بخشی از مقاله

خلاصه

فضاهای تجاری جزو بخش های مهم شهرها بوده وعلاوه بر نقش اقتصادی، محلی برای شکل گیری تعاملات اجتماعی بوده است.در گذشته بازار علاوه بر محل انجام فعالیت های مختلف اقتصادی ،مهمترین محور فضایی در حیات اجتماعی شهر بود. اما در طول زمان،جایگاه بازارهای سنتی در شهرهای ایران به شدت تضعیف شده و از طرفی فضاهای تجاری جدید نیز نسبت به سبک گذشته ناتوان مانده اند و نقش اجتماعی آن ها نسبت به نقش اقتصادی آن ها کمرنگ تر شده است. پایداری اجتماعی در واقع بخش غیر کالبدی معماری پایدار است. برآوردن نیازهای انسان، افزایش کیفیت زندگی او و استفاده از تمام ظرفیتها در بهبود وضع او از اهداف پایداری اجتماعی است. پایداری اجتماعی رویکردی است که در آن به عدالت، زیباشناختی، آسایش، امنیت، هویت اجتماعی و تعاملات اجتماعی پرداخته شده است.احساس امنیت در چنین فضایی از موثرترین عواملی است که میتواند حضور شهروندان در جامعه را بالفعل گرداند. در این پروژه روش پژوهش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای می باشد و هدف پژوهش حاضر جستجوی معیارهای کالبدی و معنایی مجتمع های تجاری به منظور افزایش اجتماع پذیری ،تعاملات اجتماعی و ایجاد کانون فعال شهری در راستای پایداری اجتماعی می باشد.
مقدمه

معماری در تمام جهان همانند بسیاری از علوم ، هنرها و مسائل بشری پس از شکل گیری دوران مدرن دستخوش تغییری بنیادی شد. رشد سریع و لجام گسیخته صنعتی ، بشر را بیش از حد به علوم صنعتی دلخوش کرد ، به صورتی که معیارهای انسانی ، زیست محیطی ، فرهنگی و اجتماعی به شدت مورد بی- توجهی قرار گرفت. در سال هایی که مدرنیست ها بر غالب امور تسلط پیدا کرده بودند، حذف، پاکسازی و انتزاع را در تمامی ارکان جوامع تسرّی داده بودند. سادگی و یکسان بودن همه جا را فراگرفته بود. آن ها در همه مسائل، بدون توجه به عوامل زمینه ای تصمیم گیری نموده و اجرا می کردند. به خصوص در معماری که ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ و زمینه های فکری مردم دارد. در واقع مدرنیسم به علت ناتوانی در برقرار کردن پیوند با شهر و تاریخ، در ایجاد ارتباط با مصرف کنندگان نهایی اش شکست خورد. [1] پس از چندی و بعد از جنگ جهانی دوم جامعه بشری با دیدن نابسامانی ها و درک غفلت عمیق خود نسبت به بوم ، فرهنگ و اصالت ها پا به عرصه پست مدرن گذاشت.
عصر پست مدرن برخلاف دوران مدرن، عصر پیچیدگی، تنوع و تناقض بود. پست مدرنیسم در معماریعمدتاً به کارهای معمارانی استناد دارد که در پی آن بودند تا از قوانین و اصول بی چون و چرای مدرنیسم سرباز زنند و با فراغ بال به مباحثی بپردازند که مدرنیسمتعمداً آنها را کنار گذاشته بود. بنابراین ساختمان های پست مدرنیستی مجموعه ای از سبک های متفاوتی هستند که هم زمان به سنت های محلی، فرهنگ عامه- پسند، سبک بین المللی و تکنولوژی پیشرفته اشاره دارند و در عین حال به هیچ یک از این مؤلفه ها اجازه نمی دهند تا بر مولفه های دیگر تسلط یابند. لذا استفاده هایغالباً کنایه آمیز از سبک های قدیمی تر نشانه ی برگشت به دوره ی پیشامدرن نیست. بلکه از عناصر پیشامدرنبه اَشکالی یاد می شود تا به سنت هایی اعتنا شود که معماری معاصر سرچشمه گرفته از آنهاست. از همین رو پست مدرن در پی تغییر بنیاد مدرنیسم است و از مهم ترین سرفصل های آن می توان به انسانی کردن محیط های اجتماعی اشاره نمود. [2] در امتداد تفکرات پست مدرن که تاکنون ادامه دارد ، گفتمان پایداری در اواخر قرن بیستم مطرح شد.این رویکرد به شکل گسترده بر حفظ داشته ها و سرمایه های انسان برای سهولت و ارتقا سطح زندگی توجه داشت.

پایداری مفهومی است که توجه اساسی آن بر حفظ سرمایه ها - انسانی، طبیعی، اجتماعی و اقتصادی - برای تمام نسل های بشری از نسلی به نسل دیگر است. توسعه پایدار در صورتی تحقق می یابد که همپوشی بین لایه های اکولوژیکی، اقتصادی واجتماعی ایجاد گردد. این بدان معنی است که هر یک از سیستمها و زیرسیستمهای اکولوژیکی ، اقتصادی و اجتماعی به حدمطلوبی از پایداری دست یابند تا بتوان در مورد پایداری به قضاوت پرداخت. [3] همانطور که متوجه شدیم پایداری و به طبع آن معماری پایدار به سه بخش عمده طبیعی ، اجتماعی و اقتصادی تقسیم می گردد. پس از مطرح شدن گفتمان پایداری توجه اصلی معماران به وجه طبیعی و سپس به وجه اقتصادی پایداری معطوف شد و جز به صورت تئوری کمتر به وجه اجتماعی پایداری توجه شد.در سال های اخیر اللخصوص در دهه پایانی قرن بیستم توجه به معماری پایدار اجتماعی به عنوان یکی از ارکان اصلی پایداری بیش از پیش مدنظر محققان و پژوهشگران قرار گرفته است.
این مقاله سعی دارد با درک درست و با بررسی مطالعات صورت گرفته در معماری پایدار اجتماعی به الگوها و طرح واره هایی در فضاهای عمومی و بالاخص فضاهای تجاری دست یابد.
.2 پایداری

ریشه لغوی ، sustainability یا پایداری ، از فعل sustain به معنای زنده نگه داشتن و تداوم مستمر چیزی است.صفت » sustainableپایدار« در توصیف زندگی مداوم و وجود طولانی مدت یک چیز است. پایدار درزبان فارسی به معنی »پاینده،جاودان،برقرار« است. [4] پایداری مفهومی است که توجه اساسی آن بر حفظ سرمایه ها - انسانی، طبیعی، اجتماعی و اقتصادی - در جهت عدالت بین نسلی است. [3] در تعریف گیلمن ؛ پایداری در معنای وسیع خود به توانایی جامعه، اکوسیستم یا هر سیستم جاری برای تداوم کارکرد در آینده نا محدود اطلاق می گردد بدون اینکهاجباراً در نتیجه ی تحلیل رفتن منابعی که سیستم بدان وابسته است یا با بار بیش از حد روی آنها به ضعف کشیده می شود. [5] ایده پایداری، ریشه در گذشته های دور و به تفکرات جنبش های زیست محیطی بر می گردد. ردپای مفهوم پایداری را در ادبیات جغرافیایی نیز می توان یافت. شاید بتوان گفت که پایداری و مباحث آن، برآیند تفکرات جبر جغرافیای و امکان گرایی است، و اینکه لحاظ نمودن قوانین و محدودیت های محیطی همراه با تفکرات بشر و دوراندیشی او، می تواند به پایداری حیات انسان و اشکال فضایی ساخته شده و طبیعی کمک کند. گرچه اصطلاح توسعه پایدار در هنگام اعلامیه کوکویوک در خصوص محیط زیست و توسعه در اوایل دهه 1970 به کاربرده شد و نیز ریشه این اصطلاح به رویکرد توسعه اکولوژیک برمی گردد که در راهبرد حفاظت جهان آورده شده است. [6 ] پایداری برای اینکه بتواند رویکردی جامع و کامل برای نیازهای بشری باشد ، اللخصوص بعد از مدرنیته و آسایش و پیشرفتی که به سبب آن انسان به آن دست یافته بود، مفهوم پیشرفت را در توسعه یافت. برای این امر توسعه را در کنار پایداری قرار داد تا بتواند سیر صعودی و رو به رشد بشر را در زمینه های مختلف علمی حفظ کرده باشد و از سوی دیگر به مبانی پایداری نیز توجه کرده باشد. پیرو این امر توسعه کنار پایداری نشست و عنوان توسعه پایدار یا Sustainable Development را تشکیل داد.

.3 توسعه پایدار

توسعه ، ایده و تمرینی است که از اوایل قرن نوزدهم به وجود آمد. توسعه پایدار، یک ایده و اصطلاح بسیار گسترده است که معانی متفاوت و بسیاری دارد و در نتیجه فراوانی این معانی، واکنش های مختلف صاحب نظران را بر می انگیزاند. مفهوم توسعه پایدار، یک نوع تلاش برای ترکیب مفاهیم در حال رشد حوزه ای از موضوعات محیطی با موضوعات اجتماعی- اقتصادی می باشد. [7] مفهوم توسعه پایدار یک تغییر مهم در فهم رابطه انسان و طبیعت و انسان ها با یکدیگر می باشد. این مسأله با دیدگاه دو قرن گذشته انسان که بر پایه جدایی موضوعات محیطی و اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته بود در تضاد است. در دو قرن گذشته، محیط به طور عمده به عنوان یک موضوع خارجی نسبت به بشر، تلقی می شده است و در نتیجه برای استفاده و استثمار انسان، مشکلات محلیاساساً به صورت محلی دیده می شدند. در این دیدگاه، ارتباط انسان و محیط، به صورت غلبه انسان بر طبیعت درک می شد و باور داشتند که دانش و فن آوری بشر می تواند بر تمام موانع محیطی و طبیعی فایق آید. این دیدگاه مرتبط با توسعه سرمایه داری ، و انقلاب صنعتی و علم مدرن می باشد. همان طور که بیکن یکی از پایه گذاران علم مدرن، آن را مطرح می کند:»جهان برای بشر ساخته می شود و نه بشر برای جهان[8]« در تبیین نظری مفهوم توسعه پایدار که بر تعامل ابعاد سه گانه توسعه اقتصادی واجتماعی و محیطی تأکید دارد، رویکردهایی چون حفاظت گرایی، محیط گرایی و جامعه گرایی شکل گرفته اند. در توسعه اقتصادی هدف غایی تأمین رشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید