بخشی از مقاله
چکیده
برنامهریزی استراتژیک به مفهوم برنامه ریزی آینده یک سازمان است، یعنی جهتی که سازمان میخواهد در آن جهت حرکت کند و برنامهریزی استراتژیک برای هر سازمان، سندی است که معماری اطلاعات سازمان را در پرتو ملاحظات استراتژیک مانند ماموریت، اهداف اولویت های سازمان تعیین کرده است .
نظریه جدید همه سازمانها برای ماندگاری نیازمند اندیشه های نو و نظریه های بدیع و تازه اند روز رسانی مستمر ، بازخورد و اصلاح است مانند روحی در کالبد سازمان دمیده می شود و آن را از نیستی ، نجات می دهد. برای آنکه بتوان در دنیای متلاطم و متغیر امروز به حیات ادامه داد باید به نو آوری و خلاقیت روی آورد این مقاله به صورت خلاصه مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع بکارگیری آن را در سازمانها تحول گرا مورد بررسی قرار میدهد.
مقدمه
سابقه برنامه ریزی استراتژیک بر می گردد به علم استراتژیک توسط وزارت دفاع امریکا پایه گذاری شد و رویکرد حوزه رقابت و مزیتهای رقابتی مطرح شد ه. سازمانها برای ادامه حیات و حضور موفق در صحنه فعالیت و رقابت نیازمند اجرای برنامه هلی مناسب و متناسب با اه داف و راهبر دهای سازمان می باشند اجرای موفقیت آمیز برنامه ها در سازمان منجر می گردد انگیزش لازم برای تلاش و تحقق برنامه های سازمان در کارکنان دو چندان گردد و بیش از گذشته به سازمان خود و فادار باقی بمانند و بدین رو مدیریت باید با ایجاد مشارکت سازمان و مقاومت در برابر تغییر را کاهش دهد و به اهداف برنامه جدید دست یابد
مفاهیم و تعاریف استراتژی
استراتژی را به مفهوم کلمه می توان سوق دادن، بردن، فرستادن، پاییدن بیان کرد. در فرهنگ عمید استراتژی به معنی علم اداره کردن و حرکت ارتش در جنگ آورده شده است
پیتر دراکر: استراتژی را به صورت ساده رساندن از یک نقطه به نقطه دیگر استراتژی عبارت است از ت لاش برای درک این مطلب که در جهان امروزی از چه جایگاهی بر خورداریم.و به این موضوع که آرزو داریم در چه جایگاهی باشیم نمی پردازد در مقابل باید ببینیم به کجا می خواهیم برسیم.
استراتژی از دیدگاه آنسوف : استراتژی برداشت جا معی است در جهت مسولیت خطیر و روز آفزو ن مدیریت عمومی که به موجب آن سازمان در ارتباط با محیط حرکت می کند و جایگاه خود را طوری تعیین می کند که به موفقیت سازمان تامین گردد
کلمه استراتژی از ریشه یونانی STRAEGIA گرفته شده است که به معنی هنر سرداری و سپهسالاری است. بر اساس نظریه مینتزبرگ ءتعریف استراتژی را از پنج دیدگاه می توان مطرح ساخت که عبارتند :
استراتژی به عنوان طرحاستراتژِی: پیشاپیش نسبت به اتفاقات ساخته می شوند و نیز توسعه آگاهانه و هدفمند است
استراتژی به عنوان نیرنگاستراتژِی: منجر به نیرنگ و مانوری زیر کانه در مقابل رقبا می شود.
استراتژی به عنوان الگو: استراتژی الگوی در جریان تصمیم هاست.
استراتژی به عنوان موقعیت و جایگاه: استراتژی به عنوان یک نیروی میانجی
استراتژی به عنوان نگرش: استراتژی یک نگرش است که محتوای آن نه فقط از یک موقعیت منتخب .
در حقیقت استراتژی نیز مانند سایر شاخه های علم مدیریت مجموعه ای از اصول و قواعد است که شناخت و توان بکار گیری آن ها به مدیران توانایی بهتری در اداره سازمان می بخشد. - فروزنده و امینی و خباز باویل،ٌٍَُ - .
برنامه
برنامه به معنای تعهد برای انجام یک سری عملیات به منظور تحقق هدف اشاره می کند برنامه : به عبارت دیگر برنامه بیانی روشن و مشروح از مقاصد ،تصمیمات و روش های از قبل تنظیم شده برای انجام کار یا ساختن چیزی است.
برنامه ریزی :نوعی پدیده عینی اجتماعی است و خصوصیا ت های ویژه خود را دارد در عین حال رویداد منحصر به فرد نیست که دارای یک ابتدا و انتهای مشخص باشد بلکه یک فرایند مستمر و دایمی و منعکس کننده تغییرات ودر صد رسیدن به اهداف است در سازمانهای پیچیده امروزی بدون برنامه ریزی مستلزم اگاهی از فرصتها و تهدید های آتی و پیش بینی شیوه مواجه با آن ها است
برنامهریزی استراتژیک
استراتژِی به برنامه ،موضع ،الگوی رفتاری ،سیاست با تصمیمی گفته می شود که جهت جرکت سازمان را نشان می دهد استراتژی میتواند تحت سطوح سازمانی وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود تدوین استراتژی برای تمام سطوح سازمان لازم است .
برنامه ریزی استراتژیک گونه ای از برنامه ریزی است که هدف آن تعریف و تدوین استراتژی هاست . برنامه استراتژیک نیز طرق انجام ماموریت های سازمان را دنبال می کند . بر نامه ریزی راهبردی به مدیران کمک می کند تا بر مسا ئل ناشی از مقتضیات آینده فائق آیند و فرصت کافی را به آین ها برای تصحیح خطا های اجتناب پذیری می دهد
طراحی و چشم انداز آینده
طراحی چشم انداز آینده اصطلاحی است که برای نوعی برنامه تغییر استفاده می شود که در ان اعضای گروه در یک یا چند گروه سازمانی تصور خود را از انچه که آنها می خواهند سازمان در آینده شبیه ان شود ایجاد و توصیف می کند
فعالیتهای مدیریت استراتژیک
بسیاری ار برنامه تحول سازمان در راستای نتایج کاری داخل سازمان جهت داده می شوند برنامه ایجاد تغییر نظیر تیم سازی مدیریت و روابط بین گروهی ، بر رسی باز خورد و حل تعارض جهت بهبود در کارکرد سازمان ایجاد می شوند فرایند مدیریت استراتزیک از ّ و ظیفه اصلی زیر تشکیل می شود .
تدوین هدف اصلی- تجزیه و تحلیل محیطی- تنظیم استراتژی- ارزیابی استراتژی- اجرای استراتژی -کنترل استراتژی
گرینر و شاین مدل چهار مرحله ای را مطرح می کنند که به مدد آن فرایند تحول سازمان جهت کمک به نخبگان قدرت امر تحول با روشی سودمند برای همه ذی نفعان مورد استفاده قرار می گیرد مراحل سه گانه به شرح زیرند .
مرحله استحکام قدرت جهت آمادگی برای تغییر
مرحله تمرکز قدرت روی توافق جمعی مرحله َ.هماهنگی قدرت با ساختار و افراد
مرحله واگذاری قدرت از طریق و تشریک مساعی
تعاریف سازمان
سازمان - ماکس وبر : سازمان یک رابطه اجتماعی است که طبق مقررات به افراد خارجی اجازه ورود نمی دهند سازمان عبارت است از فرایندی نظام یافته از روابط متقابل افراد برای دست یافتن به هدفهای معین که داری عناصر زیر است:
سازمان همیشه از افراد تشکیل می شود ٍ.افراد به طریقی با یکدیگر ارتباط دارند این روابط متقابل را می توان نظام بخشید
سازمان یک سیستم فعالیتها یا نیروهای خود آگاه و هماهنگ شخصی یا یک سیستم فعالیتهای وابسته بهم می باشد.
تحول سازمان: فعالیت یا تلاشی است . برنامه ریزی شده ٍ .در سراسر سازمان َ .که به وسیله مدیریت عالی سازمان اداره شده و اثر بخشی. و سلامتی سازمان را از طریق برنامه های تغییر برنامه ریزی شده در فرایند های سازمان با استفاده از علوم رفتاری افزایش می دهد
تحول سازمان عبارت است از یک فرایند برنامه ریزی شده شامل تغ ییر فرهنگ سازمانی به سوی فرهنگی که در آن فرایندهای گروهی و جمعی نهادینه شده اند
تحول سازمان عبارت است از فرایند برنامه ریزی شده در تغییر فرهنگ یک سازمان از طریق بهره گیری از نظریه ،پژوهش و فنون علوم رفتاری
مراحل برنامه های تحول سازمانی
بر نامه های تحول سازمان یک سیر تکاملی از رویدادها را دنبال می کنند - یک سلسله مراحلی است که در طی زمان بروز می کنند. بخش مهم مدیریت یک برنامه خوب تحول سازمانی اجرای درست و صحیح هر مرحله است .وانر بورک مراحل برنامه های تحول سا زمانی را به شرح زیل بیان می دارد .
ورود - عقد قرادداد- تشخیص- بازخورد- برنامه ریزی تغیر - ایجاد تغییر - ارزیابی