بخشی از مقاله
چکیده
پیوند زبان عربی و فارسی قدمتی دیرینه دارد، رابطهای که پیش از اساام آغاز شده است، با ورود اساام به ایران و تولد نخستی آثار مكتوب ادب فارسی در سدههای سوم و چهارم هجری گسررش یافته و تاکنون نیز ادامه دارد. این دو زبان ارتباطی دو سویه با هم داشتهاند،ّاما در این میان سهم تأثرر زبان عربی بر زبان فارسی به مراتب بیشرر بوده است، اوج تأثرر پذیری زبان فارسی از عربی را میتوان در قرنای هفتم و هشتم و در سبک موسوم به عراقی مشاهده کرد. با توجه به امهیت تاثرر زبان عربی بر نظم و نثر فارسی، در این جستار سعی شده است با یك بررسی تطبیقی چند جانبه، ادبیات دوره قاجار بر اساس مولفههای متلف زبان عربی و مضامن و تأثررات کاربردی، حتلیل و بررسی شود. در این پژوهش نمونههایی از متون نظم و نثر زبان فارسی از بن آثار برتر ادبی دوره قاجار، گزینش و نشانههای این تأثرر و عوامل اثرگذار سیاسی و اجتامعی در آن تبین شده است. یافتههای این جستار نشان میدهد زبان فارسی در عرر قاجار، به شکل گسرردهای از زبان عربی تاثرر پذیرفته است. این اثرپذیری با توجه به تغیررات اوضاع سیاسی و اجتامعی، فراز و فرودهایی جتربه كرده كه نقش بارزی در غنی كردن زبان فارسی داشته است. روش بررسی تطبیقی این پژوهش بر اساس مكتب فرانسه است كه در تاثرر و تاثر، بر حمور روابط ادبی، تارخیی و اثرپذیری مستقیم تركز دارد. استفاده از مولفههای زبان عربی از جانب شاعران و نویسندگان فارسیزبان این دوره، دالیلی داشته كه مهمترینِ آنا، اظهار فضل نویسنده، تفاخر به عربیدانی و یا تفنّن بوده است، به صورتی که در موارد زیادی با حذف اين مولفهها، آسیبی به معنای متن یا شعر فارسی وارد نمیشود
-1 مقدمه
همۀ زبانهای زنده دنیا برای ادامه حیات، رشد و پویایی، ناگزیر از وامگیری از دیگر زبانها هستند. زبانی که گويشورانش با دیگر ملل ارتباطی نداشته باشند و خون تازهای در رگهایش جاری نکنند، دیری نمیپاید که یا فراموش میشود، یا محدوده واژگان و اصطالحات آن روز به روز تنگتر و در نتیجه بیمایه و منزوی خواهد شد. اگر قومي بناي خود را بر اين بگذارد كه از هيچ قوم ديگر اقتباس و تقليد نكند فرهنگ و تمدنش متوقف و راكد ميماند، زيرا طبع ابتكار هر قدر هم سرشار باشد بسرعت كار نميكند. - فروغي، . - 5 :1380 زبان فارسی قبل از اساام، دارای گستره واژگانی خاصی بود اگر چه نميتوان ادعا كرد كه فارسي قبل از اساام در جوامع علمي، ادبي و سياسي ايراني یك فارسي خالص و عاري از تاثير زبانهاي همسايه بوده است، با وجود امپراطوري بزرگ ايران و روابط سياسي، تجاري و همچنين كشورگشاييهايي كه در پي آن ديوارههاي مرزي ايران از مرزهاي چين تا اروپا و آفريقا كشيده ميشد و سرزمينهاي عربينشين زيادي داخل در حكومت كشور پهناور ايران آن زمان قرار ميگرفتند بيشك يك تاثير و تاثر دوجانبه اجتناب ناپذير است. اما با گذشت زمان و باتغییرات و تحوالت سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی به ویژه پس از ورود اساام به ایران، دايرۀ واژگان آن، گستره جدیدتری پیدا کرد و تأثیر فراوانی از زبان عربی پذیرفت. این اثر پذیری، تنها در حوزه واژگان نبود؛ بلکه در مقیاسی بزرگتر، شاعران و نویسندگان فارسی زبان، مضامین شعر و ادب عربی را نیز وارد زبان خود کردند و آثار منظوم و منثور خویش را به زیور آیات قرآن، احادیث شریف، امثال و اشعار عربی آراستند. میل به استفاده از واژگان، مضامین شعری، و استشهاد و اقتباس از آیات قرآن کریم، از قرن پنجم به بعد روز به روز بیشتر شد. با پیدایش سبک مصنوع و متکلف عراقي، عربیگرایی به اوج خود رسید و این جریان تا دوره قاجاریّه ادامه داشت؛ در این دوره نیز نویسندگان و شاعران مشهور به دالیل زیادی از جمله اظهار برتری نسبت به دیگران، به شيوههاي گوناگون از زبان عربی متاثر شده، واژگان و مضامين آن را در آثار خود به کار میبردند.
جتلّی ادبیات و فرهنگ عربی در آیینه شعر و ادب دوره قاجار 313
پس از ورود دین اساام به ایران و رسمیت یافتن زبان عربی به عنوان زبان رسمی مسلمانان، عدهای از شاعران و نویسندگان ایرانی از زبان عربی متأثر شدند و راه را برای ورود الفاظ و واژگان این زبان به زبان فارسی هموار کردند، عدهای دیگر مانند فردوسی و برخی از شعرای دوره سامانی، سعی در پیراستن زبان فارسی از واژگان عربی داشتند. در ادوار دیگر، شاعران و نویسندگانی بودند که به صورت پراکنده اشعار و نوشته هایی به زبان فارسی خالص، که از آن به فارسی سره تعبیر میشودسرودند و نوشتند، اما میتوان گفت که این کار بر پایه بنیان نظری خاصی نبود و تا قبل از مشروطیت جریان خاصی به نام سرهنویسی وجود ندارد؛ فقط در هر دورهای از روی سرگرمی یا به جهت اظهار فضل، نمونههای بسیار اندکی از فارسی خالص را مشاهدهمیکنیم. باقر صدری نیا در مقالهای با عنوانپیشینه تاریخی و مبانی نظری سرهنویسیبه نمونههایی از گرایش به سرهنویسی، تا قبل از قرن سیزدهم اشاره کرده است. - صدرینیا، . - 1388
البته نشانههایی از گرایش به سرهنویسی، اندکی قبل از مشروطه نیز وجود دارد که مثل گذشته از روی تفنّن یا اظهار فضل است. مانند نامهای به پارسی سره از فرهاد میرزا در دوره ناصری، نویسنده در این نامه به سختی این کار نیز اشاره می کند. در آن میان یکی از سخن سرایان که در سخن پایه بلند و مایه ارجمند داشت بر زبان آورد که در پارسی نامه نوشتن، که به سخنان تازی آلوده نباشد بسی دشوار و فزون از اندازه دشخوار است چه، بیشتر سخنان هنگام نوشتار و گفتار به تازی آمیخته و مشك به الدن بیخته شده است. - معتمدالدوله، . - 22 -21 :1383 در دوره قاجار، تا پیش از قائم مقام فراهانی، شیوه نویسندگی هم چنان به سبک گذشته بود، ولی با ظهور قائم مقام فراهانی تالشهایی جهت سادهنویسی و فاصله گرفتن از شیوه نثر گذشتگان شکل گرفت. اکثر پژوهشگران و نقادان، تحول در نثر و سادهنویسی را به عصر فتحعلی شاه نسبت داده از قائم مقام فراهانی، امیر نظام گروسی و تنی چند دگر نام میبرند. - اردواني، :1379 . - 48 هم زمان با نهضت بازگشت ادبی نشانههای جنبش سره نویسی و ایجاد