بخشی از مقاله

تبیین عوامل درون سازمانی و برون سازمانی مؤثر بر ساخت سازمانی
چکیده: یکی از داغترین موضوعات در سالهاي اخیر در مدیریت، بحث هویت سازمانی و مهمتر از آن شکلدهی هویت است که پژوهشهاي بسیار نادري در این زمینه انجام شده است. امروزه در بسیاري از سازمانهاي دولتی، نوعی تمایل به افزایش نرخ جابهجایی، کاهش رضایت شغلی، افزایش میزان غیبت از کار، گسترش بیگانگی از کار و فقدان احساس مسئولیتپذیري کارکنان و بهطورکلی عدم هویتیابی اعضا با سازمان خود، مشاهده میشود. لزوم افزایش آگاهی مدیران و اداره کنندگان این سازمانها از عوامل مؤثر بر شکلگیري هویت سازمانی و منافع بالقوه حاصل از وجود هویت سازمانی قوي و مستحکم، بیش از پیش آشکار میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل درون سازمانی و برون سازمانی مؤثر بر شکلگیري هویت سازمانی و ارایه راهکارهایی جهت بهبود و تقویت آن انجام شد. رابطه متقابل هریک از این عوامل با هویت سازمانی از طریق روش همبستگی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل بیانگر وجود رابطهاي مثبت و معنادار میان توجه رسانه ها به سازمان، وجهه خارجی سازمان، ارتباطات خارجی، تیم مدیران عالی، مدیریت منابع انسانی و ارتباطات درون سازمانی با هویت سازمانی بودند.

مقدمه
شناخت هویت سازمانی و تلاش جهت توسعه و تقویت آن براي مدیران مهم است؛ زیرا هویت یابی افراد با سازمان سبب کاهش میزان ترك خدمت کارکنان میشود، رفتارهاي موافق و همسو با اهداف سازمان را افزایش میدهد و درنهایت موجب تحقق اهداف سازمان میشود. با وجود پژوهشهاي زیاد در رابطه با هویت سازمان، دانش کمی در خصوص چگونگی شکلگیري و عوامل مؤثر بر ایجاد آن وجود دارد . مقاله حاضر قصد دارد تا ضمن بررسی مفهوم هویت سازمانی، عوامل مؤثر در شکلگیري آن را نیز بررسی کرده و رابطه هریک از آنها با هویت سازمانی را ارزیابی کند. بهطورکلی، نظریههاي هویت به این موضوع اشاره دارند که افراد خود را توسط گروه هاي متفاوتی که در آن عضو هستند (گروه کاري، سازمان، شغل یا حرفه...) به دیگران می شناسانند .[12] از دیدگاه جورج هربرت مید هر فرد، هویت یا خویشتن خود را از طریق ساماندهی نگرشهاي فردي دیگران در قالب نگرشهاي سازمان یافته اجتماعی یا گروهی شکل میدهد. تاجفل با اتکا به این رهیافت، هویت اجتماعی را با عضویت گروهی پیوند میزند و عضویت گروهی را متشکل از سه عنصر میداند؛ عنصر شناختی، عنصر ارزشی و عنصر احساسی. بر این اساس، هویت اجتماعی عبارت است از آن بخش از برداشت فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروه (گروههاي) اجتماعی سرچشمه میگیرد. بنابراین هویت اجتماعی را میتوان نوعی خودشناسی فرد از خودش در برابر دیگران دانست.[2] فرد ممکن است همزمان هویت ملی، مذهبی، قومی، طبقاتی و سیاسی داشته باشد، این هویت ها ثابت و دست نخورده باقی نمی مانند و همواره در حال دگرگون شدن و باز سازي هستند و تمایل دارند دیده شوند و مورد تأیید قرار گیرند.[3]

مفهوم هویت سازمانی که در سال 1985 توسط آلبرت و وتن معرفی شد، شامل ویژگی هاي یک سازمان است که اعضا آنها را به منزله ي ویژگیهاي هسته اي، منحصر بهفرد و مستمر سازمان درك کرده اند.[18] هویت سازمانی سعی در پاسخ به این سؤال دارد که "ما، به مثابه یک سازمان، چه کسانی هستیم؟" .[18] با توجه به مواجهه فزاینده سازمانهاي کنونی با مسئله تغییر و بهمنظور اداره هرچه بهتر محیط پیچیده و متلاطمی که سازمانها ناگزیر از فعالیت در آنند، ارایه تعریفی از هویت سازمانی مهم است.[8] سازمانها از طریق رفتارهاي نمادین و زبانی در زمینه هاي خاص، هویت خود را بهوجود میآورند و آن را شکل میدهند. در چنین حالتی، هویت سازمان از طریق زبان و عمل بر اساس الگوهاي فرهنگی سازمان، مانند لباس مخصوص سازمانی، خط ایدئولوژیک سازمان، مصنوعات، آداب و رسوم و نظایر آن ایجاد میشود.[9] هویت سازمانی، استراتژي را پیش میبرد و اعضا را قادر میسازد، جهت گیري استراتژیک سازمان را انتخاب کرده، آن را بپذیرند و در برابر تغییرات محیطی توان پاسخ گویی داشته باشند .[19]
هویت، سازهاي اجتماعی است که به شکل"هویت نمایشی" از آن یاد میشود و براي مخاطبان گوناگون بهطور آگاهانه انتخاب و نمایش داده میشود. در حوزههاي بازاریابی و مدیریت نیز فعالیتهایی در زمینه هویت انجام شده و حرفهايها با بحث در مورد تصویر و آوازه شرکت، آن را به ابزاري استراتژیک تبدیل کردهاند. در ابتدا این واژه محدود به آرم (لوگو) و دیگر عناصر طراحی بصري بود، اما به تدریج روابط و همه شکلهاي رفتار را در مواجهه با محیط بیرونی و بازار در بر گرفت. در تعاریف جدید، بیشتر نویسندگان هویت شرکت را واقعیت بنگاه میدانند. یعنی هویت، واقعیت اصلی شرکت را به ذينفعان معرفی میکند. آرم شرکتها بهمنزلهي بخشی از فراگرد شکلدهی تصویر بیرونی شرکت که هدایت ادراك مشتریان از شرکت و مسایل مربوط به آن را در پی دارد، مد نظر قرار میگیرد. البته هویت فقط یک تصویر ارایه شده در قالب یک طرح بصري نیست، بلکه بهطور اساسی با این سؤال که "سازمان چیست؟، "مرتبط است.[7] اعضاي سازمان هم هویت سازمانی را شکل داده و هم از آن شکل و قالب می پذیرند. این تضاد و دیالکتیک که در قلب نظریه هویت اجتماعی نهفته است؛ منبعی است که از آن، مفهوم هویت سازمانی استخراج میشود.[15]
در شکل کلی، هویت شرکت با استفاده از علایم و نشانههاي متفاوت به گروههاي ذي-نفع ارایه میشود، از این رو مدیر اندیشمند باید از علایم و نشانههاي هماهنگ، بهگونهاي استفاده کند تا پیامهایی هماهنگ و هدفدار براي ذينفعان ارسال شود .[1] هویت شرکتی به- روشنی با مفهوم هویت سازمانی مرتبط میشود و پژوهشگران، بر اهمیت هماهنگی بین هویت سازمانی (که توسط مدیران بیان شده و توسط کارکنان تجربه میشود) با هویت شرکتی و وجهه بیرونی و تجاري شرکت (تصویري که افراد و گروههاي بیرون از سازمان، از آن دارند) تأکید میکنند؛ زیرا زمانیکه این عناصر با هم، هم راستا نباشند، طیفی از پیامدهاي نامساعد نظیر فقدان تعهد شغلی کارکنان، نارضایتی مشتري و تحلیل رفتگی کلی سازمان، قابل پیشبینی است.[7]
ساخت و شکل گیري هویت
سازمانها هویت خود را براي هر دو دسته مخاطبان داخلی و خارجی آشکار کرده وآن را مخابره میکنند. علایم، نشانهها و پیامهایی که از سوي محیط داخلی و خارجی سازمان توسط اعضا دریافت میشود، بر ادراك آنها از سازمانی که در عضویت آن هستند اثرگذار است. از آنجاییکه علایم مخابره شده از سوي محیط داخلی و خارجی سازمان، در شکلدهی به ادراك اعضاي سازمان نقش اساسی دارند، سازمانها میتوانند از طرق اعمال توجه کافی نسبت به هر دو دسته عوامل درون سازمانی و برون سازمانی، نسبت به ایجاد یک هویت سازمانی مستحکم و قوي اقدام کنند.[16] در ادامه، مهمترین عوامل مؤثر بر شکلگیري و ساخت مستمر هویت سازمانی فهرست میشوند:

توجه رسانه ها
شهرت و اعتبار را میتوان در زمره مهمترین داراییهاي نامحسوس سازمان براي دستیابی به مزیت رقابتی تلقی کرد. هال بیان میکند، شهرت و آوازه سازمان، جزء دارایی ناملموس آن است. پژوهشها نشان دادهاند که رسانه ها، نقش قابلتوجهی در شکلدهی به افکار و عقاید عمومی و بهبود تصویر سازمان در سطح جامعه دارند و این مسئله بر مبناي نظریه برجسته-سازي توجیهپذیر است.[10] این فرض که رسانه ها دانش و عقاید عمومی را تحت تأثیر قرار میدهند، از طریق تأثیر آنها بر شهرت و اعتبار سازمانها، امکانپذیر است.[10] امروزه رسانه ها به مثابه ابزاري جهت رسیدگی دقیق و ارزیابی استراتژيها، فراگردهاي تصمیمگیري مدیران سازمان و مسئولیتهاي اجتماعی سازمانها مورد توجه ذينفعان قرار دارند.[16]
توجه مثبت و مساعد رسانه به سازمان، به ایجاد تصویري قوي و مناسب از آن منجر میشود و تصویر جذاب و مناسب سازمان نیز ادراك قوي و مستحکم اعضا از هویت سازمان بهعنوان هویتی جذاب و مناسب را به دنبال خواهد داشت .[14] فعالیتهایی که در جهت تقویت هویت سازمانی عمل کنند، به جلب توجه منفی رسانه ها منجر میشوند.[11] پژوهشها نشان دادهاند، افزایش اعتبار سازمان از طریق رسانه ها، سبب میشود تا سطح عملکرد کارکنان افزایش یابد.[10] بنابر این رسانه ، چنانچه بهطور صحیح و مناسب مدیریت و اداره شود،میتواند تصویر سازمان را تقویت نماید. نتیجهي چنین توجه مثبتی، استحکام و قدرت هویت سازمانی خواهد بود.[11] بنابراین فرضیه اول پژوهش حاضر بهصورت زیر مطرح میشود:

فرضیه :1 رابطه مثبت و معناداري میان توجه مثبت رسانه ها به سازمان و شکلگیري هویت سازمانی قوي در آن وجود دارد.

وجهه خارجی سازمان

کسب وجهه بیرونی از طریق بهدست آوردن پاداشهاي خارجی، نشان دهندهي قوت سازمان در مقایسه با سایر رقبا بوده، سازمان را در جایگاهی مناسب و مورد توجه عموم قرار خواهد داد. سازمانها همچنین از پاداشها و وجهه بیرونی خود، به منزلهي نشانهها و علایمی جهت ایجاد و تعمیم هویت هسته اي خود در نظر مخاطبان داخلی و خارجی، استفاده میکنند.[11]
وجهه سازمان از آن جهت اهمیت دارد که اعضا، قرار گرفتن سازمان خود در ردههاي پایین را در مقایسه با سازمانهاي رقیب تحلیل میکنند و موفقیت سازمان برایشان مهم است .[17]
درواقع، وجهه مناسب سازمان، پیام موفقیت آن را در خصوص ویژگیها و خصوصیات مرکزي و هسته اي مخابره کرده و هویت سازمان را استحکام میبخشد.[11] السباچ وکرامر برآنند که هویت سازمانی در برگیرنده ادراك اعضاي سازمان از موقعیت آن در مقایسه با سازمانهاي دیگر است، از اینرو اعضا در مقابل تهدیداتی که میتوانند بهصورت بالقوه موقعیت و جایگاه سازمان را در معرض خطر قرار دهند، برانگیخته میشوند.[13]
سازمانهایی که میخواهند هویت سازمانی خود را شکل داده و یا آن را مستحکم کند، تلاش خواهند کرد تا در مقایسه با سایر سازمانها به جایگاه بالاتري دست یابند. بنابراین فرضیه دوم بهصورت زیر مطرح میشود:
فرضیه:2 رابطه مثبت و معناداري میان وجهه خارجی سازمان و شکلگیري هویت سازمانی وجود دارد.

ارتباطات خارجی سازمان
سازمان تصویر خود را از طریق برقراري ارتباطات شکل میدهد. ارتباطات فراگردي است که »سهامداران بهوسیلهي آن میفهمند که هویت، تصویر، شهرت و اعتبار شرکت چگونه است.[5]« محتواي ارتباطات از درون سازمان به بیرون آن، در ساخت تصویر جهان بیرونی سازمان، مؤثر است. بنا به گفتهي اولینز، هویت هر سازمان از راه محصولات و خدمات، محیط، ارتباطات و رفتار آن آشکار می شود. روابط خارجی سازمان هویت آن را به ذينفعان خارجی و سایر مخاطبان مخابره میکند. اطلاعات مربوط به هویت سازمان از طریق روابط سازمانی، اسناد بازاریابی، بروشورهاي تولید و اطلاعات مالی ابلاغ میشوند. ارتباطات خارجی نیز محصولات و استراتژي هاي روابط عمومی است. این روابط، محصولات، تصویر ویژگیهاي مشخص و بارز سازمان را به اعضاي سازمان و مخاطبان خارجی مخابره کرده در ساختن هویت سازمان مشارکت میکنند.[11] بنابراین فرضیه سوم بهصورت زیر مطرح میشود:
فرضیه:3 رابطه مثبت و معناداري میان ارتباطات خارجی سازمان و شکلگیري هویت سازمانی وجود دارد.
تیم مدیران عالی سازمان
ادراك تیم مدیران عالی از تصویر سازمان، بر نحوه ادراك آنها از فضاي سازمان و نحوه شکلگیري هویت آن اثرگذار است. پژوهشگران معتقدند که تصویر سازمان، تصویر برجستهاي است از ویژگیهایی که نخبگان یا مدیران عالی آنها را به سازمان خود نسبت دادهاند. السباچ و کرامر نیز دریافتند که مدیران عالی، تلاش میکنند تا دیدگاهی مطلوب و تصویري مناسب را از ویژگیهاي اصلی سازمان خود ارایه دهند. مدیران عالی هویت سازمان را تحت تأثیر قرار داده و ادراك مخاطبان داخلی و خارجی سازمان را از طریق به کارگرفتن مهارت هاي رهبري، اقدامات مدیریتی و تصمیمگیري استراتژیک، تحت تأثیر قرار میدهند
.[11] براي مثال، سازمانی که تمایل دارد هویت خود را به مثابه سازمانی با تکنولوژي بالا و نوآورانه شکل دهد، نیازمند انتخاب اعضایی است که علاوهبر اعتبار و شهرت، به منظور دستیابی به موفقیت در زمینه هاي مورد نظر، تخصص داشته باشند. درمجموع میتوان گفت، وجود توافق و همخوانی میان اعتبار و شهرت و تخصص مدیران با ویژگیهاي اصلی و هسته اي سازمان، به قويتر شدن هویت سازمان منجر خواهد شد.[11] بنابراین فرضیه چهارم به صورت زیر مطرح میشود:
فرضیه:4 رابطه مثبت و معناداري میان اقدامات تیم مدیران عالی سازمان و شکلگیري هویت سازمانی وجود دارد.
مدیریت منابع انسانی
تمرکز بر برنامه هاي آموزشی و ابتکار و نوآوري در قلمرو مدیریت منابع انسانی، بیان کننده پیامی قوي درباره ویژگیهاي بارز مورد نظر در هویت سازمان بوده و اهمیت این خصایص را مد نظر مدیران قرار میدهد و به قوي شدن هویت سازمانی منجر میشود.[11] طراحی سیستمهاي پاداش و جبران خدمت و معیارهاي عملکرد بهمنظور ارایه پاداش به اعضاي سازمان نیز باعث میشود تا اعضا بهطور قوي نسبت به شناسایی و هویتیابی از طریق سازمانی که در عضویت هستند، اقدام کنند. سازمانها باید این اطمینان را بهدست آورند که سیستمهاي پاداش و جبران خدمت، با هویت سازمان همخوانی داشته و سازگارند. این اقدامات به تقویت خصوصیات اصلی و بارز مورد نظر سازمان منجر شده و استحکام هویت سازمان را در پی خواهد داشت.[11] بنابراین فرضیه پنجم بهصورت زیر مطرح میشود:
فرضیه:5 رابطه مثبت و معناداري میان اقدامات مدیریت منابع انسانی سازمان و شکلگیري هویت سازمانی وجود دارد.
ارتباطات داخلی سازمان
پژوهشهاي زیادي به بررسی نقش مناسب بودن فضاي ارتباطات درون سازمان در افزایش هویت یابی افراد با سازمان اشاره کردهاند. براي مثال پژوهشهاي صورت گرفته توسط اسمیت، پرون، و ون ریل به وجود رابطه میان جو ارتباطی سازمان و هویت سازمانی صحه گذارده اند .[4] ارتباطات داخلی سازمان بهمنظور جذب استراتژيهاي سازمان در هویت آن، هماهنگ کردن فعالیتها و ایجاد اتحاد و وفاداري در اعضا بهکار میروند. براي مثال، ارتباطات درون سازمانی میتواند تمایل براي تبدیل شدن به بزرگترین بانک موجود در سطح منطقه را از طریق ابزارهاي ارتباطات داخلی نظیر اخبار، نامههاي غیر رسمی و پست الکترونیک، ایجادکند. چنین چشماندازي در سازمان نهادینه شده و اعضا نسبت به شناسایی این ویژگیها اقدام میکنند.[11] بنابراین فرضیه ششم بهصورت زیر مطرح میشود:
فرضیه:6 رابطه مثبت و معناداري میان ارتباطات داخلی سازمان و شکلگیري هویت سازمانی وجود دارد.

