بخشی از مقاله
چکیده:
تبیین جایگاه لسانرالغیب در ادبیات عربی بیش از هر چیز به جهترگیريرهاي شاعران و ادیبان عرصهري ادبیات عربی وابسته است. در این مقاله پس از نگاهی به عربیردانی حافظ، میزان اقبال عربیرزبانان به شعر و افکار حافظ با میزان اقبال ممالک غربی نسبت به این اشعار مقایسه شده و دلایل پیشیرگرفتن غربیان از عربیرزبانان در این عرصه بیان شده است. سپس از میان عربرزبانانی که بعد از نهضت ادبی نسبت به شعر خواجهري شیراز جهترگیري داشتهراند، از شعر او بهره برده یا دربارهي افکار و آراي او اظهار نظر داشتهراند، بیست شخصیت را انتخاب و جهترگیريرهاي آنرها را که گاهی با نقد و تحلیل و نتیجهرگیري همراه است، بیان داشتهرایم.از میان این شخصیترها بعضی سالرها در ایران زندگی کردهراند و بعضی زبان و ادبیات پارسی را در کشورهاي دیگر آموخته و به شعر حافظ روي آوردهاند و برخی از راه ترجمهري عربی دیوان وي، با افکارش آشنا شدهراند. بهطوري که همهري آنرها از ارادتمندان و شیفتگان اشعار حافظ بوده و از درونمایهرها و محسنات لفظی و معنوي آن بهرهري فراوان برده و اظهار خرسندي کردهراند.
واژههاي کلیدي:حافظ، شاعران و نویسندگان عرب، ادب عربی و نهضت ادبی.
مقدمه:
»اگر چه عرض هنر پیش یار بیرادبی است زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیرست
هزار عقل و ادب داشتم من اي خواجه کنون که مست خرابم صلاح بیرادبی است« - دیوان، :1367ر50لا
جایگاه لسانرالغیب در ادب عربی به میزان زیادي به عربیردانی وي بازمیرگردد. دانایی حافظ نسبت به ادبیات عربی را میرتوان از اشعار عربی و ملمعات استادانهري وي دریافت و از پرداختن وي به علوم بلاغت که در دوران حافظ در شیراز رواج داشته است. او به اعجاز زبانی و ادبی قرآن اعتقاد داشت و در عرصهري علوم قرآنی پیرو جاراالله زمخشريرصاحبتفسیر» کشّاف«راست که بیش از هر مفسر دیگر به بحث در ظرایف زبانی قرآن پرداخته است وکتابش بیش از هر تفسیر دیگر محبوب حافظ بوده است.» در باب عربیر دانی حافظ، این عبارت از جامع دیوان او و نویسندهري مقدمهري معروف بر آن نیز قابل توجه است:ام»ا به واسطهري محافظت درس قرآن و ملازمت تقوي و احسان و بحث کشّاف و مفتاح و مطالعهري مطالع و مصباح و تحصیل قوانین ادب و تجسس دواوین عرب، به جمع اشتاتغزلیات نپرداخت . . «.ر - خرمشاهی، :1378ر339لا.
هرکس از منظر ظرافترهاي شعري زبان عربی به ابیات عربی حافظ نظري اندازد، در تخصص و مهارت او در سرودن شعر عربی و ملمعات تردیدي نخواهد داشت.به عنوان نمونه غزل تمام عربی او چنین است:م یأنِاَلًللأحبابِ أنْ یترحموار وللنّاقضینَررر العهد أن یتندمواألم یأتهم أنباء منْ بات بعدهمررر رو فی صدره لأسینارا تتضرّملکلًّ من الخلّانِ ذُخرٌ و نعمهٌروللحافظ المسکینِ فقرٌ ومغرم - دیوان، :1379ر690لاهر کس به ابیات مذکور بنگرد و اندکی در آن تأمل کند، تردیدي نخواهد کرد که شاعري عربیرزبان آن را سروده است. از سوي دیگر، مناسبتی که خواجه بین مصراعرهاير عربی و فارسی به وجود آورده است، جاي بسی شگفتی است. او بدون اینرکه معنا را فداي لفظ کند و خللی در کلام فارسی یا عربی ایجاد شود ملمعاتی سروده است. ملمعات مانند اشعار فارسی و عربی او نشانهري ذوق لطیف و صافی و چیرهردستی اوست. او کسی است که در فن شعر و صیقل دادن آن، چنان به اوج لطافت رسیده که همه را شگفت زده کردهاست.
نمونهراي از ملمعات:
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم واالله مارأینا حباً بلاملامه - دیوان، :1367ر330لا
شاید یکی از دلایل تسلط خواجه بر زبان عربی و مهارت وي در سرودن اشعار عربی این است که او پیش از اینرکه شاعر باشد، عالم است، آن هم عالمی سترگ. او در زمان خودش فقط به عنوان عالم مشهور بوده است، نه شاعر.