بخشی از مقاله
چکیده
یک قلمرو سیاسی - فرهنگی در زیستگاه و بستر طبیعی مشخص بوجود میآید و بی تردید از خصوصیات و ویژگیهای این محیط طبیعی تأثیر میپذیرد و متقابلاً میتواند بروی طبیعت تأثیر بگذارد. بطورکلی آموزه ها و تجربیات انسان با محیط جغرافیایی که در آن پرورش یافته پیوند دیرین و نزدیکی داشته است. در حقیقت محیط طبیعی به عنوان کالبد ظهور سیاست، امکان کسب و یا به کار بردن برخی از ویژگیها و رفتارهای سیاسی را پدید می آورد. در این راستا بنیادها و صفات محیطی نقش مهمی در شکلدهی به تاریخ ، رفتار سیاسی شهروندان و اقوام یک جامعه دارد.
در جغراف یای سیاسی اقوام ایران نیز عوامل طبیعی همچون شرایط توپوگرافی، آب و هوا، فاصله فیزیکی، موقعیت جغرافیایی و ... نقش مؤثری در رفتارهای همگرایانه و یا واگرایانه آنها داشته است. این اثرگذاری در رفتارهای سیاسی اقوام مستقر در منطقه سیستان و بلوچستان نیز قابل مطالعه می باشد. در این راستا کوشش گردیده با رویکردی توصیفی - تحلیلی و تبیین شرایط محیطی حاکم بر منطقه اثر این عوامل در رفتارهای واگرایانه اقوام منطقه بررسی گردد. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که دورافتادگی، کمبود منابع زیستی همچون آب شیرین و خاک حاصلخیز ، عوارض توپوگرافیگ جنوب استان و تغییرات اقلیمی نقش مهمی در رفتارهای سیاسی و مخاطرات قومی در منطقه داشته است.
واژههای کلیدی: قومیت، محیط طبیعی، سیستان و بلوچستان، مخاطرات.
-1 مقدمه
قومیت در بردارنده ساختی اجتماعی است که بر اساس ویژگیهای مانند همسانی ارزش ها ، الگوهای رفتاری ، زبان ، منافع سیاسی و اقتصادی ، تاریخ و قلمرو جغرافیایی مردم را به گروههای اجتماعی کوچکتر تقسیم می نماید. در حقیقت قومیت نوعی ادراک بر پایه اشتراکاتی از نمادهای فرهنگی همچون زبان ، مذهب و آداب و رسوم می باشد که ساخت ذهنی افراد مستقر در یک گروه مشخص را نمایندگی می نماید - مقصودی ، . - 17 :1382 شکل گیری پدیده قومیت در ایران از دید شکل و ساختار سیاسی با مناطق دیگر جهان متفاوت است. هر چند تحولات جهان بر بروز این پدیده آثار زیادی داشته ؛ با اینوجود تأثیر سابقه تمدنی پنج هزار ساله آن نمایانگر آن است که قومیت در فلات ایران پدیده تاریخی - فضایی بوده که از بدو تشکیل حکومت در فلات ایران این ویژگی در جغرافیای سیاسی ایران در جریان بوده است - مجتهدزاده ، . - 304 : 1381
از زمان پایه گذاری حکومت در ایران در پنج هزار سال قبل تا دوره معاصر همواره هویت های فضایی در جغرافیای سیاسی ایران نمایان بوده است و این مسأله دارای ابعاد تاریخی و نهادینه شده بوده است - مجتهدزاده ، . - 304 :1380با این حال ایران کشوری چند قومی است که بیشتر جمعیت آن را قوم فارس تشکیل می دهد. فارس ها بطور عمده در بخش مرکزی کشور استقرار یافته و گروه های دیگر قومی در نوار حاشیه ای کشور مستقر هستند. گروه های قومی مستقر در محور حاشیه دارای دنباله قومی در دیگر سوی مرز می باشند. این وضعیت شرایط ویژه ای را در روابط قومی با حکومت مرکزی شکل داده است.
بطوریکه ساختار فضایی - جغرافیایی ملت ایران از دو بخش بهم پیوسته آمده است. بخش مرکزی که فضای گسترده ای از سرزمین ایران را در برمی گیرد؛ دارای مردمی است که از حیث ویژگیهای قومی ، زبانی، فرهنگی، همسان می باشند و بعنوان بدنه اصلی ایران شناخته می شوند و افراد آن همگی از نظر دینی مسلمان ، از نظر مذهبی شیعه ، از نظر زبانی فارس می باشند. بخش پیرامونی که در دشتها و نواحی جغرافیایی حاشیه ای سرزمین ایران قرار دارد و مجموعه ای متنوع از گروههای قومی و فرهنگی را در برمی گیرد. به بیان دیگر مثلث رخنه ناپذیر ایران مابین البرز، زاگرس و کویر لوت و مرکزی ؛ موجب جدا ماندن آن از بقیه مناطق کشور گردید و مناطقی که خارج از اضلاع این مثلث جزء محور حاشیه محسوب می گردند؛ دارای جغرافیایی فرهنگی متفاوتی می باشند.
بنابراین از یک سو شرایط جغرافیای طبیعی و از سوی دیگر شرایط قومی ، مذهبی و فرهنگی کشور ، احتمال ایجاد شکاف بین اقوام ایرانی و عمیق تر شدن آن را در برابر سرزمین مادری پدید آورده است - حاجیانی ، . - 144 : 1388 پتانسیل های مهم تهدیدکننده هویت ملی ایران فعال شدن خرده فرهنگ های ناحیه ای و حضور مذاهب و فرق مختلف در تعارضات سیاسی می باشد. جامعه ایران علی رغم یکپارچگی جغرافیایی و وحدت تاریخی درازمدت و وجود بنیان های فرهنگی مشترک در درون خود با تکثر و تعدد قومی و مذهبی روبرو است که در صورت احراز بار سیاسی می تواند به یک مخاطره سیاسی تبدیل گردد.
اصولاًعناصر فرهنگی پدیده های نیستند که به سرعت بر اثر فشار بیرونی از بین بروند - عزتی ، . - 74 :1390با این حال در بحث تضادهای قومی عوامل متعددی مسبب بروز بحران های قومی و شدت یافتن اقدامات واگرایانه در نواحی قومنشین میباشد که هرکدام از رشتهها و علوم از زاویهی دید خود این مساله را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند. اما جغرافیای سیاسی با دیدی جامعنگر و اتخاذ راهبردهای کاملی تمام جوانب بروز این اقدامات واگرایانه اعم از طبیعی و انسانی را مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد. البته بین تفاوت های قومی در یک جامعه نظیر تفاوت در زبان ، مذهب ، فیزیولوژی یا فرهنگ با بسیج قومی تمایز وجود دارد.
تفاوت قومی پایگاه بالقوه بسیج قومی است اما تضمین کننده بسیج قومی نیست. در ایران تا قرن بیستم تفاوتهای مذهبی - زبانی هیچگاه ماهیت واگرایانه سیاسی بخود پیدا ننمود. بلکه سیاسی شدن این تفاوت ها و ایجاد حرکت های سیاسی مبتنی بر آن در جغرافیای سیاسی ایران پدیده ای مدرن است. زیرا منافع ابزارگرایانه سیاسی در سده اخیر عامل اصلی سیاسی شدن علایق زبانی - مذهبی در ایران بوده است - احمدی ، . - 154 : 1378از سوی دیگر علاوه بر عوامل انسانی ، عوامل طبیعی و محیطی نیز پتانسیل وقوع مخاطرات واگرایانه قومی - زبانی را می تواند کاهش و یا حتی افزایش دهد.
به عبارت بهتر برخی از فرمها و شرایط مساعد طبیعی در پیدایش و شکوفایی نظام های حکمرانی ، رفتارهای هم گرایانه اقوام نقش مثبت ایفا نموده و در نقطه مقابل برخی از مخاطرات طبیعی نیز عامل تهدید حکومتها و تمدنها در تاریخ به شمار میرفته است. در این راستا محیط و تغییرات آن به انسان میآموزد که چگونه بایدسیاست پیشه نماید و چگونه نوع اخلاق جوامع انسانی بطور مستقیم از یافتهها و درک تغییرات محیط و شرایط طبیعی آن برمیخیزد - مقیمی، . - 22 : 1391 بنابراین محیط طبیعی در زمینهسازی برای تعامل بیشتر جوامع و یا حتی ایجاد واگرایی نقش آفرینی داشته است. بطوریکه جوامعی که دارای حصارهای طبیعی کمتر و پتانسیل بیشتر برای آگاهی از دیگر جوامع بودهاند، تغییرات فرهنگی بیشتری داشته اند.
در این راستا آرایش نامطلوب اشکال و عوارض زمین ساخت در طول تاریخ قادر بوده است؛ وحدت داخلی یک کشور را تقویت و یا دچار اختلال نماید. به عنوان نمونه یک رشته کوه، یک صحرا یا موانع دیگری که از میان قلمرو و سرزمین یک کشور عبور میکنند؛ ممکن است وحدت یک کشور را به صورت تاریخی دچار اختلال نماید و در چنین شرایطی به سبب این زمینه طبیعی عقاید جداییطلبانه به سهولت رشد میکنند. از این رو تأثیرات متقابل رفتار سیاسی جوامع و اقوام از مباحث مهم مورد مطالعه در بوم شناسی سیاسی می باشد. در اینجا این سئوال می گردد که مهمترین عوامل طبیعی و محیطی اثرگذار بر رفتار سیاسی اقوام مستقر در استان سیتان و بلوچستان چگونه بوده است؟ و آیا این عوامل در برجسته تر شدن تضادهای قومی در یک سده اخیر که مفهوم ملت در ایران در معنای سیاسی خود شکل یافته است تاثیرگذار بوده است؟
-2 روش تحقیق
این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی با اتخاذ روش استقرایی - عقلانی، بدنبال تحلیل عوامل محیطی اثرگذار بر تکوین مخاطرات قومی و رفتارهای سیاسی حاکم بر اقوام در منطقه سیستان و بلوچستان در سده اخیر می باشد. به عبارت دیگر نقش عوامل زمین ساخت و اقلیمی به مثابه عامل ساختاری و عِلی در مخاطرات قومی و رفتارشناسی سیاسی اقوام منطقه با اتکا به منابع اسنادی و کتابخانه ای مورد تبیین قرار گرفته است.
-3 مبانی نظری
-1-3 جغرافیای طبیعی و رفتار سیاسی اقوام
سیاست و نهادهای سیاسی در هر جامعه ای به عنوان عناصر اصلی هدایت و حکمرانی متأثر از عوامل فرهنگی ، اجتماعی و حتی طبیعی می باشد. بطورکلی عوامل تأثیرگذار بر فضای جغرافیایی در قلمروها و مقیاس های مختلف را می توان به دو دسته عوامل پایدار و عوامل نیمه پایدار تقسیم بندی نمود. منظور از عوامل نیمه پایدار شامل عناصر فرهنگی ، معیشتی و فناوری است که در طی زمان و متناسب با تحولات تاریخی هرجامعه ای دچار بازساخت می گردد. در حالیکه عوامل پایدار بویژه عوامل محیطی بر اراده جوامع بشری تأثیرگذار بوده و در ساخت سیاسی - تاریخی جوامع و اقوام نقشی تعیین کننده ای را دارا می باشند.
بطوریکه سرزمینی با تمام ویژگیهای خود که عمدتأ از جغرافیای طبیعی هر واحد سیاسی نشأت می گیرد، به همراه ملت از اجزای جدایی ناپذیر هر واحد سیاسی به حساب می آید و حتی از منظر جغرافیایی ، مؤلفه سرزمین نه تنها بستر و ظرف حکومت و ملت است ، بلکه در تعیین نوع نظام سیاسی یک کشور ، فرهنگ سیاسی ، رفتار قومی و نیز وضعیت روحیه و منش ملی هر ملتی بسیار مؤثر است. از این رو ، سرزمین و ویژگیهای طبیعی منتج از آن از عناصر ساختاری حکومت به حساب می آید؛ چرا که هیچ نوع فعالیت انسانی نمی تواند جدا از بستر عوامل و شرایط محیط طبیعی صورت گرفته و تکامل یابد. بطور کلی خصوصیات طبیعی کشور گویای بسیاری از واقعیتهای محیطی و اثرگذار در استقرار