عملیات سازمان
عوامل و زمینه هاي سازمانی مؤثر در شکل گیري هویت سازمان را میتوان در قالب سه دسته ساختار سازمانی، ساختار وظایف یا عملیات سازمان و ساختار پاداش تقسیم بندي کرد.
برخی سازمانها از طریق بهکارگیري ساز و کارهایی نظیر ائتلافهاي موقت کاري، اشتراك ایدهها و تسهیم اطلاعات را تشویق کرده و از این طریق هویت سازمان را قوت میبخشند.
سازماندهی نمودن به چنین شیوهاي لزوم تعامل و همکاري میان بخشها و واحدهاي گوناگون را افزایش داده و از این طریق هویت سازمانی را استحکام میبخشد.[6] رویههاي سازمان میتوانند بهگونهاي ترکیب شوند که اعضاي سازمان را در انجام فعالیتها و ارایه واکنشهایی که با هویت سازمان متجانس است، راهنمایی کنند. از آنجا که سیاستها و رویههاي سازمان بیانگر شیوه انجام کارها در سازمان است، استقرار سیاستهاي مناسب در شکلگیري هویت سازمانی قوي، نقش خواهد داشت. براي مثال، سازمانهایی که به خصوصیات و ویژگیهایی نظیر ارایه خدمت بهتر به مشتریان تأکید دارند، باید از این امر اطمینان حاصل کنند که رویهها و سیاستهاي سازمان از اهمیت خدمت به مشتریان حمایت کرده و آن را فراتر از مسایل دیگر مد نظر قرار میدهند.[11] بنابراین فرضیه هفتم به صورت زیر مطرح میشود:
فرضیه:7 رابطه مثبت و معناداري میان عملیات سازمان و شکلگیري هویت سازمانی وجود دارد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردي و نحوهي گردآوري دادهها از نوع پژوهشهاي توصیفی (غیرآزمایشی) و از شاخهي مطالعههاي میدانی است و از نظر ارتباط بین متغیرهاي پژوهش از نوع علّی، به شمار میآید. روش انجام پژوهش بهصورت پیمایشی بوده و از مهمترین مزایاي آن، قابلیت تعمیم نتایج است.
در پژوهش حاضر، توجه رسانه ها به سازمان، وجهه خارجی سازمان، ارتباطات خارجی، تیم مدیران عالی، مدیریت منابع انسانی، عملیات سازمان و ارتباطات داخلی متغیرهاي مستقل و هویت سازمانی بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدهاند.
جامعه ي آماري شامل کارکنان وزارت کار و امور اجتماعی بوده و نمونهگیري نیز به روش تصادفی ساده صورت گرفته است. اندازهي نمونهي آماري بر اساس فرمول جامعه ي محدود حدود 253 نفر برآورد شده که براي اطمینان بیشتر 280 پرسشنامه توزیع و 262 پرسشنامه کامل جمعآوري شده است.
ابزار گردآوري دادهها و روایی و پایایی آن
براي گردآوري دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. براي این منظور به کمک تحلیل عاملی اکتشافی، مقیاسی براي متغیرهاي توجه رسانه ها به سازمان، وجهه خارجی سازمان، ارتباطات خارجی، تیم مدیران عالی، مدیریت منابع انسانی، عملیات سازمان و ارتباطات داخلی طراحی شد. در طراحی سؤالات پرسشنامه دقت لازم بهعمل آمده تا سؤالات از سادگی و وضوح کافی برخوردار

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید