بخشی از مقاله

چکیده

حماسه عرفانی نوعی از حماسه است که بر مبنای عرفان طرحریزی شده و ویژگیهای حماسه و عرفان را در خود جای داده است. این نوع ادبی نیز آوردگاه ناسازهاست و میدان جنگ قهرمان و ضد قهرمان و اتفاقات و حوادث موجود در آن را توصیف میکند. قهرمان این نوع ادبی روح و نفس مطمئنه انسان است که در مقابل ضد قهرمان - نفس اماره و شیطان - به پا میخیزد. حماسه عرفانی نیز به نوعی بیانگر ستیزه و جدال است. بلندترین مثنویهای ادب فارسی که حاوی نغزترین و پرمغزترین مفاهیم عرفانی است، در این حیطه جای میگیرند که پهلوان این آثار انسان عالی همت و دلاوری است که برای رسیدن به حق و حقیقت، قدم به راه پر مخاطره و دهشتناک مینهد. با اژدهای نفس و شیطان و اهریمن وجود خویش میجنگد و برای رسیدن به هدف والای خود - جاودانگی و فناء فیاالله - هرگونه سختی و رنج را تحمل میکند. ما در این مقاله به بررسی حماسه عرفانی و زمینه پیدایش آن، همچنین ویژگیها و نمونههای آن در ادب فارسی پرداختهایم.

کلیدواژهها: حماسه، عرفان، حماسه عرفانی، قهرمان و ضد قهرمان. :

1 مقدمه:

حماسه عرفانی یکی از انواع حماسههاست که هم ویژگی حماسه و هم ویژگی عرفان را به همراه دارد. یعنی هم سلحشورانه و توأم با مبارزه و جدال است و هم روحانی و زاهدانه و توأم با شناخت و معرفت الهی است. در نگاه نخست ترکیب واژه متناقض نما به نظر آیدمی اما تأمّل و تعمّق در آن بیانگر همسانی و الفت عمیق بین این دو واژه است. غالباً» اهل ادب بر آنند ادبیات عرفانی در زیر مجموعه نوع ادبی غنایی بوده و در مقابل نوع ادبی »حماسه« قرار میگیرد و گاه این احساس وجود دارد که میان این دو نوع ادبی تباین و و بعضاً حتی تناقض و تعارض به چشم میخورد....

این دریافت ها و تلقی های یک بعدی موجب شده است بسیاری از اهل ادب حتی برخی از متخصصان نقد ادبی از طی طریق صواب باز مانند و در صورت متن و عناصر ظاهری متوقف شوند و از اشتباه مصون نمانند.« - قبادی، - 1381:2 بسیاری از آثار ادب فارسی مخصوصاً از قرن پنجم به بعد که به صورت نمادین و رمز گونه نوشته شده اند، نوعی جدال و ستیزه نفس با اهریمن درونی وجود انسان را به تصویر میکشند و همچنین نفس انسان همچون قهرمانی جلوه می کند که برای رهایی از قفس و زندان تن و وصول به عالم ملکوت و آزادگی، سختیها و دشواریهای زیادی را تحمل می کند. این گونه آثار با الهام و بهره گیری از حماسههای اساطیری و پهلوانی و یا با تصویر پردازیهای مشابه آن ها، فضای داستان را هم چون میدان جنگی ترسیم کرده و قهرمان - نفس یا روح - را در مقابل ضد قهرمان - نفس اماره یا اهریمن وجود انسان - قرار میدهند. جنگ و جدال این دو جنگجوی ناساز همچون جنگ و جدال قهرمانان حماسههای پهلوانی به چشم میآید. همه ابزار ها و آلتهای جنگی که در حماسههای پهلوانی به کار میرود در حماسههای عرفانی نیز به صورت نمادین و رمزی مورد استفاده قرار میگیرد.

به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی    که از شمشیر بو یحیا نشان ندهد کس از احیا - سنایی، - 53 :1380        

باز بعضی بر سر کوه بلند        تشنه جان دادند در گرم و گزند

باز بعضی را ز تف آفتاب        گشت پرها سوخته دل ها کباب

باز بعضی را پلنگ و شیر راه    کرد در یک دم به رسوایی تباه

باز بعضی در بیابان خشک لب    تشنه در گرما بمردند از تعب - عطار، - 230 :1383

زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی    گوش به غیر زه مده تا چو کمان خمانمت - مولوی، - 254 :1388

طبل غزا برآمد کز عشق لشکر آمد    کو رستم سرآمد ؟ تا دست برگشاید - همان: - 505

صلح  بده   جان  مرا  و  مرا     کز جهت توست همه جنگ من - همان: - 1053

این نوع ادبی، ابتدا در آثار سهروردی نمایان شده و بعد از آن در آثار سنایی و عطار ادامه یافته تا در نهایت در مثنوی و غزلیات شمس مولانا به اوج خود میرسد. حماسه عرفانی در آثار حماسی جهان نیز به چشم میخورد. از جمله در حماسه گیلگمیش، ایلیاد و اودیسه هومر، رامایانا حماسه هندوان و... در این نوع ادبی لطافت و روانی و طراوت عرفان و نیز شکوه و ستیهندگی و فخامت و صلابت حماسه، توأمان به کار رفته است. :2 پیشینه تحقیق:

درباره این نوع ادبی تحقیقات و پژوهش ها و تألیفاتی چند صورت گرفته است، از جمله: :1 دکتر عباس کی منش در مقالهای تحت عنوان »پیوند حماسه با عرفان« رابطه حماسه با عرفان و چگونگی بهره مندی شاعران غیر حماسی از عناصر و مختصات حماسه را بررسی کرده است. - پژوهش نامه علوم انسانی، دانشگاه تهران، دی ماه 1369، صص :2 - 127 – 154 دکتر حسینعلی قبادی در مقالهای با عنوان »حماسه عرفانی، یکی از انواع ادبی در ادب فارسی« ریشههای لغوی حماسه در زبانهای اروپایی و غربی و نیز حماسه در سیر تاریخ نقد ادبی غرب و همچنین زمینهها و مایههای حماسه عرفانی در آثار ادبی را بررسی کرده است. - فصل نامه زبان و ادبیات فارسی، دوره جدید، شماره اول، بهار و تابستان 1381، صص :3 - 1 – 20 دکتر علی حسین پور در مقالهای با عنوان »حماسه عرفانی و تجلی آن در شمس نامه مولانا« پس از بحث و بررسی مختصر در مورد حماسه عرفانی، به بازتاب این نوع ادبی در دیوان غزلیات مولانا - شمس نامه - پرداخته و مسئله حماسی بودن عرفان مولانا را در سه حوزه »روحیه و شخصیت حماسی، تخیل و ذهنیت حماسی، زبان و بیان حماسی« مورد پژوهش قرار داده است. -

فصل نامه زبان و ادبیات فارسی، دوره جدید، شماره اول، بهار و تابستان 1381، صص :4 - 35 – 52 دکتر رحمان مشتاق مهر و حسین ادبی فیروزجایی در مقالهای با عنوان »بازتاب عناصر حماسی در غزلیات شمس« نیز به نوعی جنبههای حماسی عرفان مولانا و علل حضور عناصر حماسی در غزلیات او را بررسی کرده اند. - فصل نامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه، سال اول، شماره 3، پاییز و تابستان 1386، صص - 163 – 186 علاوه بر مقالات یاد شده، دکتر حسین رزمجو کتابی با عنوان »انسان آرمانی و کامل در ادبیات حماسی و عرفانی« و نیز آیت االله جوادی آملی کتابی با عنوان »حماسه و عرفان« و دکتر حسینعلی قبادی مقاله ای با عنوان »منظومههای حماسی و عرفانی از منظر نماد شناسی« تألیف کرده اند که به ارتباط حماسه با عرفان، اشاراتی نموده اند.

:3 بحث و بررسی - 3 – 1 تعریف حماسه:

»حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد. - «صفا، - 1392:3 حماسه در اصطلاح اثری است که در آن از جنگهای استقلال طلبانه و بیرون راندن یا شکست دشمن یا اتّحاد قبایل و تیرهگوناگونها و یا ایجاد یک ملّیّت و تلاش در راه حصول تمدّن، سخن به میان میآید. از آن رو حماسههر ملّتی بیان کننده آرمانهایآن ملّت است. شرح تاریخ قبل از دوران تاریخی است. گزارشی از اوضاع روزگاران نخست، تاریخ صدور جهان و روزگار مردمان نخستین میباشد. حماسه شعر رنج و امید مشترک انسان، شعر نخستین بشر استشعری. است که مربوط به دوران طفولیّت بشرسخن، از اوّلین هاست. بن مایه و زیر ساخت فرهنگ یک کشور حماسه میباشد. اصالت و نژاده بودن یک ملّت را میرساند و پهنه و بستری از تاریخ کهن و دیرین ارزشمند یک قوم را نشان میدهد. - شمیسا، - 63 :1383 - 3 – 2 تعریف عرفان:

در کتب متقدّم و متأخّر توضیحات و تعاریف متعددی در مورد عرفان و تصوف میتوان یافت. آن گاه که انسان از هوای نفس و تعلّقات دنیوی و ماسوی االله کناره گیری کند و همت در عبادت و زهد و تقوا مقصور گرداند عارف یا صوفی خوانده میشود. »عرفان یک مکتب فکری و فلسفی متعالی و ژرف برای شناختن حق و شناخت حقایق امور و مشکلات رموز علوم است. آن هم البته نه به طریق فلاسفه و حکما بلکه از راه اشراق و کشف و شهود.« - سجادی، - 8 :1383 »عرفان در لغت شناختن، معرفت و شناسایی حق تعالی است. مفهوم عام این کلمه وقوف به دقایق رموز چیزی است. مقابل علم سطحی و قشری و معنی خاص آن، یافتن و شناختن حقایق اشیا است از طریق کشف و شهود.« - رزمجو، - 201 :1368

و همچنین: »تصوف یکی از جلوههای عرفان و نحله و طریقه سیر و سلوک عملی است که از منبع عرفان سرچشمه میگیرد و عرفان یک مفهوم کلی است که شامل تصوف و سایر نحلهها نیز میشود.« - همان: - 202 یکی از کتب مهم و معتبر در مورد عرفان و تصوف، کتاب کشف المحجوب هجویری است که در قرن پنجم تألیف کرده است. در این کتاب مؤلّف، تعاریفی از تصوف را از زبان عرفای معاصر یا پیش از خود، بیان کرده که چند مورد را ذکر می کنیم. »ابوالحسن نوری گوید: »تصوف دست بداشتن جمله حظوظ نفسانی بود.« - هجویری، - 51 :1384 دیگر التصوف» هو الحریّه « تصوف آزادگی بود که بنده از بند هوا آزاد گردد.« - همان: - 59 و از زبان علی بن بندار نیشابوری گویدتصوف:» آن بود که صاحب آن ظاهراً و باطناً خود را نبیند و جمله حق را بیند. « - همان: - 54 »تصوف یا عرفان در نزد مسلمین عبارت است از: طریقه مخلوطی از فلسفه و مذهب که به عقیده پیروان آن راه وصول به حق منحصر بدان است و این وصول به کمال و حق متوقف است بر سیر و تفکر و مشاهداتی که مودّی به وجد و حال و ذوق میشود و در نتیجه به نحو اسرار آمیزی انسان را به خدا متصل میسازد. پیرواناین طریقه به صوفی و عارف و اهل کشف معروفند و خود را »اهل حق« مینامند. « - غنی، - 14 :1383

از تعاریف بیان شده چنین دریافت میشود که عارف در پی کشف اسرار حقیقی و متصل به حقیقت محض و رسیدن به وصال حقیقی که فناء فی االله است، میباشد و در این راه از هرچیز و هر کسی که مانع سلوک او شود اعراض میکند و به مبارزه میپردازد. او با تحمل رنجهای بسیار و با دوری از التذاذهای مادی و دنیوی، شیطان نفس خود را مغلوب کرده و سرافرازانه فریاد انا الحق برمی کشد.
- 3 – 3 انواع حماسه: در ادب فارسی، حماسه از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. اگر ادب فارسی را به خیمهای تشبیه کنیم، حماسه یکی از ستونهای محکم و استوار این خیمه خواهد بود. حماسه به لحاظ اهمیت و جایگاهی که در ادب فارسی دارد، دارای موضوعات مختلفی است که به اشکال گوناگون بازتاب یافته است. حماسه را بر اساس کارکرد و موضوع آن به: حماسه های اساطیری، پهلوانی، دینی و مذهبی، عرفانی و... تقسیم بندی کرده اند. - قبادی، - 16 :1381

1:    حماسههای اساطیری: که قدیم ترین نوع حماسه است و از ماقبل تاریخ سخن میگوید. این نوع حماسه بر مبنای اسطوره و دیدگاه مردم کهن از آفرینش و پدیده های پیرامون و نوع برخورد با این پدیدهها، شکل گرفته است. مانند: بخش های اول شاهنامه فردوسی، قسمت هایی از ایلیاد و اودیسه هومر، رامایانا و مهابهاراتای هندوان.

2:    حماسههای پهلوانی: که از زندگی پهلوانان سخن می گوید و ممکن است جنبه اساطیری نیز داشته باشد. مانند زندگی رستم در شاهنامه یا جنبه تاریخی داشته باشد مانند ظفرنامه حمداالله مستوفیمعمولاً. اقوامی که دارای زندگی فعّال بودند و با اقوام دیگر جنگ یا صلح داشتند، دارای این گونه از حماسهها هستند.

3:    حماسههای دینی و مذهبی: این نوع حماسهها از مذهب و اعتقادات دینی سرچشمه میگیرند. قهرمان آن یکی از بزرگان مذهب است و ساختار داستان بر اساس اصول حاکم بر آن مذهب پایه ریزی میشود. مانند: حمله حیدری از باذل مشهدی، خاوران نامه از ابن حسام خوسفی و خداوند نامه ملک الشعرای صبا. اقوامی که فعالیت برون مرزی نداشتند و به اصطلاح در خود بودند بیشتر حماسههای دینی و فلسفی دارند. در ایران بعد از حملات خانمان سوزی از قبیل حمله غزان، مغولان، تیموریان زندگی درونی و درون گرا بر زندگی برونی و برون گرا غالب آمد و حماسههای دینی، فلسفی و عرفانی جای حماسههای اساطیری و پهلوانی را گرفت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید