بخشی از مقاله

چکیده
بی تردید منابع انسانی مهمترین منبع موجود در سازمان است. انسان همواره نیازمند احترام، برابری و اظهار وجود است. مدیران برای موفقیت و بهره وری کارکنان در یک سازمان باید کارکنان را در تصمیم گیری های درون سازمانی دخالت دهند بدین صورت که هر مدیر در محیط کوچک کاری خود یک دموکراسی کوچک داشته باشد. در دنیای امروز هیچ کس منکر تاثیرات مهم مدیریت مشارکتی و رابطه معنادار و مستقیم آن با بهره وری نیست. برنامه آموزش کارکنان در یک سازمان میتواند نیاز نیروی انسانی متخصص در آینده را رفع کند که موجب ارتقای سطح کارایی سازمان نیز می شود.

محقق در این پژوهش به دنبال این مساله است که آیا رابطه معنا داری بین مدیریت مشارکتی و یادگیری سازمانی بر بهروری کارکنان در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس وجود دارد؟روش انجام این تحقیق بصورت روش همبستگی است. روش همبستگی یکی از روشهای تحقیق توصیفی - غیرآزمایشی - است که رابطه میان متغیرها را براساس هدف تحقیق بررسی میکند. جامعه آماری این تحقیق را تعداد 100 نفر از کارمندان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس تشکیل می دهند.در این پژوهش تجزیه و تحلیل اطلاعات به کمک نرم افزار SPSS انجام خواهد شد به گونه ای که دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و Excel و نرم افزارهای کامپیوتری و نیز بهرهگیری از آمارهای توصیفی و همچنین آمار استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون به شیوه گام به گام است.

واژه های کلیدی:مدیریت مشارکتی، یادگیری سازمانی ، بهره وری

مقدمه

تاریخ حیات بشر، ناظر و شاهد بر این حقیقت است که در مورد هر کاری که انسان در طول زندگی خود انجام داده همیشه این امکان وجود داشته که همان کار، به نحوی بهتر از آنچه صورت گرفته است نیز انجام داده شود. به ویژه هنگامی که برای انجام هر کاری بجای یک اندیشه، یک عقیده، یک قدرت تفکر و یک نیروی ابداع و ابتکار از مجموع یا حاصل و نتیجه چند فکر، عقیده و ابتکار استفاده شود. بهره وری موضوعی است که از ابعاد مختلف به آن نگریسته شده و هرروز کاربرد و اهمیت آن بیش از پیش روشن می شود. بهره وری موضوع مشترکی در اقتصاد و مدیریت به شمار می رود که هم در کتب اقتصاد و هم مدیریتی فصلی بر آن اختصاص می دهند.

با توجه به محدودیت منابع و نامحدود بودن نیاز های انسانی ، افزایش جمعیت و رقابت شدید و بی رحمانه در اقتصاد جهانی ، بهبود بهره وری نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت می باشد. بی گمان رشد و توسعه اقتصادی امروزه جوامع مختلف در نرخ رشد بهره وری آنها نهفته است . کوشش برای افزایش نرخ بهره وری ، کوشش برای زندگی و رفاه بهتر برای افراد و جامعه است. برای رسیدن به فردای بهتر باید رشد بهره وری را به طور مستمر دنبال نمود. در دنیای امروز کشورهایی برنده خواهند بود که در رقابت بتوانند دانش ، بینش و رفتار بهره وری را در مدیران و کارکنان خود ایجاد نمایند. بینشی که بتواند فکر کردن ، اندیشیدن ، آفریدن ، نوآوری و خلاقیت را در سازمانها خلق کند.

نیروی انسانی به لحاظ برخورداری از قدرت اندیشه، خلاقیت و نوآوری بزرگترین دارایی هر سازمانی محسوب می شود، چرا که هرگونه بهبود و پیشرفت در سیستمهای فنی و سازمانی توسط نیروی انسانی صورت می گیرد. توان فکری و اندیشه های کارکنان در سازمان به عنوان سرمایه نهفته و راکد میباشد هر سازمان و مدیریتی بتواند از این سرمایههای نهفته بیشترین استفاده را بکند به همان اندازه امکان رشد وتوسعه میسر خواهد شد. نیروی انسانی بر خلاف سایر منابع با مصرف کردن، کاهش و یا مستهلک نمیشود. هر چقدر از اندیشه و فکر بیشتر استفاده نماید به همان اندازه توانایی اش بهبود می یابد. از طرف دیگر مشارکت یکی از نیازهای فرا مرتبه انسانها به شمار میرود که ریشه در فطرت بشری دارد.

افرادی که در امور و فعالیتهای سازمان شرکت نمایند و از اندیشه و فکر پاک استفاده کنند علاوه بر پیشرفت سازمان در تعالی خویش نیز گام برداشته اند. برای بهبود بهرهوری از مکانیزمهای مختلف استفاده میکنند که یکی از مکانیزمهای مدیریتی، بهره گیری از تکنیکهای مختلف مدیریت مشارکتی است. مشارکت راهکاری است که به کارکنان اجازه داده میشود به جای اینکه همیشه مدیریت و رهبری شوند از توانایی های خود بهره گیرند، فکر کنند و قوه خلاقیت خود را به کار اندازند و در تصمیمگیریها مشارکت و دخالت داشته باشند. مشارکت یک فرآیندی است که طی آن کارکنان یک سازمان به طور داوطلبانه در امور و فعالیتهای مربوط به خود دخالت کنند بشرطی که توان و انگیزه مناسب برای دخالت مؤثر را داشته باشند. [1]
 
یادگیری از دیدگاه سازمانی زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات جمعآوری و به منظور تولید و گسترش حقایق جدید تجزیه و تحلیل شود، موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شود، دیدگاه جدیدی را خلق کرده و آن را از طریق ارتباط، تدریس و گفتگو و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل کند. این تعامل از طریق تشکیل حلقههای کیفیت در سازمانها، بهتر صورت میگیرد. به اعتقاد کارشناسان کارکنانی که از طریق گروههای کاری کار می کنند از کارکردن لذت بیشتری می برند. زیرا آنها به جای اینکه شنونده صرف باشند فعالانه در جریان یادگیری مشارکت می کنند و خود را مسئول یادگیری خویش میدانند.[ 2]

کار گروهی مشارکتی محیطی امن برای تبادل اطلاعات بین کارکنان در سازمان فراهم میسازد. کارکنان از دیدگاههای گوناگون بهرهمند میشوند و به تبادل نظر میپردازند، انتقاد میکنند و عکسالعمل نشان میدهند. چنین بازخوردهایی میتواند به آنان کمک کند تا آگاهی خود را نسبت به یادگیری افزایش دهند و نیز از روشهایی که به چنین اهدافی منتهی میشود مطلع شوند. کار مشارکتی به عنوان داربستی برای حمایت متقابل عمل میکند و کارکنان را قادر میسازد از یکدیگر یاد بگیرند. زیرا بیشترین ارتباط بین کارکنان است تا مدیر و کارمند. [ 3] سازمان های امروز بیش از هر زمان دیگری به خودآگاهی، یادگیری ،خودارزیابی، خودآموزی، دگرآموزی، مشتری محوری - تکریم ارباب رجوع - ، ریسکپذیری، تحول و نوآوری نیازمندند.

از سوی دیگر تقویت روابط عاطفی و مسئولیت پذیری ، افزایش تعامل رو درو، بهبود مهارتهای بین فردی و توسعه خودکنترلی در بین کارکنان، ضرورت تدوین برنامههای آموزشی با نگاهی استراتژیک را مورد تاکید قرار می'دهد. نقش مدیر در فرایند ساماندهی گروههای مشارکتی، آماده کردن کارکنان برای مشارکت است. توافق در بین اعضای گروه و همچنین ناهمگونی اعضای گروه اثر بخشی رویکرد مشارکتی را افزایش میدهد.بهره وری به عنوان یکی از معیار های سنجش فعالیت ها، با در نظر گرفتن هدف و مقصد مد نظر از دو زاویه مجزا قابل بررسی است. از یک سو، نقش مفید و موثر بودن فعالیت در دستیابی به هدف ترسیمی مورد ارزیابی قرار گرفته و از سوی دیگر بازده فعالیت مطرح می شود .

براین اساس می توان بهره وری را به دو مولفه تجزیه کرد - بر اساس تعاریف استاندارد های مدیریت کیفیت، - 2005 در تصمیم گیری های مشارکتی راهبردی ، خلاقیت تصمیم گیران زیر بنای پویایی های تصمیم گیری و اجراست.[4] از میان انبوه روش های مدیریت، مدیریت مشارکتی یکی ازرویکردهای نسبتاً جدید مدیریت است که با به رسمیت شناختن اهمیت نیروی انسانی، تلاش میکند راهکارهایی برای حضور فعالانه کلیه افراد در سازمانها بیابد. اهمیت مدیریت مشارکتی به حدی است که عده ای از صاحبنظران معتقدند نظام حکومتی آرمانی در جهان آینده مبتنی بر مشارکت کلیه آحاد جامعه، نه نخبگان و برگزیدگان آنان میباشد.

در شیوه مدیریت مشارکتی، نظامپیشنهاد ها یکی از مفیدترین راهکارهائیست که در آن کلیه کارکنان این امکان را مییابند تا با ارائه نظرات و پیشنهادهای خود گامی در جهت ارتقاء عملکرد سازمان خویش بردارد.[5] یادگیری سازمانی توانایی یک سازمان به عنوان یک کل در کشف خطاها و اصلاح آن و همچنین تغییر دانش و ارزش های سازمانی بطوریکه مهارت های جدید حل مسئله و ظرفیت جدید برای کار شود. [6] آموزش دادن به کارکنان در زمینه های مختلف میتواند موجب افزایش کارایی، بهره وری و رضایت شغلی افراد شود. بهره وری تلاشی برای زندگی بهتر افراد جامعه و فلسفه و دیدگاهی مبتنی بر استراتژی بهبود مهمترین هدف سازمان را تشکیل میدهد که میتواند همچون زنجیری فعالیتهای کلیه آحاد جامعه را در بر گیرد.

فلسفه بهبود بهره وری در سازمانها موجب میشود نیروی انسانی بهتر فکر کند، بیندیشد، بیافریند، نوآوری کند و نگرش سیستمی پیدا نماید. تفکری که هدف گیری آن بجای حال و گذشته خلق آینده است. آموزش برای سازمان نوعی سرمایه گذاری بلند مدت محسوب میشود نه هزینه جاری. سرمایه گذاری و توسعه منابع انسانی یکی از نیازهای اصلی ساختاری جهت رسیدن به توانمندی و کارایی سازمان جهت تسهیل در رسیدن به مزیت رقابتی و پیشرو بودن در محیط تجاری و خدماتی میباشد. آموزش تنها آموزشهای دانشگاهی نیست بلکه آموزشهای ضمن خدمت را نیز شامل میشود.مطالعات تجربی فراوان اثر آموزش بر بهره وری کارکنان را به اثبات رسانیده اند. [7] یادگیری سازمانی عبارت است ازتمامی روشها، سازوکارها و فرایندهایی که در درون سازمان به منظور تحقق یادگیری به کارگرفته میشوند.

یادگیری سازمانی از طریق به اشتراک گذاشتن بصیرتها، دانش، تجربه و مدلهای ذهنی اعضاء سازمان حاصل میشود. یادگیری سازمانی برپایه دانش و تجربهای که در حافظه سازمان وجود دارد بنا میشود و به مکانیسمهایی مانند سیاستها، استراتژیها و مدلهایی برروی ذخیره دانش متکی است. [ 8] بحث بهره وری در مدیریت جایگاه ویژه ای دارد. چون بهره وریتاثیرات وسیعی بر پدیده های اصلی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه مانند کاهش تورم و افزایش سطح رفاه عمومی، بالا رفتن سطح اشتغال، افزایش توان رقابت در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد. [9] بحث بهره وری در مدیریت جایگاه ویژه ای دارد. چون بهره وری تاثیرات وسیعی بر پدیده های اصلی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه مانند کاهش تورم و افزایش سطح رفاه عمومی، بالا رفتن سطح اشتغال، افزایش توان رقابت در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد.

کارکنان در سازمان به دلیل داشتن نظرات، افکار وخلاقیتهای متنوع و متفاوت با ارزشترین سرمایهها به حساب میآیند به همین منظور میتوان گفت یکی از مدیریتهایی که میتواند به این سرمایه با ارزش ومتناسب با خصوصیات و روحیات آنها، هویت ببخشد مدیریت مشارکتی است. در این نوع مدیریت به نیروی انسانی تنها به عنوان ابزاری جهت نیل به اهداف سازمان نگریسته نمیشود. ارزش دادن به اندیشهها، پیشنهادها، خلاقیتها، آموزش، مشارکت دادن آنها در تصمیمگیریهای امور سازمان به فعال سازی آنها برای تحقق کارآمدتر و اثربخشتر اهداف سازمانی کمک میکند.

مشارکت در طول ادوار مختلف همواره با مردم بوده و تقریبا از زمانیکه انسان به زندگی اجتماعی روی آورد، مشارکت نیز به عنوان عنصر لاینفک انسانها درآمد و در سراسر روزگار راه تکامل را پیمود تا جائیکه امروزه، مردم در تعیین سرنوشت خویش دخالتی آگاهانه و واقعی دارند، به ویژه در دهههای اخیر اهمیت مشارکت مردم در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معنایی تازه یافته است. این اهمیت در درجه اول ناشی از رشد و پیچیدگی جوامع روزگار ماست، به تبع این تغییر و تحول، سازمانها نیز که قسمتی از جوامع میباشند به سوی پیچیدگی و گستردگی قدم برداشتهاند و در نتیجه برای پاسخگویی به این تغییر و تحول رو به سوی مدیریت مشارکتی آوردهاند تا بتوانند از ایدهها، نظرات و ابتکارات کارکنان در اداره امور سازمان استفاده کنند. در این راستا بسیاری از سازمانها موفقیت چشمگیری بدست آورده اند.

اگر مدیریت مشارکتی را به سان رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کنیم و بر این باور باشیم که مدیریت مشارکتی ارتباط دائم، متقابل و نزدیک بین مدیریت ارشد و کارکنان است میتوان گفت که: مدیریت مشارکتی به معنای مشارکت داوطلبانه و ارادی افراد در تصمیمگیریها از طریق ارائه پیشنهادات مفید و تعهد کاری در انجام کارها و پیشبرد فعالیتهای گروهی سازمان است.بر پایه این تعریف، مشارکت کارکنان در کارهایی که به خود آنها مربوط میشود؛ شخص را تشویق میکند که به تحقق هدفهای گروه کمک کرده و در مسؤلیتها و پیامدهای آن سهیم شود. مدیریت مشارکتی دو هدف عمده را دنبال می کند: نخست، ارج نهادن به ارزشهای انسانی و به یاری طلبیدن افرادی که به نوعی با سازمان در ارتباط اند. دوم، بهعنوان ابزاری مناسب جهت بالا بردن بهرهوری و پیشبرد سازمانها به سوی هدفهای از پیش تعیین شده .

از سال 1990 به بعد این بحث مطرح شده است که سازمان ها با کارکنانی توانمند، متعهد، ماهر و دارای انگیزه بهتر خواهند توانست که خود را با تغییرات و فق داده و رقابت کنند. امروزه فاصله اصلی و عمیق میان ملت ها ازحیث دانایی و نادانی است نه دارایی و ناداری. چالش اصلی نیروی انسانی است. امروزه قدرت رقابتی ملت ها در کیفیت سرمایه انسانی آنها است. امروزه فعالیت های فردی و مجزا نمی تواند کارسار باشد و افراد یک سازمان در قبال خود، کل افراد و اهداف سازمان مسئول هستند. در واقع توانمندسازی بر آن است که با ایجاد علاقه، انگیزش و آموزش، قابلیت ها و شایستگی های کارکنان را بپروراند و تحقق اهداف سازمان را بر عهده افرادی توانمند بگذارد.

توانمندسازی کارکنان یکی از تکنیک های مؤثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت و توانایی های فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است. به عبارت دیگر توانمندسازی به معنای ایجاد شرایطی است که افراد بتوانند کارهایشان را اولاً با انگیزه درونی انجام دهند، ثانیاً با موفقیت کامل به سرانجام برسانند . - عبدالهی، - 1384 آنچه موجبات بقای سازمان ها را فراهم می آورد رعایت اصول وشیوه های صحیح انجام کار ها است که سازمانها در محیط رقابتی محکوم به تمرکز و اجرای بهره وری می باشند. آنچه در این میان برای ما اهمیت دارد رسیدن به نقطه بهینگی در انجام امورات و وظایف سازمانی است. بدون تردید برای داشتن آینده پویا و توسعه یافته و ایستادگی اقتصادی در دنیای پر رقابت امروزی، نیازمند افزایش بهرهوری و استفاده حداکثری از حداقل امکانات هستیم.

امروزه همه کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه به اهمیت بهرهوری بعنوان یکی از ضرورتهای توسعه اقتصادی و کسب برتری رقابتی پیبردهاند. به این ترتیب اغلب کشورهای در حال توسعه بمنظور اشاعه فرهنگ نگرش ویژه به بهرهوری و تعمیم بکارگیری فنون و روشهای بهبود آن سرمایه گذاریهای قابل توجهی انجام دادهاند. در ایران اهمیت توجه به مقوله بهرهوری به دلایل مختلفی از جمله حاکم نبودن فرهنگ و نگرش درست به بهرهوری در جامعه، مورد غفلت واقع گردیده است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که حلقه مفقوده اقتصاد ایران پیش از آنکه سرمایه و یا منابع طبیعی باشد، نبودن بهرهوری نیروی کار است . از اهداف مهم بهره وری می توان به کاهش هزینه، افزایش تولید و خدمات، افزایش کیفیت و استفاده بهینه از زمان اشاره کرد. بهره وری بدون ارتقای کیفیت، امری بیهوده است.

افزایش کیفیت می تواند شامل بهبود امور مادی نظیر تولید کالا و خدمات و بهبود شرایط کار، و امور معنوی مانند بهبود شیوه زیستن، عبادت و اجرای احکام الهی باشد. یکی از مهمترین اهداف در هر سازمان ارتقاء سطح بهره وری آن است و با توجه به اینکه انسان در ایجاد بهره وری نقشی محوری دارد درخواستهای او در سازمان اثری کلیدی بجا می گذارد.سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس دارای زیر مجموعه های متعددی از سازمانها و ادارت زیربط است که شامل اتاق بازرگانی، اتحادیه های کاری و کارگری، امور اصناف، صنایع و معادن و.... که به دلیل گستردگی زیر مجموعه های این نهاد دولتی، میطلبد یک مدیریت کارا و موثر برای هماهنگی و انسجام اثر بخش حضور داشته باشد.

مدیریت مشارکتی و اشتراک مساعی با مدیران میانی و کارکنان و ارتقای سطح آموزش کارمندان بی تردید تاثیر بسزای در پیشبرد اهداف و بالا بردن بهره وری عملکرد این سازمان دارد.آزاده شفیعی - - 1392 در "تحقیق خود با عنوان تأثیر یادگیری بر کارمندان"، می گوید امروزه مهمترین و اصلی ترین دغدغه های یک سازمان بخصوص سازمانهای خدماتی ارتقاء رضایت مشتریان و نهایتا" وفادار نمودن آنان می باشد . این اصل از طریق بهبود خدمات ، نوآوری در سازمان ، پیاده سازی فرهنگ آموزش و یادگیری درسازمان ، دریافت و انتقال دانش ، ایجاد و تقویت رضایت در کارکنان و ... در کنار ساختار سازمانی حمایت کننده حاصل می گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید