بخشی از مقاله
چکیده
رفتارهای حمایتی به نوع خاصی از کنش اجتماعی یا مشارکتی اطلاق شد که با دغدغه ی خاطر برای کمک به دیگران همراه است، بیش از آن که منشأ درونی و ذاتی یا تقلیدی داشته باشند، آگاهانه و در عین حال داوطلبانه اند. این پژوهش با هدف بررسی علل بروز رفتارهای حمایتی انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع پیمایشی است و جامعه آماری آن افراد ساکن شهرستان درهشهر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی با حجم 200 نفر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی محتوایی آن توسط حلقه اندیشمندان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تائید شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیرهای انگیزه کمک، مؤثر بودن، وضعیت اقتصادی، میزان کمک به دیگران، مذهبی بودن، آگاهی از مشکلات و عدم پوشش سازمان های حمایتی با بروز رفتارهای حمایتی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و این به معنی این است که فرضیههای ما تائید میشوند، اما بین متغیر مشارکت انجمنی و بروز رفتارهای حمایتی رابطه معنی داری وجود ندارد و این فرضیه تائید نمیگردد.
واژه های کلیدی:رفتارهای حمایتی، انگیزه کمک، مؤثر بودن کمک ها، آگاهی از مشکلات، مشارکت انجمنی
مقدمه
بررسی کنش های دگرخواهانه ی افراد، یکی از موضوعات عمده ای بوده که توجه صاحبنظران علوم اجتماعی، سیاست گذاران و برنامه ریزان را به خود مشغول داشته است. این عنایت از چند بعد مهم بوده است؛ نخست، ارزش بالنفسه ی این نوع تعاملات انسانی و به ویژه اثراتی است که آن ها بر مناسبات ارزشمند انسانی بر جای می گذارند. از آن جا که رفتارهای نوع دوستانه، مناسبات تعاونی اصیل را در جامعه گسترش می دهند، از این رو شرایط عینی را برای افزایش مودت اجتماعی و کاهش محرومیت اجتماعی فراهم می نمایند. گفته می شود که به هر اندازه روابط همیاری و امدادرسانی داوطلبانه در زمینه های مادی - کمک اقتصادی - ، عاطفی - همدردی - ، معرفتی - راهنمایی و مشاوره و آموزه های اجتماعی و مذهبی - و منزلتی - اعاده ی عزت نفس انسانی - بالا باشد به همان میزان، نابرابری اجتماعی و عزلت گزینی و سایر اختلالات اجتماعی کاهش می یابد.
دوم، به دلیل کارکردها و الزاماتی که کنش های مشارکتی از جمله رفتارهای حمایتی برای ایجاد و دوام نظم اجتماعی در پی دارند. به زعم برخی علمای اجتماعی از جمله الستر - - 1990، از آن جا که ایجاد این نوع رفتارها در سطح خرد نظام اجتماعی، مستلزم حداقل همفکری، درک مشترک، همدلی متقابل، احساس تعلق مشترک و ارزشیابی مشترک است که ریشه در نفع مشترک و نیازهای عام انسانی داشته و تأمین این نیازها نیز تنها با تشریک مساعی بین کنش گران میسر است، لذا بروز آن هاعملاً به تولید مازاد تعاونی می انجامد. مازادی که در صورت ایجاد و توسعه ی آن سبب تقویت اعتماد، انسجام و نظم اجتماعی می شود. در سطح کلان نظام اجتماعی نیز، از آن جا که رفتارهای حمایتی نوعی تعامل با - و یا برای - دیگران را مطرح می کند، اسباب تعریض حوزه ی اخلاقی، تعمیم وابستگی عاطفی افراد و تعمیم تعهد درونی افراد به دیگران را فراهم می کند و امکان ادخال اجتماعی را، که برای انسجام اجتماعی ضروری است، تسهیل می کند.
این موضوع، به ویژه برای جوامع معاصری که فرایند تفکیک پذیری را طی کرده اند، اهمیت خاصی پیدا می کند. در واقع، نظم اجتماعی معاصر بیش از همه نیازمند مناسبات عاطفی بسط یافته ای است که بر تعهد تعیم یافته و عام گرایی مبتنی باشد. به دلیل این که روابط عاطفی دارای بعد اظهاری و حامل ارزش درونی و دارای خصلت پیوند دهندگی است، از این رو، سنگ بنا و عامل بقاء اجتماع و یا گروه اجتماعی است. سوم، رفتارهای حمایتی، ویژگی عام تمام جوامع در طول تاریخ اعم از سنتی و جدید بوده و وجود نهادهای خیریه ای و تکامل آن ها چه در سطح ملی و چه بین المللی گویای این حقیقت است، ولی نکته ی حائز اهمیت این است که میزان مشارکت امور حمایتی بر حسب افراد، گروه های مختلف و جوامع گوناگون نیز متفاوت است و این امور به یکسان افراد را متوجه خود نمی سازد. نکته ی مهم تر این که، همزمان با تحولات جوامع از شکل سنتی به مدرن، گرایشات مربوط به رفتارهای نوع دوستانه افراد نیز تغییر کرده است و در مواقعی حتی جوامع با فقدان علاقه و بی میلی تعداد قابل توجهی از آن ها به امور اجتماعی و روندهای آن مواجه بوده است - چلبی،. - 20-21 :1375
جامعه ی ما به دلیل ویژگی های خاص - مذهبی، شعائری، ملی، ارزشی و غیره - دارای پتانسیل بیشتری در زمینه ی همیاری و کمک به همنوع بوده که به صورت سازمان یافته یا نیمه سازمان یافته و گاه در قالب تشکل های محلی، ملی، مذهبی - مستقل از نظام رسمی مانند کمک های دولت و سازمان های بین المللی - در حمایت از همنوعان نقش ایفا کرده است، ولی بررسی ها و اذعانات مسئولان و دست اندرکاران امور حمایتی نشان می دهد که،اولاً کنش های حمایتی از یک روند منظمی پیروی نکرده است؛ ثانًی، هنوز تا بهره گیری مطلوب و بهینه از ظرفیت های حمایتی موجود در جامعه، فاصله دارد - شکوری،. - 37 :1382 به علاوه، علی رغم اهمیت کمک به همنوع و سابقه ی طولانی این نوع کنش ها در جوامع مختلف از جمله جامعه ی ما، کمتر به صورت تجربی این رفتارها و عوامل و انگیزه های مؤثر در آن ها مورد کاوش قرار گرفته است. این نوشته تلاشی است برای بررسی این موضوعات. به عبارتی، ما در این بررسی به دنبال این هدف هستیم که در یابیم این رفتارها دارای چه ماهیت و جهت گیری هایی می باشند؟ و متأثر از چه عوامل و انگیزه هایی هستند؟
مبانی نظری
در ارتباط با طبیعت رفتارهای افراد در خصوص اقدامات خیرخواهانه، تمایز روش شناختی بین طرفداران اصالت فرد و طرفداران اصلت جمع می باشد که در تبیین رفتارهای افراد، طیفی را تشکیل می دهند که در یک سو، تأکید بر جنبه های فردی و شخصیتی - زیستی و روان شناختی - و در سوی دیگر، تأکید به جنبه های فرافردی - جامعه شناختی - قرار دارند.براساس رویکرد رفتاری، دگرخواهیصرفاً به عقاید واقعی ارائه کنندگان کمک توجه می کند. از این منظر، کنش خیرخواهانه براساس پیامدهایش سنجیده می شود. اگر نتایج بتواند تا حدی نیازهای دیگران را برآورده کند یا به آن ها کمک کند تا چیزهایی دیگر را به دست آورند، این به عنوان دگرخواهی انسان گرایانه تلقی می شود.
برخی بر این باورند نوع دوستی عنصر فداکاری را در کنه خود دارد، اما واضح است در رفتار کمک رسانی به دیگران بیش از عنصر فداکاری، خود مسئولیتی و دغدغه ی خاطر برای دیگران مطرح می شود. این عناصر هنجارهای اجتماعی را در جامعه منعکس می سازند و فرض بر این است که این نوع رفتارها برای ارتباط و پیوند ضروری می باشد - . - page,1996: 11برخی از علما به ویژگی ذاتی و فطری بودن نوع دوستی تأکید دارند که در طی فرآیند رشد افراد، روند تکاملی خود را طی کرده است. انسان در اجتماع و زندگی اجتماعی شانس بیشتری برای ادامه ی حیات پیدا می کند؛ یعنی همکاری و مشارکت با یکدیگر به افراد اجتماع بخت بهتری برای بقاء به دست می دهد - . - Campell,1988: 32 نکته ی اتکاء هواداران این نظریه، اعمال نوع دوستی کودکان در دو سال اول زندگی خود مانند غذا دادن به دیگران به امثالهم می باشد که در طی زندگی تکامل می یابد - سراج زاده،. - 27 :1377