بخشی از مقاله

چکیده

تفکر سیستمی و مثبتاندیشی به عنوان دو رویکرد شناختی، نقش مهمی در تصمیمگیریها و عملکرد سازمان دارند. نقش تفکر سیستمی به عنوان نوعی شایستگی در زمینه عملکرد؛ و مثبتاندیشی به عنوان یکی از منابع انگیزشی در بازدهی سازمانها مسئلهای است غیر قابل انکار. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مثبتاندیشی و تفکر سیستمی بر عملکرد کارکنان شرکت توزیع نیروی برق در دو استان آذربایجانشرقی و غربی است.

برای این منظور از هر استان نمونهای تصادفی سیستماتیک از بین مدیران، مسئولان و کارکنان واحدهای ستادی شرکت نیروی برق به حجم 160 نفر انتخاب گردیده است. پس از تایید تاثیر متغیرهایی چون تفکر پویا، تعاملگرایی، یادگیری مستمر، امیدواری و خودکارآمدی بر عملکرد کارکنان بااستفاده از آزمون تی-مستقل، برای بررسی ارتباط بین متغیرهای تفکر سیستمی، مثبتاندیشی و عملکرد کارکنان از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری به صورت جداگانه، برای هر کدام از استانها استفاده شده است.

در نتیجه این تحقیق، نحوه ارتباط بین متغیر ها در دو استان از یکدیگر متفاوت میباشند، با این حال، تفکر پویا به عنوان مولفهای از تفکر سیستمی بیشترین تاثیر را بر عملکرد کارکنان هر دو استان از خود نشان داده است. همچنین ارتباط متقابل بین تفکر سیستمی و مثبتاندیشی در تاثیر گذاری بر عملکرد سازمان تایید گردیده است.

مقدمه

نیاز جامعه به جامع نگری نسبت به امور - چه در سطح خرد و چه در سطح کلان - تنها با توجه به ناکارآمدی و ناهنجاریهای موجود میتواند بدیهی انگاشته شود. چرا که فقدان یکپارچه نگری، ساماندهی کارها و سازمان را به هم خواهد ریخت. در حالی که تجهیز به تفکر سیستمی و بکارگیری آن، عامل اساسی برای شناخت محسوب میشود. هدف تفکر سیستمی ایجاد انگیزه یادگیری به منظور خلق بینشی مشترک برای تصمیمگیری درست و آگاهانه است .

یکی از مشکلات مهم در سازمانهای امروزی نبود تفکر سیستمی در میان کارکنان و مدیران واحدها؛ اعمال تفکر سلیقهای بجای تفکر سیستمی؛ و پراکندگی نظرات فردی؛ عدم استفاده از نقطه نظرات گروهی و کارشناسی شده است. همچنین ضرورت بر این است که سازمانها بیش از پیش با توجه به جو رقابتی موجود از طریق بهبود عملکرد نیروی انسانی خود در جهت بهبود عملکرد سازمان خود گام بردارند و تفکر سیستمی، فرایند شناخت مبتنی بر تحلیل و ترکیب در جهت دستیابی به درک کامل و جامع یک موضوع در محیط پیرامون خویش است ک سازمان را در عرصه رقابت میتواند همراهی کند.

در این میان، مثبتاندیشی توانایی است که ریشه در روانشناسی مثبتگرا داشته و کاربرد آن در توانمند سازی منابع انسانی است که میتواند برای بهبود عملکرد در محیط کار امروز، به کار گرفته شود .[2] هدف اصلی رفتار سازمانی مثبتگرا توجه بیشتر به توانمندیها و قوت نیروی انسانی است

اگر چه در آغاز به نظر میرسد سرمایههای روانشناختی در مسیر درست حرکت میکند اما برای رسیدن به اهداف علمی و عملی نیازمند طی مسیر طولانی است. از سوی دیگر اهمیت و تأثیر عامل نیروی انسانی در بهرهوری و کارایی سازمانها توجه به این عامل را ضروری میسازد که عملکرد خوب به معنای بهرهوری، کیفیت، سوادآوری و مشتریمداری است. به همین دلیل است که سازمانهای موفق تلاش زیادی میکنند تا عوامل موثر بر عملکرد و رفتار کارکنان را شناسایی و مدیریت کنند و به این توفیق دست پیدا نمایند که با فراهم کردن این عوامل بر عملکرد کارکنانش و در نهایت سازمانشان بیفزایند.

-2 مبانی نظری و مروری بر پیشینه نظری

سنجش و ارتقای عملکرد شغلی در سازمانها همواره مورد توجه مدیران و رهبران سازمانی قرار داشته و به عنوان مهمترین متغیر وابسته در اکثر پژوهشهای سازمانی دنبال شدهاست. در این بین، به نظر میرسد در جهان پیچیدهی پویا و در حال رشد، تصمیمگیری و یادگیری اثربخش مستلزم این است که مدیران، رهبران و کارکنان، شناخت کافی ازابزاری چون تفکر سیستمی داشته باشند چرا که تفکر سیستمی وسعت دید ما را نسبت به تعاملات بیشتر میکند و ادراکات ما را نسبت به فهم پدیدههای پیچیده قویتر میسازد.

از طرفی تحولات جدید در زمینه تفکر سیستمی و روانشناسی مثبتگرا، باب جدیدی را در زمینه دانش مدیریت،از جمله رفتار سازمانی مثبتگرا و پژوهش سازمانی مثبتگرا گشود است. که نقش هر دو آنها در عملکرد سطوح مختلف سازمان تبیین شده است. این شیوه تفکر، روششناسی مؤثری را برای سیستمهای اجتماعی-فرهنگی در محیط آکنده از آشفتگی و پیچیدگی ارائه میدهد.

در تفکر سیستمی،صرفاً به اجزاء و جزئیات یک سیستم نگاه نمیشود بلکه چگونگی تعامل بین اجزاء و نیز برهمکنش اجزاء و محیط بررسی میشود. در عمل، بکار بستن تفکر سیستمی با موانعی روبروست. ریشه این موانع و عوامل را نیز، باید در نگرش و رفتار انسانها جستجو کرد. عدم مدیریت به جای موانع تفکر سیستمی و ضعف در به کارگیری این نوع تفکر در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای سازمانی به طور یقین عملکرد سازمان را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

همراه با تفکر سیستمی، در بیشتر تحقیقات صورت گرفته، رفتار سازمانی مثبتگرا نیز تا حد زیادی بر عملکرد سازمان موثر معرفی شده است. برخی از ظرفیتهای شناخته شدهای که ملاکهای رفتار سازمانی مثبتگرا را برآورده میکنند عبارتند از خودکارآمدی/اعتماد به نفس،امیدواری، خوشبینی و انعطاف پذیریی 

عملکر سازمانی به عنوان متغیری متاثر از تفکر سیستمی و مثبتاندیشی، در لغت، حالت یا کیفیت کارکرد محسوب میشود

از نظر میرکمالی - - 1385 عملکرد به معنای کمیت و کیفیت کار انجام شده توسط یک فرد، گروه یا سازمان است. عملکرد سازمانی نشان دهندهی میزان دستیابی سازمان به اهداف بازاری و مالی میباشد

این مفهوم، پدیدهای پیچیده است که شاید سادهترین تعبیر برای آن را بتوان مجموعه فعالیتهای معطوف به دستیابی بر اهداف سازمانی دانست. از اینرو، عملکرد سازمانی به این موضوع مربوط میشود که یک سازمان چه مقدار به اهداف خود رسیده است

یوسفی - 1394 - به بررسی ارتباط تفکر سیستمی با بهبود عملکرد کارکنان فولاد هرمزگان جنوب پرداخته است. عملکرد کارکنان با تاکید بر کمیت و کیفیت کاری، دانش و مهارت کارکنان، خلاقیت و ابتکار، مسئولیتپذیری و انعطافپذیری و رعایت قوانین و مقررات و انضباط اداری مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر طبق این مطالعه نتیجه چنین حاصل شده است که، بین تفکر سیستمی و عملکرد کارکنان رابطه معنادار وجود دارد یعنی با گسترش تفکر سیستمی عملکرد کارکنان بهبود مییابد. همینطور بین عوامل اقتضایی تفکر سیستمی و عوامل بنیادی تفکر سیستمی با عملکرد کارکنان ارتباط معناداری وجود دارد 

رهنورد و همکاران - 1395 - به بررسی تاثیر تفکر سیستمی و مثبتاندیشی بر عملکرد شغلی کارکنان واحدهای ستاد شهرداری مرکزی تهران پرداختند. جامعه آماری این پژوهش تمامی واحدهای ستاد شهرداری تهران هست کهجمعاً 72 واحد میباشد. حجم نمونه نیز با استفاده از جدول مورگان 60 واحد ستادی به دست آمده است. برای بررسی سوالات این پژوهش از یک پرسشنامه 50 سوالی استفاده شده بود که مشتمل بر ابعاد تفکر سیستمی، مثبتاندیشی و عملکرد شغلی بوده است.

براساس آزمون t تک نمونهای، سطح متغیرهای سه گانه بالا در شهرداری تهران مناسب بود و همچنین نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار smartPLS حاکی از برازش مدل با دادههای کمی و تائید فرضیات علی تحقیق بوده است. لذا، با توجه به مطالبی که در مبانی نظری و برادشتهایی که از تحقیقات پیشین میاوتن داشت، همچنین، با توجه به اهمیت حضور تفکر سیستمی و مثبت اندیشی در عملکرد سازمان، شرکت توزیع نیروی برق با توجه به قدمت خود در ارائه خدمات برقی به جامعه، سعی در بهبود عملکرد و ارتقاء خود دارد. بنابراین هدف از این تحقیق، ارزیابی تاثیر مثبتاندیشی و تفکر سیستمی در سطح عملکرد کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی است 

-3فرضیات پژوهش فرضیههای اصلی

-1 تفکر سیستمی بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

-2 مثبت اندیشی بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

فرضیه های فرعی

-1 تفکر پویا بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

-2 تعاملگرایی بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

-3 یادگیری مستمر بر بهبود عملکرد شغلی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

-4 امیدواری بر بهبود عملکرد کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

-5 خوشبینی بر بهبود عملکرد کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استانآذربایجان شرقی و غربی تاثیر دارد.

-6 خودکارآمدی بر بهبود عملکرد کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان آذربایجانشرقی و غربی تاثیر دارد.

-4روششناسی پژوهش

در تحقیق حاضر، به منظور بررسی روابط علی بین متغیرها، همچنین برآورد اندازه و نحوه روابط از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید