بخشی از مقاله

چکیده

رشد سریع شهرنشینی و گسترش شهرهای کشور و از جمله کلانشهر مشهد، آن هم در قالب سکونتگاههای غیررسمی، در دهه های گذشته، این مراکز را با چالش های جدی مواجه ساخته است که هرگونه برنامه ریزی و مدیریت برای آن، نیاز به آینده پژوهشی و ترسیم دید روشنی از افق آینده دارد. در این مقاله به منظور ترسیم وضعیت حاشیه نشینی در دهه آینده برای کلانشهر مشهد، از برنامه ریزی سناریوئی استفاده گردید.

تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است که بر مبنای نیروهای پیشران شامل روند مهاجرت، سیاست ها و برنامه های کلان ملی و طرح های فرادستی در زمینه حاشیه کلانشهر مشهد، سه سناریوی مختلف تعریف گردید و در نهایت محتمل ترین سناریو، برای حاشیه نشینی در کلانشهر مشهد سناریوی خوش بینانه با رشد 2,7 درصد تعیین گردید.

بر مبنای این سناریو، جمعیت حاشیه نشین در افق سال 1400 ه. ش به 1392431 نفر خواهد رسید و با توجه به تراکم های موجود، مساحت حاشیه شهر با افزایش 22 کیلومتر مربعی به حدود 141 کیلومترمربع افزایش خواهد یافت. لذا برنامه ریزان و مدیران شهری باید از هم اکنون برای تأمین امکانات و خدمات در این زمینه، برنامه ریزی و اقدامات لازم برای افزایش جمعیت و مساحت شهر را در دستور کار قرار دهند.

.1 مقدمه

رشد سریع شهرنشینی و گسترش شهری دهه های گذشته کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، آن هم در قالب سکونتگاههای غیررسمی، این کشورها را با چالش های جدی مواجه ساخته است. بر اساس آمارها در خلال 30 سال آینده، از هر سه نفر در جهان، یک نفر زندگی خود را در مناطق حاشیه شهرها و سکونتگاه های غیرقانونی طی می کند

بنابرآمار رسمی در حال حاضر، جمعیت حاشیه نشینان در ایران بیش از 7 میلیون نفر برآورد شده است که این میزان در حال افزایش است. در استان خراسان رضوی نیز مطالعات صورت گرفته، حاکی از رشد سریع حاشیه نشینی در پیرامون نقاط شهری استان دارد 

شهر مشهد با جمعیت بالغ بر 800 هزار نفر، جایگاه اول در این خصوص را به خود اختصاص داده است. این شهر به عنوان دومین کلانشهر ایران و یکی از کلانشهرهای اصلی در زمینه حاشیه نشینی و مهاجرپذیری در کشور، در دهه های اخیر هم از حیث جمعیت و هم از نظر وسعت چه در مقیاس خود شهر و چه در نواحی سکونتگاههای غیررسمی از رشد سریعی برخوردار بوده است که مدیریت شهری را با چالش های زیادی روبرو ساخته است و از آنجا که دید روشن و برنامه ریزی برای این عوامل وجود نداشته است، نتوانسته است، عملکرد مناسبی را برجای گذارد.

بنابراین هرگونه برنامه ریزی و مدیریت آینده در این زمینه، نیاز به شناخت افق های آتی برای آن دارد و آنچه امروز در برنامه ریزی و مدیریت شهر باید مد نظر قرار گیرد، درک چگونگی افق های آینده برای این کلانشهر است تا بتوان در راستای آن، اقدامات مناسبی را انجام داد. به عبارتی نمی توان تنها بر اساس دنباله روی از روندهای گذشته، به عملکردی مطلوب در این زمینه دست یافت.

برنامه ریزی سناریوئی یکی از شیوه هایی است که در پاسخ به این نیاز، به منظور آینده پژوهی و دید روشن از افق آینده در برنامه ریزی های شهری مطرح شده است. به همین منظور در این مقاله، با استفاده از برنامه ریزی سناریوئی سعی گردیده تا با توجه به نیروهای پیشران شامل روند مهاجرت، سیاست های کلان ملی و اسناد بالادستی در زمینه حاشیه نشینی شهر مشهد، افق های آینده در زمینه جمعیت و وسعت نواحی حاشیه نشین ترسیم گردد و در نهایت محتمل ترین سناریو مورد شناسایی قرار گیرد تا بتوان در برنامه ریزی و مدیریت آینده شهر، از آن بهره گیری کرده و خدمات و امکانات شهر را در این راستا، هدایت نمود.

1،.1 بیان مسأله

پیچیدگی جوامع امروزی و تغییر و تحولات سریع سبب ناکارآیی روش های برنامه ریزی و مدیریت سنتی گردیده است. در این راستا دیگر برنامه ریزی های خطی و قطعی برای آینده واحد جوابگو نیست و برای پیش بینی افق های آینده ممکن و مطلوب، باید افق های بازتری وجود داشته باشد. در این راستا دانش جدیدی به عنوان آینده پژوهی - Futurestudies - پدید آمده که مفهوم برنامه ریزی در آن به جای اینکه دنباله روی از گذشته یا »پیش بینی برای آینده« باشد، جای خود را به مفهوم برنامه ریزی برای ساخت آینده یا »آینده آفرینی« داده است. اینگونه برنامه ریزی بر اساس تلفیق آینده پژوهی و برنامه ریزی راهبردی استوار شده و شکل عمده آن به صورت »برنامه ریزی سناریوئی« می باشد

در رویکردهای سنتی برنامهریزی، برنامهریز ابتدا با طرح این سوال که »در آینده درازمدت چه روی خواهد داد« پیشبینی لازم را انجام میدهد آنگاه پیشبینیها را مبنای تصمیمگیری و اتخاذ سیاست قرار میدهد و در نهایت اقدام میکند . - European Commission, 2001,52 - به عبارت دیگر از شرایط حال آغاز کرده و به درون آینده میرود در حالیکه در نگاه نو به برنامهریزی، برنامه ریز ابتدا به افق آینده میرود و با حضور در افق آینده و دیده بانی حال و گذشته مسیرهای مشخص برای معماری توسعه از آینده به حال را تعیین و تدقیق میکند 

جوهر برنامه ریزی سناریوئی به عنوان شکل عمده نگاه نو به برنامه ریزی، بر این باور استوار است که نمی توان وضعیت آینده جوامع را به طور قطع »پیشگوئی« یا »پیش بینی« کرد ولی می توان به کمک دانش و تخیل انواع آینده های ممکن را برای یک جامعه به صورت »سناریو« تصویر کرد و سپس با بسیج همه امکانات انسانی و فن آوری به سمت آینده مطلوب گام برداشت

برنامه ریزی بر یافتن عوامل کلیدی و پیشران های توسعه در فضای برنامه ریزی تأکید دارند تا از این راه برنامه ریز با در اختیار داشتن اهرم کنترل و مدیریت آینده، به معماری مطلوب آینده بپردازد

برای آینده پژوهی، برنامه ریزی به ابزاری نیاز دارد تا بتواند آینده را در قالب عناصر قابل پیش بینی و عدم قطعیت ها بیان کند. این ابزار همان سناریوها هستند. چرماک سناریو را به عنوان ابزاری برای تنظیم ادراک یک فرد درباره معیارهای ممکن آینده که تصمیمات افراد در آنها ایفای نقش می کنند، معرفی کرده است 

سناریوها با همدیگر عدم قطعیت موجود در آینده را نشان می دهند. عناصر نسبتاً مشخص و عدم قطعیت های آینده را می توان با دسته ای از سناریوها تشریح کرد و بر اساس آن در برابر آینده موضع گرفت و برنامه ریزی کرد .

بنابراین هدف برنامه ریزی سناریوئی این است که توانایی ما را در واکنش سریع و مؤثر در برابر دامنه وسیعی از آینده ها افزایش دهد تا از بن بست های بالقوه اجتناب کنیم و از فرصت های بالقوه سود ببریم 

نظر به این مسائل، کاربرد برنامه ریزی سناریوئی در شناخت افق های آینده از حاشیه نشینی که یکی از مسائل عمده شهری کشورهای جهان سوم و از جمله شهرهای ایران به شمار می رود، اهمیت ویژه ای می یابد.

در این زمینه وضعیت مشهد به عنوان دومین کلانشهر در سطح کشوری، در دهه های گذشته، حاکی از رشد شدید جمعیتی و وسعت آن است. مناطق حاشیه ای در آن وسعت قابل توجهی - حدود 119 کیلومترمربع در سال - 1390 داشته و جمعیتی برابر با 1066776 را در بر می گیرد - اداره ساماندهی حاشیه شهر مشهد، . - 1390 نقشه 1 پهنه های اسکان غیررسمی مشهد را نشان می دهد.

افزایش سریع جمعیت و وسعت به خصوص در مناطق حاشیه ای، سبب گردیده که روند خدمات رسانی و ارائه تسهیلات و امکانات شهری در این مناطق به کندی صورت گیرد و ساکنان این نواحی دچار معضلات و مشکلات متعددی باشند. بدیهی است بخش زیادی از این مشکلات و مسائل به روند برنامه ریزی و عدم شناخت مدیریت شهری از افق های آینده مربوط بوده است.

بنابراین، در حال حاضر، مدیریت شهری برای ارائه بهتر خدمات و امکانات و پیش بینی تسهیلات لازم برای دوره های آتی و نیز به منظور شناخت آینده و دید روشن از افق های پیش رو، چاره ای جز بهره گیری از برنامه ریزی سناریوئی و ترسیم افق های آینده نخواهد داشت. بر این اساس مقاله حاضر، تلاش نموده تا با شناخت عوامل اصلی پیشران در این زمینه، رشد جمعیت شهر مشهد و حاشیه و همچنین مساحت کالبدی آن را بر اساس سناریوهای مختلف ترسیم و محتمل ترین سناریو را شناسایی نماید تا مدیریت شهری را در برنامه ریزی برای آینده، یاری رساند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید