بخشی از مقاله
چکیده گستره معنویت به رهبري و مدیریت نیز کشیده شده و به عنوان یک رویکرد نوپدید، فوقالعاده مهم و تاثیرگذار، دانشمندان بسیاري بهویژه رفتارشناسان را جذب کرده و حجم فراوانی از پژوهشها را به خود معطوف ساخته است. این پژوهشها براي آن است تا رهبران بتوانند با استفاده از شاخصهاي معنویت یک نوع انگیزش درونی عالی براي خود و پیروانشان فراهم آورند. با این وجود به دلیل پیچیدگی و ناشناختگی ابعاد وجودي انسان و نیز کارا نبودن روشهاي تحقیق موجود در راه یافتن به ابعاد پنهان و عمیق آدمی، هنوز ابهامات بسیاري وجود دارد و دیدگاهها فراوان و حتی متفاوتند؛ همچنین استفاده از این نظریات در کشورهاي مسلمان بدون بررسی و اسلامیسازي و بومیکردن بسی جاي تامل دارد. قرآن مجید به عنوان کتاب هدایت و معنویت که از سوي خالق هستی و انسان براي رهبري آدمیان فرو فرستاده شده است میتواند در این راه یاریگري شایسته باشد. قرآن کریم در قالب قصص و سیره انبیاء –علیهم السلام-، الگوي رهبري معنوي خود را که برآمده از توحید میباشد، بیان کرده است. این تحقیق کوشید با رویکردي بنیادي و با بهکارگیري روش تحلیل مضمون، مؤلفههاي ارزشی رهبري معنوي را از قرآنکریم استخراج و تبیین کند. نتیجه پژوهش دستیابی به یک ارزش غایی، یعنی توحید و دوازده ارزش میانی - واسطهاي - شامل اخلاقمداري، عدالت، آزادي، تقوا، خدمتگزاري، اصلاحگري، دانایی، جمعگرایی، جهانیگرایی، قانونمداري، شایستهسالاري و ایمان به آخرت است؛ که رهبران قرآنی باید تمام آنها را تحقق بخشند. توحید مهمترین ارزش است که تمام ارزشهاي میانی را تایید، پوشش و جهت میدهد و دستیابی به آنها را مقدمه رسیدن به خود میداند.
مقدمه در دانش مدیریت، یکی از وظایف اساسی مدیر، رهبري است. در سالهاي گذشته تئوريهاي رهبري بیشترین توجه خود را معطوف فاکتورهاي فیزیکی، احساسی و ذهنی کارکنان کرده و معنویت را نادیده گرفته بودند؛ درحالیکه در نظریات نوین، رهبر به منظور تأثیرگذاري بیشتر و ماندگارتر بر ذهن و قلب کارکنان و پیروان خود باید به جنبههاي معنوي شخصیت آنان نیز حتما توجه کند و معنویت را در ابعاد گوناگون رشد دهد. نهضت رهبري معنوي پس از ظهور پارادایم معنویت در غرب به وجود آمد. تحقیقات فراوانی براي شناخت ابعاد گوناگون این مهم انجام شده است. رویکرد معنوي به رهبري سعی نموده است افزونبر تاکید به نکات قوت نظریههاي پیشین، افق تازهاي را در مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی بگشاید. این افق تازه را غرب در طی دو دهه
اخیر به گونه بارزي مورد توجه قرار داده است. اصطلاحاتی از قبیل رهبري متعالی، رهبري خادم و. . . رگههاي آشکاري از توجه آنان به رهبري برآمده از معنویت است.
.1طرح مساله شیوههاي رهبري در سازمان به شدت تحت تاثیر محیط فرهنگی جوامع قرار دارد؛ بهطوريکه میتوان گفت "شیوههاي رهبري و مدیریت" جلوهاي از ساخت فرهنگی آن تمدن است و در شکل رفتار فردي مدیر و بافت اجتماعی سازمان جلوه گر میشود. - رضائیان، - 221 :1382 رهبري سازمانی برآمده از فرهنگ غربی پاسخگوي بایسته و شایسته فرهنگهاي دیگر نبوده است و استفاده از این نظریات در کشورهاي مسلمان بدون بررسی و اسلامیسازي و بومیکردن جاي بسی تامل دارد. "عدم کاربرد آنها در عمل در کشورهاي اسلامیبا داشتن فلسفه زندگی خاص و فرهنگ متفاوت با دیگر کشورها، شکاف میان تئوري و عمل را در اذهان متبادر کرده" - داناییفر، - 76 :1387 و اثربخشی نداشته است. با توجه به جستوجوهاي انجام شده تاکنون در پژوهشهاي قرآنی، به رهبري معنوي به طور خاص پرداخته نشده است؛ درحالیکه با این نگاه به رهبري پیامبران در قرآن کریم میتوان به این مهم دست یافت. یکی از مهمترین ابعاد پژوهش در رهبري معنوي، استخراج مؤلفههاي ارزشی آن است؛ زیرا ارزشهاي صحیح میتواند انگیزه فراوانی را در فعالیتهاي