بخشی از مقاله
چکیده:
مقاله حاضر با هدف تبیین مدیریت دانش بر اساس مولفههای نظام ارزشی انجام پذیرفته است. در این راستا از مدل آلپورت جهت بررسی نظام ارزشی و از مدل هیسینگ جهت سنجش مدیریت دانش استفاده شد. چنانکه می دانیم ارزشهای اقتصادی، ارزشهای نظری، ارزشهای اجتماعی و ارزشهای سیاسی مولفه های نظام ارزشی و خلق، تسهیم، بکارگیری و ذخیرهسازی دانش مولفه های مدیریت دانش محسوب می شوند. یک فرضیه اصلی و 6 فرضیه فرعی با توجه به اصول و متغیرهای این الگو در نظر گرفته شد. پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی و از حیث روش، پژوهش توصیفی - از نوع همبستگی - بوده و روش گردآوری داده ها و اطلاعات، مطالعات کتابخانهای و میدانی میباشد.
جامعه آماری این پژوهش،1200 نفر از کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می باشد. با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران و روش نمونهگیری تصادفی، حجم نمونه 292 نفر تعیین شد. دادههای این پژوهش به وسیله پرسشنامههای استاندارد جمعآوری شده و به وسیله نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتهاند. نتایج نشان می دهد که بین نظام ارزشی و مولفه های مدیریت دانش با ضریب معناداری - sig < 0/01 و - α = 0/01 ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین در این سازمان بین مولفههای ارزشهای مذهبی و ارزشهای زیباشناختی و مدیریت دانش با ضریب معناداری - sig > 0/05 و - α = 0/05 رابطه معنیداری وجود ندارد.
واژگان کلیدی: مولفههای نظام ارزشی، مولفههای مدیریت دانش، مدل آلپورت، مدل هیسینگ
مقدمه
ارزشها به عنوان پتانسیلهایی برای کنشهای اجتماعی ابزاری مناسب برای حرکت جوامع به سوی توسعه همه جانبه و پایدار هستند. بنابراین ایجاد ارزشهای والای انسانی بایستی مسألهی اساسی و دغدغهی اصلی توسعه باشد؛ از طرفی دانش چیزی است که انسانها دائم در جستجوی آن هستند، زیرا انتظار دارند که هنگام کار باعث موفقیت آنها شود.در واقع، دانش پرطرفدارترین داروی ابهامات و مجهولات است. به همین خاطر است که دانش، و مدیریت بر آن، از مهمترین مزیتهای رقابت پایدار بوده و موسسات پیشرو در دنیا، تجربههای موفقی از مدیریت دانش، ارائه دادهاند.
ارزشها به عنوان معیاری اجتماعی و هنجارگذار به مثابه یکی از عناصر ساختاری فرهنگ میباشند که با توجه به ارتباط آنها با رفتارها و نگرشهای افراد پایه بینش و کنش انسانها را شکل میدهند. در واقع این امر ناشی از فرایند درونی شدن ارزشها می باشد، که به نوبه خود موجب شکلگیری رفتارهای بیرونی و بینشهای افراد میباشد و ارتباط این ارزشها با مدیریت دانش از جمله موضوعاتی بوده که در مجامع علمی کمتر مورد توجه واقع شده است، لذا در این پژوهش سعی شده با تبیین مدیریت دانش بر اساس مولفههای نظام ارزشی آغار مسیر جدیدی در جامعه علمی باشد.
مبانی نظری پژوهش
در دنیای امروزه دیگر، منابع اقتصادی اصلی، سرمایه، منابع طبیعی، نیروی کار و. . . نیستند، بلکه منابع اقتصادی اصلی، دانش خواهد بود. بعد از قرن بیستم که قرن اقتصاد صنعتی بود، قرن بیست و یکم قرن اقتصاد اطلاعات و دانش میباشد. در اقتصاد صنعتی، عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری داراییهای فیزیکی و مشهود مانند زمین، نیروی کار، پول و... بوده است و از ترکیب این عوامل اقتصادی، ثروت تولید میشد.
در این اقتصاد، استفاده از دانش، بعنوان یک عامل تولید، نقش کمی داشته است. اما در اقتصاد دانشی، دانش به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر داراییهای مشهود و فیزیکی، ارجحیت بیشتری پیدا میکند. در اقتصاد دانشی بر خلاف اقتصاد صنعتی، داراییهای فکری و بخصوص سرمایههای انسانی، جزء مهمترین داراییهای سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سازمانها ریشه در قابلیت فکری آنها دارد. آدمیبرای نیل به کمال، دستیابی به توحید و یکپارچگی، کلیه نظامهای روانی و جسمانیخویشتن را نیاز دارد.
این نظامها در حقیقت، تعیینکنندهی شیوه سازشیافتگی منحصر بهفرد و یگانه شخص با محیط هستند. یکپارچگی نیروها در سطح نظامهای روانی بهباوری وحدتبخش در موجود انسانی میانجامد، که نظام ارزشی نامیده میشود. نظامارزشها به مثابه عامل اصلی سازمان دهنده شخصیت به شمار میآید. ارزشهای انسانیاهدافی متعالی و فراموقعیتی هستند که به عنوان اصولی هدایتگر - مثل صداقت یا آزادی - در زندگی یک شخص یا گروه عمل میکنند. نظم سلسله مراتبی ارزشها براساس اهمیت مربوط، نظامنسبتاً مقاومی را به وجود میآورد که در این نظام هرارزشی ممکن است ابزاری برای به دست آوردن ارزشهای غایی باشد. ارزشها، جهتگیریهای فرد را مشخص کرده و ملاک انتخاب و تصمیمگیری هستند.
ارزشها دارای نیروی انگیزشی و نسبت به افراد متفاوت هستند و مانند سایر ویژگیهای انسانیمیتوان آنها را بررسی و ارزیابی کرد. هر فرد دارای نظام ارزشی خاصی است کهشخصیت او را شکل میدهد. ارزشها از جمله مفاهیمیاند که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته اند. اگر چه ابتدا فیلسوفان به آن پرداختهاند، اما به تدریج با توجه به اهمیتشان، در بخشهای مختلف معرفت بشری مطرح شدهاند و امروزه علوم متعددی خود را نیازمند به شناخت آنها میدانند و از دیدگاههای گوناگون به آنها می پردازند .
شاید علت این باشد که ارزشها در واقع مفهومیاند که زندگی آدمی از آنها معنی میگیرد و آنها راهنماهای مؤثری برای هدایت انسانها اند . در حقیقت در پشت همه انواع رفتارها و گرایشهای جمعی، همه سازمانها، الگوها، نشانههای اجتماعی، نقشها و رمزها، دنیایی از تصورات و ارزشهای جمعی قرار دارد.
مدیریت دانش یک مدل تجاری میان رشتهای است که با همه جوانب دانش شامل خلق، کدگذاری، تسهیم و استفاده از دانش برای ارتقاء یادگیری و نوآوری در بافت شرکت سر وکار دارد . مدیریت دانش، هم با ابزارهای تکنولوژیکی و هم با روشهای جاری سازمانی شامل تولید دانش جدید، کسب دانش با ارزش از منابع خارجی، استفاده از این دانش در تصمیم گیری، وارد کردن دانش در فرایندها، محصولات و خدمات، کدگذاری اطلاعات در اسناد و مدارک، نرم افزارها و پایگاه دادهها، تسهیل رشد دانش، انتقال دانش به سایر بخشهای سازمان و در نهایت اندازهگیری داراییهای دانشی و اثرگذاری مدیریت دانش سروکار دارد.
ارزشها از یک سو راهنما و تعیین کننده گرایشهای اجتماعی و ایدئولوژیها و از سوی دیگر تعیین کننده رفتار و کنش اجتماعی هستند که در آداب و رسوم، قوانین، اعتقادات و اصول مقدس و شیوههای زندگی روزمره تجلی می-یابند، از این رو تعیین کنندهی میزان پیچیدگی یا سادگی و روشنی افکار انتزاعی اعضای آن جامعه درباره خوبی و درستی آرمانهای آن جامعه هستند.
همچنین ارزشها، مفاهیمشناختی هستند که در زندگی مردم اهمیت دارند. هر شخص ارزشها را در درجهای متفاوت از اهمیت نگه میدارد. این سطوح از اهمیت، ممکن است بین افراد متفاوت باشد. شوارتز و باردی ارزشها را به عنوان اهداف فراموقعیتی تعریف میکنند که از نظراهمیت متفاوت هستند و همچون اصولی راهنما به زندگی افراد جهت میدهند. ارزشها ساختارهای انگیزشی هستند که بر انتخاب اهداف و اعمال مردم تأثیر میگذارند.
در واقع این ارزشها هستند که چهارچوبهای ویژهای برای افراد جامعه تعیین میکنند تا اینکه بدانند در هر موقعیتی چه رفتار و پاسخی مناسب است، و تعیین کنندهی شیوه عملکرد، مسیر فعالیتها و چگونگی اولویتبندی اهداف در نظامهای فرهنگی، آموزشی، خانوادگی، سیاسی و مذهبی هر جامعهای هستند در میان تحقیقات گسترده که در باب نظام ارزشی انجام پذیرفته آلپورت در تحقیقات خود شش ارزش را به شرح ذیل شناسایی کرده است.
-1 ارزشهای علمی و نظری - حقیقت جویی، تجربه گری، و استدلالی بودن، خردمندی، سازمان دادن به معرفت، انتقادگری و... - -2 ارزشهای اقتصادی - اهمیت ثروت، مالکیت، پیشرفت اقتصادی، سودمندی امور و... - -3 ارزشهای