بخشی از مقاله
تحليلي بر رابطه بين توسعه گردشگري و تغييرات فرهنگي مقصد (مطالعه موردي شهربابلسر)
چکيده
هدف از اين تحقيق و پژوهش بررسي تاثير توسعه گردشگري در يک مکان داراي جاذبه بر فرهنگ جامعه ي محلي و ميزان اين تاثير از نظر خود مردم بومي مکان مورد نظر است .
باتوجه به اينکه گردشگري يکي از ابزار انتقال فرهنگ و معرفي و تبليغ آن است ، بر همگان واضح و مبرهن است که ورود افراد واقشاري با فرهنگ متفاوت به يک مکان يا جاذبه ي گردشگري بر رفتار جوامع بومي تاثيرگذار است .منطقه مورد مطالعه (بابلسر) که در شمال کشور و در کنار درياي خزر واقع شده است ، همه ساله تعداد زيادي از گردشگران با فرهنگ هاي گوناگون را به خود جذب مي کند.به منظور اين بررسي پرسشنامه اي طراحي گرديده و در منطقه مورد مطالعه يعني شهر بابلسر توزيع گرديده که از اين طريق داده هاي مورد نياز مطالعه فراهم گرديدند و اين داده ها به روش ميداني بررسي شده اند. نتايج اين بررسي نشاندهنده ي آن است که توسعه گردشگري نقش مهمي در ايجاد تغييرات فرهنگي دارد، هم باعث رواج و تقويت عناصر فرهنگي مثبت مي شود و هم ناهنجاري اجتماعي در يک فرهنگ را بهمراه دارد.
کليد واژه : گردشگري ،فرهنگ ،جامعه ي محلي ،مردم بومي ،توسعه گردشگري
١- مقدمه :
جهانگردي از مهمترين فعاليت ها ي انسان معاصر است که همراه با به وجود آوردن تغييراتي شگرف در سيماي زمين ، تحولاتي بنيادي در شرايط اقتصادي، فرهنگي و آداب ورسوم به وجود آورده است .بررسي وضعيت نواحي و سرزمين هايي که همه ساله ودر فصل ها ي مختلف مورد بازديد جهانگردان قرار مي گيرند نشان مي دهد تغييرات ناشي از جهانگردي در آنها بسيار چشمگيرتر و مهم تر از تغييراتي است که ناشي از گسترش ساير فعاليت هاي اقتصادي است . به طور نمونه تجهيزات مورد نياز جهانگردان نظير رستوران ها، مهمانسراها ها ومکان ها ي تفريحي که در کرانه هاي درياها، نواحي کوهستاني، مناطق جنگلي و دراطراف چشمه ها ي آب گرم معدني تاسيس شده اند، گوياي نقش و تاثير جهانگردي در دگرگون ساختن چهره زمين است (محلاتي:١٣٨٠:١٣).
افزايش شمار گردشگران و توسعه گردشگري منطقه ، موجب رونق يافتن کسب وکار و افزايش درآمد شرکت ها و موسساتي مي شود که در اين عرصه فعاليت مي کنند. توسعه گردشگري به ويژه در کشورهاي کم تر توسعه يافته ، از جمله ايران ، عامل موثري در مقابله با فقر است و موجب افزايش درآمد قشرهاي مختلف ، کاهش بيکاري و رونق اقتصادي و در نتيجه بهبود کيفيت زندگي مردم و افزايش رفاه اجتماعي مي شود. شايد به همين دليل است که لويس ترنر گردشگري را اميد بخش ترين و پيچيده ترين صنعتي مي داند که جهان سوم با آن روبروست و معتقد است که گردشگري بيشترين قابليت را براي جانشيني ديگر صنايع درآمدزا دارد (کاظمي:٧:١٣٨٧).
بعلاوه گردشگري پديده اي است که با انسان و انگيزه ها، خواسته ها، نيازها و آرزوهاي او که تحت تاثير فرهنگ جامعه است ارتباط دارد. مي توان گفت محرک اصلي گردشگري، اختلاف فرهنگ هاست . فرهنگ با نفوذ پرتوان خود، مي تواند ماهيت ، هدف ، ساختار و کارکرد گردشگري را توضيح دهد. گردشگر و ميزبان داراي فرهنگ و الگوهاي اجتماعي متفاوتي هستند و در زمان گردش با هم تعاملاتي دارند. تأثيرات فرهنگي و اجتماعي آن ها بر يکديگر داراي اهميت ويژه اي است (عبدالله مرادي:١:١٣٩٠).
تحقيقات نشان داده است که بيش تر گردشگران ، نه به منظور مشاهده ي خانه هايي دورتر از خانه خودشان ، بلکه به دليل کسب تجربه از ديدار شخصيت و کاراکتر حقيقي يک منطقه ، جامعه و يا جاذبه سفرميکنند اما تعداد گردشگران خارجي که به ايران سفر مي کنند، در مقايسه با پتانسيل بالاي جاذبه هاي ايران بسيار ناچيز است . درحالي که از نمونه تاثيرات مثبت توسعه گردشگري در نواحي در حال توسعه مي تواند اشتغال زايي، افزايش درآمد و تقاضا در توجه جهاني به منطقه باشد(simin tavallai:٢١٣٨٨).
ورود گردشگران به يک مقصد روابط و تعاملاتي بين آنان و ميزبانان ايجاد مي نمايد که يک بعد اين رابطه ، فرهنگي است .
گردشگران هنگام عزيمت به يک مقصد، ابتدا با فرهنگ آن مقصد روبرو مي شوند و بدين ترتيب گردشگري به عنوان پديده اي فرهنگي، نقش مهمي در ايجاد تغييرات فرهنگي بر عهده دارد. همچنين باتوجه به اينکه گردشگري يکي از ابزار انتقال فرهنگ و معرفي و تبليغ آن است ، بر همگان واضح و مبرهن است که ورود افراد واقشاري با فرهنگ متفاوت به يک مکان يا جاذبه ي گردشگري بر رفتار جوامع بومي تاثيرگذار است .
شهر بابلسر به دليل قرارگرفتن در استان مازندران و در کنار نوار ساحلي خزر و برخورداري از اقليم مناسب ، در فصول مختلف پذيراي گردشگراني از داخل يا خارج از کشور است . به همين دليل به عنوان يک شهر گردشگرپذير در کشور شناخته شده است . با اين حال اين شهر از ديدگاه توسعه گردشگري، فرصت ها و پتانسيل هاي فراواني به منظور برنامه ريزي و توسعه دارا مي باشد.
باتوجه به اينکه اکثر گردشگراني که به منطقه ي شمالي کشور و به خصوص شهر بابلسر سفر مي کنند اقوامي از مناطق مختلف ايران با فرهنگ هاي متنوع هستند، اين شهر به منظور بررسي موضوع مورد مطالعه انتخاب شده است . حال باتوجه به ورود اين گردشگران ، بايد به اين مسئله توجه کرد که توسعه گردشگري و جذب گردشگران بيش تر به اين منطقه چه تاثيرات سازنده يا مخربي بر فرهنگ جامعه ي محلي دارد؟
٢- مباني نظري:
٢-١-گردشگري
تعريف گردشگري يا توريسم :
واژه توريسم نخستين بار در سال ١٨١١ در مجله اي انگليسي به نام ، Sporting Magazine ( مجله ورزشي) بکار برده شد .در آن زمان اين لغت به معناي مسافرت به منظور تماشاي آثار تاريخي و بازديد از مناظر طبيعي براي کسب لذت به کار مي رفت (محلاتي،١٣٨٠، ٢٠). از آن زمان تاکنون معاني وتعاريف متعددي از طريق صاحب نظران ارائه شده است .در اين جا به ارائه تعريف گردشگري که از طرف سازمان ملل ، بر اساس پيشنهاد کنفرانس بين المللي ترانسپورت و گردشگري آن سازمان در رم ، به تصويب رسيده مي پردازيم : " گردشگر کسي است که به منظور تفريح ، بازديد از نقاط ديدني، معالجه ، تجارت ، ورزش يا زيارت ، به جايي غير از مکاني که در آن اقامت دارد سفرمي کند، مشروط براين که حداقل مدت اقامت او از ٢٤ ساعت کمتر و از شش ماه بيشتر نباشد(مرادي،١٣٧٤، ٥)."
گردشگري عبارت است از گذران اختياري مدتي از اوقات فراغت خود در مکاني غير از محل سکونت دائمي به قصد لذت هاي گردشگري(صدر موسوي،١٣٨٦، ١٣٠).
گردشگري يک مفهوم چند بعدي است که به عوامل متعدد ومختلفي بستگي دارد که شامل يک سري فعل وانفعالات بين دولت ، ميهمان وميزبان صورت مي گيرد(John S.Gaikwad ،٢٠١١، ١).
٢-٢-توسعه گردشگري
لازم است قبل از بحث ، ميان توسعه و رشد تمايز قائل شويم ؛ بدين معني که واژه ي رشد ((تغيير در اندازه يا کميت وضع پديده اي از نظر تعداد، ابعاد و ميزان آنرا بيان مي کند)). اما توسعه واژه اي مهم است که ((جنبه هاي مختلف اعم از رشد اقتصادي، تغيير ساختاري، صنعتي شدن ، شکوفايي و اتکا به نفس فرهنگي، مذهبي، ملي و فردي را دربر مي گيرد))؛ لذا اولا فرايند توسعه در هر جامعه روندي طولاني است و ثانيا عملي آگاهانه و هدفمند مي باشد که بر اساس برنامه ريزي دقيق و همه جانبه تحقق مي پذيرد (حسيني و احمدي و خداداد حسيني، ١٣٨٩، ٢-٣). از طرفي از عوامل مهم موفقيت در توسعه گردشگري، رضايت گردشگران است (Alegre،٥٤٢٠١٠). همچنين وفاداري( پيش بيني بازگشت گردشگر و پيشنهاد به ديگران ) نيز ميتواند به عنوان عامل ديگر درتوفيق توسعه گردشگري در نظرگرفته شود. درواقع با تبديل شکايات به وفاداري توفيق در توسعه گردشگري حاصل مي شود(Konu،٢٠١٠، ٧-٢). از عوامل ديگري که مي تواان به آن اشاره کرد ايجاد فضاي مناسب براي توسعه (که حاصل تعامل نزديک با سياست گذاران است )، استفاده از فناوري هاي مدرن به جاي تکنولوژي هاي قديمي و سنتي و درنهايت ارائه فضاي مناسب مي باشند( otto micheal،٢٠٠٩، ٧١٨).
در ابتدا توسعه به عنوان رشد اقتصادي، اجتماعي و سياسي در نظر گرفته مي شد. اما در اواخر دهه ١٩٦٠ و اوايل دهه ١٩٧٠ مفهوم توسعه به سمت مشارکت در سرمايه گذاري در تحصيل ، مسکن ، بهداشت و ملاحظات زيست محيطي و اخلاقي گسترش يافت .يکي از جنبه هاي بسيار مهم که به رشد همه جانبه يک کشور مي تواند کمک شاياني نمايد، گردشگري وتوسعه آن مي باشد. به طور کلي مي توان گفت که توسعه گردشگري داراي مزاياي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسياري است (hariell,R&Potts,T.D، ٢٠٠٥، ٢٤٤-٢٣٣ ).
به منظور آگاهي از مزاياي اقتصادي توسعه گردشگري خوب است به اين آمار توجه کنيم : در سال ٢٠٠٥ گردشگران و کساني که به منظور گذراندن تعطيلات و تفريح به مسافرت مي روند ٦٠٤ ميليون نفر بودند و درآمد حاصل از آن (منهاي هزينه ي حمل و نقل ) به بيش از ٨٠٠ ميليون دلار رسيد(Tourism vision، ٢٠٢٠، ٩).
آمارهاي سازمان جهاني گردشگري گواهي مي دهند که سالانه بيش از ٦٠٠ ميليون نفر از نقاط ديدني کشورهاي مختلف بازديد مي کنند؛ اما در اين بين سهم ايران فقط با اين شهرت و آوازه تنها دو ميليون نفر است (WTO،٢٠٠٩). بنابر اين توجه به توسعه و برنامه ريزي در ايرن امري ضروري است .
همانطور که گفته شد، امروزه توسعۀ گردشگري و ورود گردشگران ، تأثيرات اقتصادي و اجتماعي - فرهنگي و زيست محيطي فراواني بـر منـاطق پذيرندة گردشگر به وجود ميآورد . آثار اجتماعي - فرهنگي گردشگري از جمله مهم ترين ملاحظات توسعۀ گردشـگري در هر منطقه به شمار مي روند. به بيان ساده تر، توسعه صنعت گردشگري عاملي مهم در رفع فقر، رشد اشتغال زايي و افزايش درآمد براي مردم محلي و بومي قلمداد مي شود(Sebele،١٤٣٢٠١٠).
توسعۀگردشگري دارايتأثيرات مثبت اجتماعي و فرهنگي است ، که از اين دست اند:
١- ايجاد امکان آشنايي مردم کشور با نحوة زندگي ساير ملل ٢- افزايش سطح رفاه و کيفيت زندگي مردم جامعه ٣-ايجاد وسعت نظر و بسط حوزة ديد مردم ٤-غني شدن تجارب فرهنگي افراد جامعه ٥- ايجـاد امکـان انتقـال ارزش هاي فرهنگي به جهانيان ٦-احياي سنت هاي ملي ٧- محافظت از ميراث تاريخي و فرهنگي کشور ٨- امکـان استفاده از تسهيلات تفريحي و فرهنگي براي مردم جامعه ٩-افزايش فضاها و مکان هاي عمومي ١٠-ايجاد احتـرام متقابل بين مردمي با فرهنگ ها ي متنوع (زاهدي،٤٩،١٣٨٥).
اما شايان ذکر است که گردشگري همچنين داراي آثار مخرب فرهنگي-اجتماعي مانند حرکت فرهنگ و ارزش هاي خارجيان به سمت جوامع محلي، تجاري سازي صنايع دستي و توليدات بومي است . البته خصوصيات گردشـگري خانه هاي دوم ماننـد اقامـت طـولاني در منطقـه مقصـد، نشانگر آن اسـت کـه برخـي اثـرات نمايـان تـر هسـتند (Park،٢٢٠٠٩). در کل ذي نفعان توسعه گردشگري به ٤ دسته عمده تقسيم مي شوند:
١.دولت در قالب سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي ٢.صاحبان کسب و کارها نظير هتل ها، غذاخوري ها و صنايع محلي ٣.جوامع محلي در قالب گروه هاي قومي ٤.گردشگران (Huang,chenchen et al،٣٠-١٤، ٢٠١٠).
٢-٣-فرهنگ
واژه ي ((culture)) يا همان فرهنگ که از زبان کلاسيک لاتين ريشه مي گيرد، نخست در آلمان به کار برده شده اما نه به معناي امروزي بلکه به معني کشت و کار و بهسازي . در واقع يکي از عوامل اساسي که باعث پيدايش مفهوم تازه اي براي فرهنگ شد پديد آمدن مفهوم پيشرفت در تاريخ بود. در دوره رنسانس بر خلاف دوره هاي پيش اين احساس در افراد به وجود آمد که انسان ناخواسته به چيزهاي بزرگ و تازه اي دست يافته و پيشرفت زيادي کرده و علت آن هم خرد ورزي و همه گير شدن روشن انديشي بود (آشوري، ٣٥-٣٧ ،١٣٨٠).
تفاوت ميان فرهنگ ها به مؤلفه هايي همچون تاريخ ، زبان ، اعتقادات ، آداب و رسوم ، نهادهاي اجتماعي و نژاد بر مي گردد. مؤلفه هايي که به دليل پيوند نزديکشان با يکديگر، بر اثر گذر ايام برآيند خاصي را به وجود مي آورند که همانا روح کلي و هويت کشورهاست (مهدي کروبي،١٣٨٠، ٣).
فرهنگ غني ايراني نيز از جمله سرمايه هاي ارزشمندي است که در صورت مطالعه ، شناخت و معرفي جنبه هاي مختلف آن ، مي تواند تبديل به يکي از موثرترين عامل هاي گسترش گردشگري در کشور ما شود. فرهنگ ايراني ريشه در دوره هاي پيش از تاريخ دارد. اين فرهنگ را مي توان به منشور زيبايي تشبيه کرد که هر وجه آن جلوه اي از عوامل سازنده آن را باز ميتاباند: افسانه ها و اسطوره هاي پيشاتاريخي ايران ، فرهنگ ايران باستان ، تاثير فرهنگ هاي غني همچون فرهنگ تمدن هاي کهن ميان رودان و مصر، تاثير آميختگي هاي قومي و زباني که از آغاز ويژگي سرزمين ايران بوده است ، تاثير فرهنگ ژرف اسلامي و گونه خاص ايراني آن ...جلوه هاي مختلف فرهنگ ايراني را در همه شئون زندگي مردم اين مرز و بوم - از معماري و شهرسازي گرفته تا ادبيات و اسطوره ها و فرهنگ عامه - مي توان مشاهده کرد (شمس و اميني،٢،١٣٨٨).
در واقع بخش عظيمي از اهداف گردشگران را آشنايي با اين فرهنگ غني تشکيل مي دهد و به عقيده ي اقاي چان مين بخش عمده اي از عوامل رضايت گردشگران (که عامل توسعه گردشگري است ) را فرهنگ مردم محلي و رويکرد کارکنان بخش گردشگري تشکيل مي دهد (Chun min،٢٠٠٩، ٣٠٩-٣٠٢).
ارزيابي اثرات فرهنگي گردشگري:
ارتباط ميان صنعت گردشگري و جامعه ميزبان و فرهنگ وي يک ارتباط دوسويه است . به عبارت ديگر، گردشگري و فرهنگ نبايد به عنوان دو مفهوم مجزا و مستقل نگريسته شوند. چارلسن و جعفري دوسويه بودن اين ارتباط را در قالب دو واژه فرهنگي شدن صنعت گردشگري و توريستي شدن فرهنگ جامعه ميزبان تعبير کرده اند (Charlsen&Jafari،1996).
گردشگري ضمن حفاظت از آثار باستاني، فرهنگي و تاريخي و اثرات مثبت اقتصادي تبعي آن ، در حفاظت از فرهنگ جامعه ميزبان و افزايش تقاضا براي اجراي نمايش ها، رسوم و سنن فرهنگي نيز نقش بسزايي دارد. بنابر اعتقاد کاظمي جهانگردي راهي است براي حفظ و صيانت ميراث همگاني و تاريخي و حمايت از الگوهاي رفتاري و آداب و سنني که به مرور رنگ باخته اندارتقاء مي بخشد و از اين رهگذر در راستاي پايداري قدم بر مي دارد(کاظمي، ٤٥،١٣٨٢).
سعي در دستيابي جامعه ي ميزبان به امکاناتي که تاکنون از آن بهره مند نبوده ، بروز رفتارهاي اصلاح گرايانه نظير پذيرش سبک هاي مفيد زندگي (الگوبرداري از سبک ساده زيستي ايرلندي توسط جامعه يونان ) ازجمله اين موارد است .(Swarbrooke, 2000,74)
نتايج حاصل از مطالعات تجربي نشان داده است که در صورت توجه به اصول گردشگري پايدار،گردشگري آثار مثبتي بر محيط برجاي خواهد گذاشت (Nunkoo&Ramkissoon،٢٠٠٩، ٦٠-٣٧). به طور خلاصه صنعت توريسم چنانچه از ابعاد ملاحظات اجتماعي و فرهنگي به نحوي مسئولانه و مناسب برنامه ريزي و توسعه داده شود، مي تواند فوايد و اثرات اجتماعي –فرهنگي قابل ملاحظه اي را در خصوص حفظ ميراث فرهنگي ناحيه اي، افزايش غرور ملي وارتقاء اعتماد به نفس فرهنگي دربر داشته باشد. اين درحالي است که عدم توجه به مقوله گردشگري با برنامه ، مسبب بروز مشکلات فرهنگي_اجتماعي در حوزه تهديد فرهنگ بومي، تضعيف زبان بومي، ناسازگاري هاي اجتماعي، اعتياد به مواد مخدر و بزهکاري مي گردد(سيمين تولايي و ناصر شاهدي، ٦،١٣٨٥).
معمولا مردم مناطق و ساکنان محلي به دو گونه از منافع فرهنگي توسعه ي گردشگري بهره مند مي شوند: اول اينکه گردشگري ، فرهنگ جامعـۀ ميزبـان را بـه سـاير جوامـع و فرهنگ ها معرفي ميکند. دوم اينکه صنعت گردشگري فرصتي براي ساکنان ايجاد مـي کنـد تـا فرهنـگ خـود را مستقيم و بدون واسطه و به شکل واقعي به علاقه مندان عرضه کنند. اين عمل ، بـه ويـژه باعث تقويت غرور و همبستگي جامعه ي ميزبان و افزايش آسـتانه ي تحمـل آنـان در برابـر فرهنگ هاي ديگر مي شود(Reachards،٢٠٠٤، ١٩٥١-١٩٣١).