بخشی از مقاله
چکیده
هدف کلی از انجام پژوهش حاضر، با بکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی به واکاوی متون و پژوهش های اخلاق و تربیت اسلامی است.
در این مقاله، با تمسک به سرچشمه های اولیه شریعت مقدس ، تلاش بر این است به تحلیل و بررسی توجیهات و رهنمودهای دین در مورد ویژگی ها و تئوری نظام اخلاقی اسلام ونقش کاربردی آن در اکمال دین و به تعالی رساندن فرد مسلمان در رسیدن به کمال مطلوب و حیات طیبه قرآنی پرداخته شود تا تفاوت آن با نظام های اخلاقی دیگر که غالباً برای تأمین خوشبختی انسان و لذت بخشی به زندگی او تعریف می شوند، مشخص گردد چرا که این گونه نظام ها با به چالش کشیدن غایت گویا، به ثمره نظام اخلاقی خود نمی اندیشند و تنها وظیفه گرایی را شعار خود می دانند .
در حالی که رهنمود ها وغایتهای الهی موجود در این نظام،در تربیت وتزکیه نفس انسان نقش سازنده ای را ایفا می کند که فرد مسلم ملزم به رعایت عملی آنها می باشد، ودر صورت اعراض از آن نسبت به حقوق الهی مقصر و گناهکار بشمار می آیدونظام اخلاقی با اتکای به تبیینات ربانی، به عنوان نظامی غایت گرایانه همراه با وظیفه گرایی ناشی از اراده الهی بررسی می شود تا برتری آن بر نظام های اخلاقی دیگراثبات شود و دیدگاه اسلام را درمورد مسئله مهم نسبیت در اخلاق روشن می سازد.
مقدمه
بدون شک ، قرآن کریم تنها برنامه زندگی است که سعادت و خوشبختی را برای هر فرد تضمین میکند، در این اساسنامه که از سوی خالق وآمرانسان تنظیم شده، نیازهای ریز و درشت او برای رسیدن به کمال سعادت وخوشبختی مطرح شده است. از زمانی که خداوند متعال دست به آفرینش مخلوقی پرداخت که هدف اساسی این خلقت را قرار دادن جانشینی برای خود در زمین قلمداد نمود، و علیرغم مخالفت فرشتگان، بر آفرینش انسانی که دارای دو جنبه مادی و معنوی باشد، اصرار نمود، که: من چیزی می دانم که شما نمی دانید، بحث تربیت اخلاقی همزاد این موجود الهی گردید.
قرآن و بعث رسولان همراه با برنامه های جامع زندگیساز و انسان ساز به عنوان هادیان این موجود، از اولین روز خلقت آدم ابوالبشر همراه وی اند و دستورات و نظرات آنان به عنوان منابع اصلی هدایت و اخلاق شناخته شده اند. یکی از مهمترین ویژگی های انسان، تربیت پذیری است که از آغاز پیدایش شروع شده و در طول تاریخ ادامه داشته و خواهد داشت. اخلاق و تربیت یک نشو و نمای مداوم انسانی است که نسل بزرگتر حاصل آموخته ها و تجربه های خود و گذشتگان را به نسل کوچکتر منتقل می سازد. ترقی و تمدن انسان ها در ابعاد مختلف، معلول همین اخلاق و تربیت است. اسلام در باره ی همه ی امور عالم به ویژه شاهکار آن یعنی انسان، طرح و برنامه دارد.
از تأملی در خصوص اهتمام دین به همه ابعاد وجودی انسان از جمله روح و جسم و فطرت و عقل و اینکه نسبت به بلوغ فکری و رشد انسان و تربیت و اخلاق و تزکیه او از همه مکاتب بشری، مصمم تر و دارای برنامه ای فراگیرتر است به غنای واقعی آن را جزء اهداف اصلی بعثت پیغمبر خود معرفی می کند و انسان را موجودی توانا و مسؤل می خواند که می تواند و باید در مسیر اخلاقی و پرورش ابعاد وجودی خود براساس راهکارهای دین و ظرافتها و قابلیتهای روانی خود حرکت کند. تربیت اخلاقی باید مایه ی دینی بیابد تا ناقص و صوری و بی دوام نماند و خلق و سیرت افراد و اعتقاد و ایمان و باور آنها را اصلاح و تکمیل نماید
قطعاً خاستگاه بنیادین دستورات اخلاقی در اسلام، نه لذتطلبی است و نه سودجویی، نه خرد و نه وجدان، نه عرف و نه جامعه و نه تجدد مآبی، و نه دیگر چیزهایی که مکاتب اخلاقی مطرح کردهاند، بلکه منبع فرامین و ملاک عمل و دستور اخلاقی - در اساس کار-همان وحی الهی است.
بر همین مبنا خیر، آن چیزی است که خداوند فرمان انجام آن را صادر نموده است، و شر و بدی، آن چیزی است که خداوند از آن نهی فرموده است. به عبارت دیگر شریعت اسلام شریعتی است همنوا با سرشت سالم، و موافق با اندیشه بالنده و رشدیافته. و جای شگفتی نیست که قرآن وارستگان و صاحبان اخلاق نیکو را توصیف میکند، همچنانکه در پایان برخی اوامر و نواهی به همین نکته اشاره میکند، از جمله در این فرموده:
- الأنعام: » - 151 ...اینها اموری هستند که خدا به گونه مؤکد شما را بدانها توصیه میکند تا آنها را بفهمید و خردمندانه عمل کنید.