بخشی از مقاله

چکیده

مسئله امنیت اجتماعی، ازجمله مباحثی است که نقش فراوانی در تهدید یا تقویت زیرساختهای پیشرفت یک اجتماع ایفا میکند و راهکارهای ارتقا و ثبات آن در هر گستره جغرافیایی، اسباب و علل سببی و ایجابی مربوط به خود را داراست در میان مؤلفههای تأثیرگذار بر امینت اجتماعی، برخی از مؤلفهها نقشی برجسته و سهمی مهم در کسب، تثبیت و توسعه آن دارند. مؤلفههایی مانند فرهنگ، نظام سیاسی، وضعیت اقتصادی، موقعیت ژئوپلیتیکی و سرزمینی، دیپلماسی پویا و وسیع و... میتوانند تأثیر بسزایی در تأمین امنیت اجتماعی و ثبات آن داشته باشند. لذا در این تحقیق به بررسی نقش مؤلفههای فرهنگی در ایجاد امنیت پایدار در استان سیستان و بلوچستان پرداخته شده است.

در این تحقیق، تأثیر چهار مؤلفه شیخوخیت و ریشسفیدی، رسانههای گروهی، نهادهای آموزشی و تربیتی و فرهنگ مذهبی و باورهای دینی بر امنیت در استان سیستان و بلوچستان بررسی شده است.روش تحقیق حاضر ازنظر هدف، کاربردی و با توجه به نوع و ماهیت مسئله، توصیفی- تحلیلی است که برای جمعآوری اطلاعات از روش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ساکنان استان سیستان و بلوچستان است که حجم نمونه این پژوهش براساس فرمول کوکران، 384 نفر محاسبه شده است. مقدار آلفای کرون باخ برای سؤالات پرسشنامه 0/91 محاسبه شده که نشاندهنده پایایی بالای آن است.

بهمنظور بررسی فرضیات مطرحشده از آزمون تی تکنمونهای استفاده شده است. درنهایت با استفاده از آزمون فریدمن به رتبهبندی عوامل پرداختهایم. براساس نتایج حاصل از تحقیق، تمام عوامل مطرحشده بر ایجاد و ارتقای امنیت پایدار در استان تأثیرگذار بودهاند. نتایج این تحقیق تأکید بر آن دارد که رسانههای گروهی ملی و محلی، نهادهای آموزشی رسمی و غیررسمی، معتمدان محلی و بزرگان قومی و همچنین توجه و تأکید بر اشتراکات دینی و مذهبی ازجمله مؤلفههای بسیار تأثیرگذاری هستند که میتوان از آنها بهعنوان ابزاری کارآمد و مؤثر در ایجاد امنیت پایدار در استان استفاده کرد.

واژگان کلیدی: امنیت، فرهنگ، سیستان و بلوچستان، شهرهای مرزی.

مقدمه

انسان برای تسلط بر طبیعت، فرار از ناامنی و تهدید، تأمین نیازهای اساسی خود و در یک کلمه برای دستیابی به امنیت و احساس ایمنی، زندگی اجتماعی را برگزید. وانگهی بهموازات گسترش اجتماعات و با پیچیدهتر شدن روابط و تعاملات اجتماعی وارد عرصههای متمایز زندگی با عناوین اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... شد که امنیت او را تحتالشعاع قرار داد. بدین ترتیب بشر با تجمع و تشکیل جامعه، بستری نو برای تهدید امنیت خود فراهم آورد که از زندگی جمعی او ناشی میشود؛ او که برای فرار از ناامنی و دستیابی به احساس امنیت، جامعه را تشکیل داده بود بهزودی دریافت که این بار امنیتش نهتنها ازسوی طبیعت و عوامل طبیعی، بلکه ازسوی انسانها و عوامل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز تهدید میشود.

ازاینرو، دغدغه همیشگی او جهت دستیابیبه احساس امنیت در مقولهای جدید با عنوان احساس امنیت اجتماعی ظهور کرد که درپی تأمین آن علل و اسباب لازم را باید شناخت - نبوی، . - 74 :1389امنیت بهمعنای وجود و تحقق فضای آسایش و آرامش در همه ابعاد فکری، فیزیکی و... است، بهنحویکه انسان راعملاً هیچ خطر و مخاطرهای تهدید نکند و زندگی طبیعی و عادی فردی و اجتماعی او را تحتالشعاع قرار ندهد. بدیهی است امنیت بدین معنا از نیازهای ضروری و اولویتدار هر انسان و جامعهای است و لازمه جریان و استمرار زندگی عادی و طبیعی انسانها و مقدمه و زمینه برای تربیت و پیشرفت و تکامل همهجانبه اوست.

مقوله امنیت نیاز به عواملِ تأمین، استقرار و تقویت و تحکیم مادی و معنوی داشته و درمقابل آن آفات، موانع و آسیبهای جدی نیز دارد. هم عوامل و هم موانع ایجاد و استمرار و امنیت میتواند ریشههای فردی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادی در سطوح منطقهای، ملی و بینالمللی داشته باشد. لذا موضوع و مسئلهای است ذوابعاد و چندوجهی که هریک از وجوه آن بهعنوان یک علت ناقصه مؤثر است و مجموعه عوامل و موانع نقش علت تامه برای امنیت - معلول - را داراست و البته بودن یا نبودن امنیت بهنوبه خود منشأ و علت بسیاری از توابع مختلف مربوط به آن است.

بیان مسئله

از زمان انسانهای اولیه، امنیت بهعنوان اساسیترین رکن زندگی پس از آب و غذا مطرح بوده است. شاید غارنشینی انسانهای اولیه بهعنوان اولین تحول زندگی انسان روی کره زمین درپی این نیاز بوده است تا مأوا و مأمنی برای دوری از خطرات دائمی زندگی ایجاد کند. امنیت زیربنای تأمین سایر مایحتاج است که فقدان آن ابتدا به روانپریشی اجتماعی منتهی شده و در پریشانحالی و بیآرامشی، انتظار تأمین مایحتاج دیگر حتی در حد برنامهریزی اولیه نمیرود. ازاینرو، دغدغه اصلی هر حکومتی، تأمین امنیت است؛ چراکه درصورت توفیق در این امر، از یکسو شایستگی و صلاحیت حکومت به اثبات میرسد و از سوی دیگر، زمینه جلب مشارکت عمومی برای هر نوع همکاری با حکومت و برنامهریزیهای بعدی فراهم میشود - کهریزی،. - 32 :1385

عنصر و متغیر »مرز« و »شهر مرزی« نیز بهعنوان یکی از نقاط جغرافیایی، خود تحت تعامل عوامل و موانع مادی و معنوی فوقالذکر در مسئله امنیت است که هرکدام از آن ابعاد بحث مستقلی میطلبد؛امّا مسائل فرهنگی شامل: مجموعه اعتقادات، عادات، رسوم، باورها و ارزشهای حاکم بر حوزههای انسانی هر شهر و منطقهمخصوصاً در محدوده شهرهای مرزی، بالأخص سیستان و بلوچستان تأثیر و کارکردهای ویژهای دارد؛ زیرا اعمال و رفتار انسانتحتِتأثیر صفات و باورهای اخلاقی و ایمانی هر فرد و جامعه ظهور و بروز مییابد، یعنی هیچ فعلی و کنشی بدون بینش و دانش خاصی از انسان صادر نمیشود، چه مثبت و چه منفی، چه ممدوح و چه مذموم، و از سوی دیگر، رفتارها و کنشها نیز در افکار و صفات درونی تأثیرگذار است.

در یک تقسیمبندی کهن، ابعاد وجودی انسان را در سه حوزه: » اندیشه«، »صفات نفسانی«، و »رفتار« جای دادهاند. بخش اندیشهای وجود انسان، عهدهدار کشف انواع حقایق و واقعیات است. صفات و ملکات نفسانی آدمی نیروی محرکه او در اعمال و رفتارش است و حوزه رفتاری نیز عبارت است از آن بخش از وجود انسان که نمود و بروز خارجی و آشکار دارد، بدون تردید حوزههای سهگانه وجودی انسان ارتباطی تنگاتنگ و تأثیر و تأثری متقابل بر یکدیگر دارند و همه در یک دادوستد نزدیک باهم عمل میکنند. مفاهیم ایمان، باور و اندیشه - فرهنگ - نقش هدایتگری دارند و صفات نفسانی - فرهنگ - نقش عملکننده در سایه صفات هدایتگر را دارا هستند و آثار خاصی را نیز در حوزه رفتار در پیدارند - دیلمی، آذربایجانی، . - 67-70 :1380

بنابراین رفتارها زاییده جهانبینیها و ایدئولوژیها هستند که بهمعنای عام فرهنگ یا منشأ فرهنگ تلقی میشوند. وقتی رفتارهایی مثل: آدمربایی، قتل و غارت، واگرایی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالا، تجاوز و عبور غیرقانونی از مرز، جاسوسی، بمبگذاری، اقدامات انتحاری، مهاجرتهای غیرمجاز، سرقت، پنهانکاری و شهادت دروغ، همکاری با متجاوزین و اشرار، ارتشا، اهمال در مرزبانی، ازدواجهای فرامرزی و... از مصادیق و شاخصهای رفتارهای ناامنی محسوب میشوند، باید دید این رفتارها ریشه در چه چیز دارند. بدیهی است این اعمال و رفتار ریشه در اعتقادات، باورها، رسوم و خلقیات و عادات انسانی دارد که مستقیم و یا غیرمستقیم در بروز و ظهور این رفتارها نقش دارند و مجموعه این مفاهیم تحت عنوان »فرهنگ و مسائل فرهنگی« قابلتعریف است.

حال باید دید کدام باورها و ارزشها باعث امنیتسازی و کدامها باعث امنیتسوزی در شهرهای مرزی میشود.اصولاً امنیت و ماهیت دینی آن چیست؟رابطه فرهنگ با امنیت کدام است؟ چه ارتباطی میان ایمان دینی و امنیت است؟ و ابعاد و مصادیق امنیت ازنظر اسلام چیست؟ آسیبها و آفات امنیت در شهرهای مرزی جمهوری اسلامی ازجمله سیستان و بلوچستان چه چیزهایی است؟ نقش رهبران و بزرگان دینی در امنیت شهرهای مرزی کدام است؟ نهادها و سازمانهای مستقر در شهرهای مرزی و مسئول در قبال امنیت، چه نقشی در امنیت دارند؟ و بالاخره راهبردها و راهحلهای کاهش ناامنی کدام است؟

اهمیت و ضرورت مسئله

در میان اقسام گوناگون امنیت، موضوع امنیت اجتماعی ازجمله مباحثی است که نقش قابلتوجهی در تهدید و یا تقویت زیرساختهای پیشرفت یک اجتماع ایفا مینماید. مسئله امنیت اجتماعی و راهکارهای ارتقا و ثبات آن، در هر گستره جغرافیایی، اسباب و علل سببی و ایجابی مربوط به خود را داراست. بهعبارتدیگر، اگرچه امنیت و عوامل و موانع آن بهطورکلی در تمام دنیا، شاخصهای عمومی و مشترکی دارند، اما بسته به باروها و ارزشها، محیط جغرافیایی، تمدنهای پیشین و پسین و... تفاوت و شدت و ضعف دارد که قابلتأمل و توجه است. نگاه جامع و همهجانبه به موضوع امنیت نمیتواند بدون درنظر گرفتن نقش سایر عوامل مؤثر در ثبات و استمرار آن مثمر ثمر واقع گردد - حافظنیا، . - 1381:50 درمیان مؤلفههای تأثیرگذار بر امینت اجتماعی، برخی از مؤلفهها نقش برجسته داشته و سهم مهمی در کسب، تثبیت و توسعه آن دارند.

مؤلفههایی مانند فرهنگ، نظام سیاسی، وضعیت اقتصادی، موقعیت ژئوپلیتیکی و سرزمینی، دیپلماسی پویا و وسیع و... میتوانند تأثیر بسزایی در تأمین امنیت اجتماعی و ثبات آن داشته باشند . فرهنگ، از ارکان اصلی هویت ملی هر ملت محسوب میشود. فرهنگغالباً با تکیه زدن بر آداب و رسوم، شخصیت و هویت فرهنگی یک ملت را تشکیل میدهد. آداب و رسوم و سنن اجتماعی هر ملت، علاوهبر انعکاس و فرآیند کارکرد آنها، عمدهترین عنصر تشخیصدهنده هویت ملی هر سرزمین است - کوئن، . - 37 :1383 اقوام ایرانی با توجه به اینکه در سرزمینی مشترک زندگی میکنند، بهاجبار با یکدیگر همبستگی فرهنگی پیدا میکنند.

این همبستگی فرهنگی بستر مناسبی است که بتوان با تمسک به این وحدت فرهنگی نسبت به تقویت روند تبادل اندیشهها و نمادها و رواج ارزشهای فرهنگی مثل عزت، احترام، تعهد، معرفت و صداقت اقدام نمود و در سایه آن به امنیت پایدار دست یافت.یکی از نقاط حساس و حیاتی جمهوری اسلامی ایران، مرز جنوب شرقی کشور بهویژه استان سیستان و بلوچستان است. مقوله امنیت در استان سیستان و بلوچستان دارای شرایط خاص خود است؛ چراکه عوامل تهدیدکننده امنیت در این استان بهمراتب بیش از سایر استانهای کشور است؛ از یکسو هممرزی وسیع با کشورهای بیثباتی همچون افغانستان و پاکستان و از سوی دیگر تفرقهافکنیها و توطئههای دشمنان خارجی، محرومیت شدید استان، نرخ بالای بیکاری، کشاورزی کم رونق و عواملی دیگر از این دست، باعث شده که امنیت و بهتبع آن، امنیت اجتماعی در این استان پایینتر از سایر استانهای کشور باشد.
اهمیت موضوع و ماهیت بکر آن در جامعه و دغدغههای شدید امنیتی در استان سیستان و بلوچستان، ضرورت انجام پژوهش در این حوزه را بهوضوح آشکار میسازد و انجام این پژوهش حاضر از جنبههای زیر حائز اهمیت است:با توجه به اینکه این تحقیق در استان سیستان و بلوچستان انجام میگیرد، و این استان دارای شرایط خاص امنیتی خود است، بنابراین آگاهی از راهکارهای فرهنگی تأثیرگذار بر ثبات امنیت این استان میتواند واقعیتهای قابلتوجه آن را منعکس نماید و همین شناخت خود میتواند در اتخاذ سیاستهای کلان استانی بهکار آید.از دیگر ضرورتهای این مطالعه برای مدیران، سیاستگذاران و سایر دستگاههای اجرایی این است که تحقیق حاضر میتواند مکملی برای تحقیقات انجامگرفته در موضوعات روانی- اجتماعی باشد و مسئولان، میتوانند نتایج بهدستآمده از این تحقیق و دیگر تحقیقات انجامگرفته درخصوص موضوعات متعدد را در کنار هم قرار داده و فراتحلیل جامعی درخصوص رابطه بین مؤلفههای فرهنگی و حصول امنیت پایدار به دست آورند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید