بخشی از مقاله

چکیده :

نماز هنرنمایی الهی و جامع تمام ارزش هایی است که باعث کمال می شود . در طول تاریخ اسلام صاحب نظران و اندیشمندان مختلف به شرح و تبیین نماز و آثار و ارزش آن پرداخته اند . در این میان برداشت های عرفانی و ادبی از این عبادت برتر درخور توجه است . قسمت اعظم متون زبان و ادبیات فارسی ما را فرهنگ و معارف اسلامی تشکیل داده است . یکی از مفاهیم تعلیمی در شعر و نثر شاعران و نویسندگان فارسی نماز است . این مقاله در نظر دارد سیمای نماز را در بوستان و گلستان سعدی مورد بررسی و کنکاش قرار دهد .

مقدمه :

نماز در لغت به معنی نیایش و دعاست . وجه اشتقاق این واژه را از کلمه ی » نمیدن « به معنی تعظیم و کرنش و خم شدن در مقابل کسی دانسته اند . این واژه در متون ادبی و عرفانی فارسی به معنی انقیاد، تکریم و بزرگداشت ذکر و رحمت و زیارت نیز به کار رفته است . - گوهرین ، 1380 ، - 64 در متون عرفانی نماز عبارت است از توجه باطن به سوی حق و ملازمت و مداومت در حضور و اقبال به جانب االله و اعراض از ماسوی االله و دوام مکاشفت با حق و مقام راز و نیاز است . - باخزری ، 1345 ، - 247 انجام دادن کارهایی که انسان را به هدفش نزدیک می کند و ترک کارهایی که بیهوده و مضر است ، به زندگی آدمی معنا می بخشد و او راهی را که پیمودن آن فلسفه زندگی اوست ، پیش می برد و در غیر این صورت زندگی بی حاصل و بی مضمون است . به زبان دیگر زندگی کلاس و آزمایشگاهی است که در ان باید بر طبق قانون ها و فرمول هایی که خدای جهان آفرین و زندگی بخش پدید آورده است ، عمل کرد تا به نتیجه عالی و دلخواه رسید . یکی از عمل هایی که سرشار از انگیزه یاد خداست و می تواند انسان را یکسره غرق در یاد خدا کند و می تواند بیدار باش و به خویش آورنده باشد و می تواند همچون شاخص و علامتی ، رهروان را بر روی خط مستقیم بدارد و از گیجی و گمی حفظ کند و می تواند از لحظه ای غفلت در زندگی آدمی مانع شود ، نماز است - خامنه ای ، سید علی ، 1377 ، ص 2 و - 3 یکی از حقوق انسانی ، سپاس از محبت و نیکی دیگران است . حتی اگر مسلمان نباشیم . احسان و نیکی دیگران به عهده ما مسئولیت تشکر می گذارد . این حق ، نسبت به هر زبان و نژاد و ملیت و کشور یکسان است . هر چه لطف و نیکی بیشتر و نیکی کننده بزرگ تر باشد ، تشکر هم باید بیشتر و بهتر انجام گیرد . - قرائتی ، 1375 ، - 83

به قول سعدی ، هر نفسی که فرو می رود ، ممد حیات است و چون بر می اید مفرح ذات ، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب .

از دست و زبان که بر آید    کز عمده شکرش به در آید - سعدی شیرازی ، 1348 ، - 3

آدمی در دنیای امروز ، در جلوه نمایی آزمندی ها و مطامع ، محتاج فرصتی است که از برون خسته و افسرده ، اندکی گریخته و سری به درون متعالی خویش زند . پرده های غفلت و عصیان را کنار زد ، به روشنایی باز کند و واسطه ی این کار جز نماز نیست . - شیروانی ، 1368 ، - 12 سعدی شاعری است که اخلاقیات را محور اصلی کارهای خود قرار می دهد و منبع اصلی وی قرآن ، احادیث و روایات اهل بیت است . وی شاعر آیینی است و توانسته با هنرمندی تمام ، مفاهیم و معرفت های دینی را در اشعار خود لحاظ کند . نثر مزین ، آراسته ، شیرین و جذاب وی در گلستان از بهترین نمونه های نثر فارسی است . این کتاب سرشار از مضامین اخلاقی و نکات پند آموز است که هر یک به تنهایی می تواند به عنوان چراغی فرا روی زندگی انسان ها قرا گیرد .

اکنون شواهد نماز و تجلی ان را در گلستان سعدی می آوریم :

حکایت اول :

- سعدی در خصوص تسبیح و حمد جهانیان نسبت به حضرت حق حکایتی زیبا و در خور تامل آورده است که روح هر خواننده ای را صیقل می بخشد و معجونی است که روان آدمیان را مشحون از صلابت و رضایت می کند و در یک کلام تابش افتاب جمال و جلال خدا بر کویر هیئت انسانی است و می تواند قلب کوچک ادمی را پر رحمت الهی نماید و نیرومند ترین سد در برابر گناهان است - شبی در بیابان مکه همه شب رفته بودم سحر در کنار بیشه ای خفته .

شوریده ای - که در آن سفر همراه ما بود - نعره بر آورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت . چون روز شد گفتمش : آن چه حالت بود ؟ گفت : بلبلان را دیدم که بنالش درآمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه ؛ اندیشه کردم که مروت نباشد همه در تسبیح و من - به غفلت خفته -

دوش مرغی به صبح می نالید    عقل و صبرم ببرد و طاقت هوش
تا یکی از دوستان مخلص را    مگر اواز من رسید به گوش
گفت : باور نداشتم که تورا    بانگ مرغی کند چنین مدهوش
گفتم : این شرط آدمیت نیست    مرغ تسبیح گوی و من خاموش
- سعدی ، گلستان ، تصحیح غلامحسین یوسفی ، 1368 ، ص 91 ، حکایت - 11

حکایت دوم :

- در اخلاق درویشان که سعدی در خصوص ریاکاری و عبادت و زهد و ریاکارانه این حکایت را آورده است -

زاهدی مهمان پادشاهی بود . چون به طعام بنشستند کم - تر - ازان خورد که ارادت او بود و چون به نماز

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید