بخشی از مقاله

چکیده

ژئوپلیتیک متشکل از دو جزء عناصر طبیعی و انسانی به بررسی تاثیرات این عناصر بر دولت و اجزای تشکیل دهنده آن می پردازد. این پژوهش تلاش دارد این تاثیرات بویژه تاثیر عناصر طبیعی بر امنیت را به عنوان یکی از ضرورتهای اساسی کشور و دولت در ناحیه جنوب شرق ایران با تاکید بر استان سیستان و بلوچستان بررسی نماید. با استفاده از چارچوب نظری جغرافیایی امنیتی یا همان نگاه از زاویه امنیت به عناصر جغرافیایی ازجمله - شکل، وسعت، موقعیت و مشخصات ظاهری سرزمین - تهدیدات و چالشهای امنیتی در استان توضیح داده می شود. از اهم ویژگیهای جغرافیایی استان وجود مرزهای طولانی، همسایگی با دو کشور افغانستان و پاکستان، وسعت و فواصل طولانی بین شهری و روستایی، کمبود آب و وجود بیانهای خشک می باشد که بر بروز و تشدید در کاهش پراکندگی جمعیت، ضعف کشاورزی، قاچاق مواد مخدر، تحریک برخی جریانات سلفی گری افراطی ، تروریسم و برخی چالش های قومیتی موثر واقع شده است.

تعاریف:

ژئوپلیتیک: مطالعه مبان? جغرافیایی قدرت دولتها را ژئوپلیتیک گویند. نقش ویژگیهای سرزمین، آب و هوا، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی، ویژگیهای جمعیتی و خصوصیات فرهنگی بر شکل و عملکرد نظام سیاسی، مورد بحث این شاخه از دانش سیاسی است.

امنیت: امنیت در این پژوهش به معنای نوین استفاده شده است و دربردارنده حفظ ارزشهای ملی شامل پاسداری از بقای سیاسی و سرزمینی کشور، تضمین بقای ارگانیک مردم، ایجاد شرایط لازم برای رفاه اقتصادی و تامین و حفظ هماهنگی میان اقوام و طوایف مختلف کشور می باشد.

جغرافیای امنیتی: شاخه ای از مطالعات امنیتی است که در پی تجزیه و تحلیل امنیت با در نظر گرفتن محیط - و فضای جغرافیایی واحد سیاسی - می باشد.

مقدمه:

امنیت یکی از مهم ترین نیازهای بشری است و شاید بتوان آن را مهم ترین نیاز بشری دانست بدون عنصر امنیت، اعمال فردی و اجتماعی با بحران مواجه می شود. بشر از همان ابتدایی شکل گیری جوامع در اشکال ابتدایی، راههای عملی برای حفظ امنیت به منظور بقاء و ادامه حیات خود پیدا و با تحقق آن همت گماشت. از عوامل اصلی تاثیر گذار بر امنیت هر منطقه ژئوپلوتیک است که یک عامل نسبتا طبیعی در مباحث امنیتی به حساب می آید و نقش بسزای در آسیب پذیری یا توانمندی یک منطقه برای تحصیل امنیت ایفا می کند.

نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی کشورها نشان می دهد که جغرافیای سیاسی کلیه واحدهای سیاسی در طی تاریخ دستخوش تحول گردیده و آنچه فعلا وجود دارد نتیجه روندهای سیاسی مختلفی است که به ارث رسیده است. در این نوشتار قصد داریم تا تاثیر گذاری دو شاخص جغرافیا و امنیت را در استان سیستان و بلوچستان بررسی و با بهره گیری از چهارچوب نظری مهم ترین عوامل تاثیر گذار جغرافیای محل بر امنیت استان و کشور را توضیح دهیم.

-1 چهارچوب نظری: - جغرافیای امنیتی -

فضا از جمله مقولات شایع و آشکاری است که در مقام فهم و درک علمی، مجموعه ای از مسائل متعلق و پیچیده فلسفی را فراسوی ما مطرح می کند. به گونه ای که پاسخ دادن به تمامی آنها دشوار به نظر می رسد. زمانی لایب نیتس آن را صرفا مفهومی محدود در دایره معقولات محض معرفی کرد و به این ترتیب سرشتی انتزاعی به آن بخشید که درک و فهمش تنها از عهده اذهان فلسفی و فرهیخته بر می آمد. اما کانت این برداشت را نقد کرد.

او تلاش لایب نیتس را برای اصلاح دیدگاهی که فضا را محدود بر ابعاد مادی چون مکان می نمود ارج نهاد ولی معتقد بودکه اصلاح آن دیدگاه کلی گرا به معنای در افتادن به وادی ذهنی گرایی نباید باشد. او فضای متجانس و نامتناهی راتصویر کرد که از آن به فضای ریاضیات یاد می شود و به نوعی در آن ابعاد کیفی و کمی بایکدیگر منطبق می شوند. - افروغ، - 75:1377 بحث از فضا هم چنان در سطوح و لایه های متفاوتی ادامه می یابد و دیدگاههای اقتصادی و تکمیلی از از سوی اندیشه گران بنامی چون برگسن، وایتهد، دکارت، هوسرل، مرلوپنتی و دیگران مطرح می شود. از مجموع ایده های این اندیشه گران می توان استنباط کرد که:

الف: فضا ماهیتی کمی دارد که از آن به نام فضا - کمیت تعبیر می شود و مقولاتی مانند زمان و مکان، طول و عرض، عمق شاخص های کمی آن را تشکیل می دهند.

ب: ثانیا فضا ماهیتی کیفی نیز دارد که به فضا - کیفیت مشهور است و عناوینی چون احساس ،وجدان،ادراک اظهار می شود. - وال، - 354:1375 در حالی که روان شناسان اجتماعی فضای کیفی در مطالعات امنیتی را با عنوان احساس امنیت یا احساس ناامنی مورد توجه قرار می دهند فضای کمی، پژوهشگران آشنا به حوزه علوم جغرافیایی را بیشتر به خود جلب نموده است. در این نوشتار بیشتر درصدد پرداختن به بعد کمی فضا هستیم.

در این رویکرد دیرین ،ملاحظات جغرافیایی در بررسی وضعیت زندگی جمعی انسان- بازخوانی شده و در پرتو اصول و چارچوب های امنیتی به آنها نگاه می شود. به عبارت دیگر، جغرافیا و امنیت به منزله دو حوزه مستقل علمی نسبتی تازه می یابند. که نتیجه آن پیدایش حوزه تخصصی تازه ای به نام جغرافیایی امنیتی می باشد. پیش از پرداختن به تعریفی مشخص توجه به این مهم در خصوص تبیین نسبت بین این دو حوزه علمی و پژوهشی ضروری است که جغرافیا و امنیت دو گونه ارتباط متفاوت به یکدیگر دارند.

اول - جغرافیا به مثابه موضوع امنیت:

در این وضعیت کارشناسان امنیتی با توجه به ملاحظات جغرافیایی مانند موقعیت استراتژیک یک کشور و وضعیت اب و هوایی و آینده کشور، همسایگان و امثالهم راهکارهایی امنیتی برای دفع تهدیدات احتمالی و بالا بردن ضریب امنیتی جامعه پیشنهاد می کنند. این رویکرد باعث پیدایش جغرافیایی سیاسی در اوایل قرن بیستم شده است و امروزه کارشناسان و موضوعات پژوهشی خود را دارد. - افتخاری، - 43:1381

دوم - امنیت به مثابه موضوع جغرافیا:

از آنجا که جغرافیایی سیاسی امری اعتباری و ناشی از جعل قراردادها یا توافق های بوده که از راههای مختلف به دست آمده است و این واقعیت که بسیاری از مولفه های جغرافیایی - چون مرزها،سکونت گاهها - با توجه به ملاحظات امنیتی شکل گرفته اند، نگرش تازه ای در مقام تصمیم سازی پدید آمده که در آن وضعیت جغرافیایی متاثر از ملاحظات امنیتی تعریف می شود. به این مسئله از حیث نظری کم تر توجه شده و بیشتر در حاشیه مطالعات جغرافیایی سیاسی وامنیت پژوهی به آن اشاره شده است.

جغرافیایی امنیتی با توجه به نسبت مزبور، در واقع، بررسی ارزش امنیتی فضای جغرافیایی را در دستور کار خود قرار دارد. هر چند این رشته ازحیث موضوعی همانند جغرافیایی سیاسی می نماید اما بینشی کاملا مبتنی به نسبت دوعنصر اساسی جغرافیا و امنیت دارد. به عبارت دیگر،جغرافیایی امنیتی با وارونه کردن محور اصلی جغرافیایی سیاسی به درکی تازه از جغرافیا و امنیت می رسد درکی که محور آن را - امنیت -جغرافیا - نه - جغرافیا -امنیت - شکل می دهد.

با طرح حوزه پژوهشی جغرافیای امنیتی،مطالعات کلاسیک امنیتی و مطالعات کلاسیک جغرافیایی سیاسی که به ترتیب ریشه در قرن هفدهم و بیستم دارد بعد عمیق و تازه ای می یابند. به گونه ای که می توان آن را عامل ارتقاء سطح مطالعاتی و تصمیم سازی در هر دو حوزه دانست. به این ترتیب دو رشته جغرافیا و امنیت پژوهشی ارتباطی دقیق تر یافته و با پیدایش جغرافیایی امنیتی به عنوان دومین گرایش بین رشته ای در این حوزه - پس از جغرافیایی سیاسی - این دو حوزه بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می شوند. - همان - جغرافیای امنیتی شاخه ای از مطالعات امنیتی است که در پی تجزیه و تحلیل امنیت با در نظر گرفتن محیط - و فضای جغرافیایی واحد سیاسی - می باشد. هدف این رشته علمی تحلیل فرایند فرصت - تهدید های ملی در قالب فضایی آن است تا تصویری واقع بینانه و مبتنی بر عامل کلی جغرافیا از امنیت یک کشور ارائه دهد.

گونه شناسی

در مقام دسته بندی انواع مختلف پژوهش های مربوط به حوزه جغرافیای امنیتی، می توان دو نگرش اصلی ماهیت شناسانه - انتولوژیک - و معرفت شناسانه - اپیستمولوژیک - را مشاهده کرد. درحالی که نگرش نخست تاثیرات جغرافیا بر معنا و ماهیت امنیت را بررسی می کند نگرش دوم با اتخاذ رویکردی بیرونی به بررسی تاثیرات جغرافیا بر ساختار استراتژی امنیت ملی می پردازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید