بخشی از مقاله

چکیده

ادراک احساسی انسان از طریق قوای حسی پنجگانه بعنوان راهکاریدر جهت ادراکِ محیط و بستری که انسان در آن قرار میگیرد همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. حقیقت احساس و نقش فعال آن در هنر و بخصوص هنرهای دینی بصورت زبان نمادین برای وصف عالم دیگر، جایگاه تاثیرگذار هنرهای دینی را نشان میدهد؛ جایگاهی که نزد مردمان بدلیل باورهای ذهنی و ایمانی که از دیرباز با آن خو گرفته، زندگی کرده و بدان باور دارند همواره به منظور ایجاد حس تعلق و ادراکِ مکانِ مذهبیِ مسجد مورد تاکید بوده است.

بررسی شیوههای بهرهگیری از قوای احساسی در مساجد تاریخی ایران، و بدنبال آن بررسی و تحلیل ابزارهای معمارانه در بکارگیری قواهای احساسی و عواملی که موجب برانگیخته شدن همزمان آنها میگردد تجربهی کاملتر و قدرتمندتری از درک فضایی را در پی داشته و بهرهگیری از این ابزار میتواند نمازگزاران را در بهرهمندی هرچه بیشتر یاری نماید. شعف حرارتی برخاسته شدهی ناشی از ابزارهای معمارانه در مساجد که هر کدام از آنها بر وجهی خاص، از ادراکات انسانی تاثیر میگذارد، میتواند در احساسات معنوی انسان اثر گذارده و تاثیرات مثبتی بر تجربهی حس مکان بگذارد.

شعف حرارتی که برخاسته از بکارگیری صحیح و مناسب ابزارهای معمارانه بوسیلهی ایدههای ذهنی و قوانین دینی بوده، میتواند ساختارهایی منظم و قانونمندی را ایجاد نماید تا زمینه را جهت بهرهمندی هرچه بیشتر استفاده کنندگان از فضای مساجد بوجود آورد.

در این پژوهش ابتدا به بررسی شیوههای ادراکی پرداخته و سپس با در نظر گرفتن احکام و باورهای اسلامی در زمینههای مورد پژوهش به روشها و راهکارهایِ معماریِ استفاده شده در مساجد اشاره میگردد و در نهایت با جمعبندی مباحث مطرح شده، ارتباط میان ادراک انسان، باورها و احکام فقهی مسجد و ابزارهایِ معماریِ مورد استفاده شده در مساجد آورده خواهد شد.

-1 مقدمه

حواس پنجگانه انسانی بعنوان ابزاری جهت درک انسان از محیط پیرامون وی و فضایی که در آن قرار میگیرد از ویژگی های ذاتی وی می باشد. حواس پنجگانه عامل و ارتباط دهنده قوهی ادراک با محیطاند. انسان با خلق آثار معماری و قرارگیری در فضای ساخته شده با تاثیرپذیری از بستری که در آن قرار گرفته است میتواند درک مناسبی از محیط داشته و شناخت نسبتا کاملی را براساس حواس خویش از محیطی که در آن قرار گرفته است بوجود آورد.

احساس در روانشناسی، بازتاب ذهنی تأثیرات مادی - فیزیکی - است که شالودهی همهی ادراکات به شمار میرود و انسان بوسیله ی ادراکات حسی است که میتواند عالم جسم و ماده را در نوردیده و چون هنر در ارتباط نزدیکی نسبت به احساس قرار دارد هر دو در سایه ی روح باشند و بر مخاطب اثرگذار باشند. هنر بدلیل خیال و شورانگیز بودن در انسان، حس هیجان را برانگیخته و حسی معنوی و فراجسمی را در انسان بوجود آورد.
 
-2 روش تحقیق

در این پژوهش روش اسنادی و کتابخانهای با تکیه بر تکنیکهای توصیفی - تحلیلی، تحلیلی- تفسیری، بیان سلسله مراتبی و آنالیز اطلاعات جمعآوری شده بر اساس قیاس آنها صورت پذیرفته است. این پژوهش با هدف بررسی اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانهای و تحلیل و تفسیر نتایج حاصله از استخراج ارتباط عناصر بکار رفته در پژوهش که شامل بررسی شیوههای ادراکی انسان و ابزارهای بکار گرفته شده در مساجد تاریخی به منظور افزایش ادراک انسان صورت پذیرفته است.

-3 ادراک

عبارت است از فرآیند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آنها. ادراک، از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر بوجود می آید . - Flanagan, 2001: 389 - ملاصدرا، فیلسوف ایرانی سده 11 هجری، قاعده »اتحاد عقل و عاقل و معقول« را طرح کرده است. وی معتقد است در تکوینادراک، قوه شناخت و شخص ادارک کننده - مدرِک - و موضوع ادراکشونده - مدرَک - ، سه چیز مستقل از یکدیگر نیستند.

در هر عمل شناخت، وجودی پدید می آید که در همان حال که نوعی وجود شیء ادراکشونده است در ظرف ادراک، نوعی وجود برای نفس ادراککننده هم هست. نفس ادراک کننده این وجود را، که فعل خویش است، به وسیلهقوّه فاعله ادراکی خویش آفریده است. اینقوّه ادراکی، در حقیقت، خود نفس در مرتبه فعل و تأثیر است 

ادراک حسی نقشی بس مهم در سایر ادراکات، چه خیالی، چه وهمی و چه عقلی دارد خصوصا با توجه به نظریه تجرید که مشائین بدان پای بندند . اساس و پایه معقولات از حس به دست می آید. حس حتی در استکمال نفس و جهان خارج مؤثر است، بنابراین ادراک حسی از یک سو در سایر شناختهای انسان و از سوی دیگر در سرشت و نهاد او و از جهت سوم در بیرون از نفس و بدن نقش دارد لذا در اهمیت فوق العاده آن نباید شک داشت

-4 ابزارهای حسی انسان

حس، گنجایش فیزیولوژیک یک موجود زنده برای ادراک است. مطالعه احساس در حیطههای گوناگون علمی چون عصبشناسی، روانشناسی شناختی، علوم شناختی یا فلسفه ادراک میگنجد، اما جنبه زیستی آن در دستگاه حسی تعریف میشود

به تعبیر افلاطون، ادراک حسی وقتی حاصل میشود که نفس و بدن به طور مشترک متأثر شوند و هر دو باهم به جنبش درآیند. افلاطون حواس را اسباب و آلاتی در خدمت نفس دانسته است که حرکت و جنبش ایجاد شده در خود را به دیگر قسمتهای بدن و نهایاًت به نفس منتقل میکنند. صورتهایی که از حواس ظاهری به دست میآیند در حس مشترک، که از حواس باطنی است، جمع میشوند . حس مشترک، حاکم بین محسوسات مختلف است.

حفظ صور موجود در حس مشترک، برعهده قوه خاستیال که آن را مُتَخَیله یمصوﱢرها نیز نامیدهاند. حکم درباره معانی محسوس، توسط واهمه انجام میشود و خزانه آن حافظه نام دارد که وظیفه آن حفظ معانی محسوس است. متصرفه نیز قوهای باطنی است که در صور و معانی ذخیره شده در خیال و حافظه تصرف میکند؛ اگرقوهاین در استخدام عقل باشد، مُفَکِره و اگر در استخدام وهم باشد متخیله نامیده میشود. دلیل وجود قوه واهمه، ادراک معانی است که از طریق حواس ظاهری و حس مشترک و عقل ادراک نمیشوند

-5 حقیقت احساس

احساس یعنی انتزاع صورت از ماده و عوارض آن به شرط حضور ماده؛ از این تعریف مختصر سه عنصر به دست میآید: عنصر اول فعلی که قوه حاسه انجام میدهد عنصر دوم ماخوذ یا منتزع که صورت است و عنصر سوم، ماخوذ منه یا منتزع عنه که ماده باشد.

الف. عنصر اول که قوه حاسه است روی صورت کاری انجام می دهد که عبارت است از نزع و تجرید که همان ورود بر نفس است.

ب. عنصر دوم آن چه به هنگام احساس؛ انتزاع شد، و در ذهن حاصل می شود صورت است. مراد از صورت، حقیقت و ماهیت اشیاست که تدریجا و مرحله به مرحله از ماده و عوارض و لواحق آن تجرید می شود و چونان مغزی از پوست ها و قشرهای خود بیرون می آید.

ج.  عنصر سوم که صورت از ماده تجرید می شود و به اصطلاح منتزع عنه و ماخوذ منه در احساس ماده است.

شکل :1 احساس در فلسفه و حقیقت احساس

-6 جایگاه هنر در ادراک

هنر از »انسان« ظهور یافته است پس باید در ارتباط با »انسان« معنا شود. هنر مجموعه ایست از نشانه ها و رموز مختلف که نشان دهنده یک واقعیت است. منشأ این واقعیت هم حافظه است. در حقیقت بخشی از ادراک هنر، شامل احضار حافظه و برقراری ارتباط بین تصویر موجود در حافظه با »زبان هنر« می باشد.

»زبان هنر« نیز همان زبان ایما و اشاره است که در شعر و موسیقی و نقّاشی و نمایش و دیگر شاخه های هنر وجود دارد. هر چه »زبان هنر« با واقعیّت موجود در حافظه هم خوانی و مؤانست بیشتری داشته باشد، ادراک هنری بهتر و قوی تر صورت می گیرد . در واقع هر چه این رموز با واقعیت تطابق بیشتری داشته باشد، درک بهتری حاصل می شود. ادراکات مربوط به هنر و زیبایی از انواع عملکردهای »روحانی« می باشد. و بیش از آنکه یک فرآیند مادی
باشد یک فرآیند معنوی است. و همین »روح معنویت« است که هنر را ارزشمند ساخته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید