه برشمرد: ایجاد اشتغال غیرکشاورزی برای روستاییان بیکار و نیمهکار؛ همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراکز شهری؛ تقویت پایههای اقتصادی در مراکز روستایی؛ استفاده بیشتر از مهارتهای موجود در مناطق روستایی ایجاد اشتغال غیرکشاورزی برای روستاییان بیکار و نیمهکار؛ همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراکز شهری؛ تقویت پایههای اقتصادی در مراکز روستایی؛ استفاده بیشتر از مهارتهای موجود در مناطق روستایی؛ فرآوری تولیدات کشاورزی محلی و تهیه نهاده-های اساسی و کالاهای مصرفی برای کشاورزان و دیگر افراد محلی.
به همین دلیل است که صنایع کوچک، زودبازده و کارآفرین به-عنوان یکی از راههای توسعه اقتصادی طی سه دههی اخیر همواره مورد توجه کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه بوده است. نیاز به سرمایهی اندک، بازدهی بالا و انعطافپذیری صنایع کوچک، توجیه اقتصادی صنایع کوچک را بیش از پیش نمایان میکند
در این میان، ایران، یکی از کشورهایی است که لزوم گسترش کسب و کار و صنایع روستایی در این کشور از دو جهت حائز اهمیت میباشد: اول آنکه، با توجه به پتانسیل بالای نواحی روستایی و جمعیت جوان جویای کار، ایجاد بسترهای مناسب کار برای افراد از اولویتهای مهم کشور قلمداد میشود
دوم آنکه محدودیت منابع طبیعی در برخی از روستاها، باعث رکود اقتصادی شده و توسعه کشاورزی به توسعه اقتصادی همه روستاهای منتج نشده است. این در حالی است که امروزه روستاها محیط مناسبی برای رشد بخشهای غیرکشاورزی و فعالیت شرکتهای تولیدی و خدماتی شناخته شدهاند
بهعلاوه، روستاهای ایران نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشف نشدهای هستند که کشف و بهرهبرداری به موقع از این فرصتها و گسترش صنایع جدید و رقابتپذیر میتواند مزایای اقتصادی چشمگیری به همراه آورد اما به رغم اهمیت توسعه صنایع روستایی در ایران، وضعیت فعلی آنها نمیتواند جوابگوی نیروی مازاد بخش کشاورزی، تفاوت چشمگیر سطح رفاه روستا و شهر، عدم مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ و توسعهی اقتصادی و اجتماعی در روستاهای ایران باشد
این امر لزوم توجه روزافزون به عوامل مؤثر بر توسعهی این صنایع را دو چندان مینماید. بهگونهای که شناسایی این عوامل، چراغ راه سیاستگذاران و برنامهریزان توسعهی روستایی خواهد بود تا در جهت بهبود وضعیت صنایع روستایی اقداماتی کلیدی انجام داده و گامهای مؤثری بردارند. بنابراین وجود پژوهشهایی که عوامل مؤثر بر توسعه صنایع روستایی را هدف اصلی خود قرار داده باشند، ضروری بهنظر می-رسد. اما متأسفانه با وجود اهمیت موضوع، شواهد حاکی از آن است که پژوهشهای محدودی در این زمینه در کشور صورت گرفته است. لذا با توجه به ضرورت موجود، پژوهش حاضر با هدف مدلیابی علّی عوامل مؤثر بر توسعهی صنایع در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان اهر صورت گرفت.
میدولیدهم، عوامل مؤثر در دورههای مختلف عمر بنگاههای کوچک در برخی کشورهای جنوب آفریقا را در تعدادی عامل دستهبندی نموده که عبارتند از: الزامات سرمایه اولیه، تجربه سرمایهگذار، نوع مقررات شروع کسب و کار جدید، سن بنگاه، قوانین حاکم، اندازهی اولیهی بنگاه، موقعیت و مکان بنگاه، نوع تولیدات بنگاه، محدودیتهای مالی، کمبود تقاضا و کمبود سرمایه ، برخی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی از طریق این بنگاه های زود بازده در جوامع روستایی را، مهارتهای مدیریتی، پیادهسازی مدیریت دانش، فضای کسب و کار، آموزشهای خودگردان و سیاستهای دولت معرفی میکند.
امین آقایی - - 1388 نیز، عوامل مؤثر بر عملکرد صنایع کوچک روستایی را در عوامل ساختاری، محتوایی و زمینهای تبیین نموده است. منظور از عوامل ساختاری، همه عناصر، عوامل شرایط فیزیکی و غیرانسانی بنگاه اقتصادی کوچک بوده که قالب یا بدنهی سازمان را میسازند. عوامل محتوایی، عناصر زنده بنگاه اقتصادی هستند که با ارتباطات رسمی و غیررسمی با یکدیگر مرتبط شدهاند. عوامل زمینهای، تمام شرایط و عوامل بیرونی بنگاه اقتصادی کوچکند که بصورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد بنگاه تأثیر دارند.
مجمع جهانی صنایع کوچک و متوسط در هندوستان، اهم مشکلات صنایع کوچک در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را بدین شرح بیان نموده است: موانع فرهنگی و عدم شناخت اهمیت صنایع کوچک، دید محدود و غلط افراد دولتی و سیاستگذاران، ضعف مدیریتها و ناتوانی کارآفرینان در انجام رقابتهای سالم فراگیر، کمبود نیروی انسانی مهارت دیده در صنایع کوچک، فرسودگی و ناکارامد بودن فناوریهای موجود در کشورها، نامتناسب بودن سازمانهای موجود با اهداف توسعه، کمبود سرمابه و توان مالی، ناتوانی حضور مسمتر در بازارهای جهانی، عدم اجرای قوانین درکشورها، فقدان انجمنها و تشکلهای صنعتی فعال و کارآمد در کشورها
سامیان و همکاران - - 1394، در پژوهشی تحت عنوان" بررسی راهکارهای ایجاد کسب و کارهای خرد روستایی با تأکید بر کارآفرینی روستایی" این راهکارها را توسعهی مهارتها و تواناییهای روستاییان با اجرای برنامههای آموزشی و مهارتی در زمینهی امور فنی و اقتصادی، ایجاد و تقویت شبکه بازاریابی و گسترش امکانات لازم از جمله تسهیلات بانکی، بیمه و حمل و نقل دستهبندی نمودهاند. مسئله برخورداری از دانش بهصورت عام، بهصورت جدی مورد توجه بگنر - - 2006 نیز میباشد. بهطوریکه وی اعتقاد دارد، دانش، به-ویژه یادگیری و تلاش برای یافتن دانش جدید، عنصر مهم در ایجاد و توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه میباشد.
اکس - - 1383، ایجاد یک ساختار حمایتی نهادینه و مناسب برای صنایع کوچک و متوسط، شامل: خدمات مشاوره کسب و کار، تأمین عملیات، آموزش، خدمات مالی و امثال آن که در حیطهی وظایف مشترک دولت و بخش خصوصی است را جهت ایجاد یک محیط توانمند برای توسعهی کسب و کارهای کوچک ضروری میداند.
بررسی عوامل مؤثر بر رشد سریع در بنگاههای کوچک صنایع تولیدی ایران نشان داد، جوانی بنگاه، سودآوری آن، سهم تکنسینهای فعال در بنگاه، مخارج هزینه شده جهت حمل و نقل و تبلیغات بر روی رشد بنگاه اثر مثبت و معنیداری دارد - فیضپور و همکاران، . - 1388 علی میرزایی و همکاران - - 1390 نیز در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند، اصلیترین عوامل بازدارنده جهت توسعهی بنگاههای کوچک و متوسط کارآفرین را میتوان در چهارعامل زیرساختی، بازاریابی، مدیریتی و سیاستگذاری دستهبندی نمود.
چالش اصلی ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک شامل کمبود نقدینگی و وجود رقابت از جانب رقبای بزرگتر و قویتر بوده و مشکلات متداول آنها شامل کمبود سرمایه، توانایی ناکافی اجرای امور و کنترلهای ضعیف میباشند
بررسی برنامههای کارآفرینی در کشور آمریکا نشان میدهد، برگزاری این برنامهها زمینه تشویق و حمایت از روستاییان را جهت ایجاد کسب و کار فراهم کرده و از سوی دیگر، سبب تشویق کسب و کارهای موجود به توسعهی فعالیتها و حرکت به سمت تحقق ایدههای جدید و کارآمد شده است
کشور هلند نیز، کمیتهی مشاوره، آموزش و کارآفرینی در مناطق روستایی تأسیس کرده و با این اقدام توانست زمینه را برای گسترش حمایت و آگاهی در ساختار آموزش جامعهی کسب و کار روستایی ایجاد نماید تا با دادن آگاهی، آموزش مهارتهای فنی و تشویق مردم زمینه را برای حرکت به سوی راه اندازی یک کسب و کار در جوامع روستایی فراهم آورد
نتیجه تحقیقی دیگر نشان داده است که همکاری و شراکت با سایر بنگاهها، دستیابی به دانش جدید، استفاده از منابع مالی و حمایتهای قانونی از عوامل مؤثر بر ایجاد نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط میباشند