بخشی از مقاله

چکیده

روند شتابان شهرنشینی در دنیای امروز ضمن فراهم سازی امکانات و خدمات جهت افزایش رفاه جامعه های انسانی، به شکل گیری بسترهای زمینه ساز ناهنجاری های اجتماعی نیز دامن زده است. شهرها به مثابه بزرگترین کانون های استقرار جمعیت در سطح یک کشور عمل می کنند و کالبد و فیزیک شهرها به عنوان محیط های زندگی انسان، بر هیجانات، رفتارها و احساسات ساکنان، تاثیرات روانی و ذهنی عمیقی دارد.

در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از نظریه های اندیشمندان و جامعه شناسان شهری سعی گردید الگوها و عوامل محیطی موثر در بزهکاری در سطح شهرها بررسی شده و راهکارهای اثربخش و قابل اجرا به منظور کاهش فرصت های اقدام به جرم با استفاده از اصول طراحی محیطی در سطح شهرها تبیین گردد. اجرای این اصول در برنامه ریزی به منظور مدیریت کارآمد و هوشمند شهرها، تامین امنیت پایدار و  کاهش هزینه های انسانی و مادی نیروهای پلیس جهت انجام وظایف و مسوولیت ها ضروری و اجتناب ناپذیر است و به داشتن اجتماعات شهری قویتر، سالم تر، بانشاط تر و قابل زندگیتر کمک خواهد کرد.

واژههای کلیدی: جرم، طراحی محیطی، امنیت شهری، شرایط کالبدی، فضای امن، شهرنشینی.

مقدمه

افزایش جمعیّت شهرهای کشور در دهههای اخیر، شهرها را با مسائلی و مشکلات زیادی روبهرو ساخته است. یکی از موضوع-های مهم در این زمینه، مسأله امنیت شهروندان است که این موضوع در سالهای اخیر از چالشهای اصلی ساکنان شهری بوده است. در واقع دربیشتر نواحی و مناطق شهرنشین،جرایم،مسألهای بحثبرانگیز و چالشسازبرایزندگی،وجودفردیو مالی انسانهاست و افزایشارتکابجرایمدر مکانهای شهری، گذشته از آنکه با ارزشها و اصول اولیه یک جامعه در تضاد است، باعث ایجاد ناامنی،ترس،آشفتگی زندگی شهروندان،صرف بودجه های کلان مالی، جانی، معنویو وضعیت ناگوار کیفیت محیطزندگی شده است.

از دیرباز شناسایی عوامل محیطی و مکانی بروز جرم و سعی در از بین بردن این عوامل و یا کاهش تأثیرات آن مهمترین راهکار افزایش ایمنی و پیشگیری از وقوع ناهنجاریها شناخته شده است، چرا که ناهنجاریهای اجتماعی به هر نحو که از انسان سر بزند دارای بستر و ظرف مکانی و خصوصیات زمانی است که این رفتارها را از یکدیگر متمایز میسازد. بررسیها نشان میدهد که برخی از فضاهای شهری به دلیل ویژگیهای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی، میزان یا نرخ بزهکاری بیشتری دارند؛ و به عکس، برخی از فضاها مانع و بازدارنده ارتکاب جرایم در درون خود هستند.

از طرفی نیز به تحقیق ثابت شده است که مجرمان در ارتکاب جرم اغلب دست به انتخابهای منطقی میزنند و به دنبال سادهترین، کمخطرترین و مناسبترین فرصتها و شرایط مکانی و زمانی برای ارتکاب جرم هستند، مشکلاتی چون مهاجرپذیر بودن، رشد سریع جمعیت، گسترش فیزیکی شهر، ناهمگونی و عدم انسجام اجتماعی، نواحی با بافت فرسوده در سطح شهرها به رشد شتابزده تولید جرم کمک نموده است. این پژوهش سعی دارد تا شرایط فضایی- کالبدی و برخی مشخصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ارتکاب جرائم در داخل محیط شهرها را بررسی و تحلیل نماید، و نسبت به ارائه و پیشنهاد اقدامات علمی و اجرائی جهت حذف این شرایط یا کاهش اثرات آن اقدام نماید.

پرسش اصلی آن است که آیا فیزیک و کالبد شهری به عنوان محیط زندگی انسان قادر به تامین امنیت و آرامش شهروندان است؟ اگر پاسخ، مثبت است کیفیت و کمیت طراحی محیط شهری و راهکارهای قابل اجرا و اثربخش در این زمینه چه می تواند باشد؟

پیشینه و ادبیات تحقیق

جامعهشناسان مکتب شیکاگو به مطالعه رابطه بین ساخت فیزیکی شهر با نظام اخلاقی پرداختند و رابطه نرخهای جرم و بزهکاری نظیر خودکشی، طلاق، فحشاء و ... را با فضای طبیعی درون شهر مطالعه نمودند. هدف آنها درک تأثیر عوامل اجتماعی و بومشناسی بر بیسازمانی اجتماعی و رفتار انحرافی بود تحقیقات شیکاگو اسکان شبانهروزی آن دسته از جوانان و نوجوانانی که از مناطق مختلف شهر به دادگاه ویژه این افراد ارجاع شده بودند، را برنامهریزی کرد. این مطالعات نشان داد که توزیع بزهکاران در اطراف و اکناف شهر با یک الگوی نظامدار تناسب دارد.

نرخهای بزهکاری در بین افراد طبقه پایین در محلات قدیمی شهر در بالاترین حد امکان بود و در مناطق مرفهتر کاهش مییابد... همچنین، الگوی کاهش نرخهای بزهکاری، به موازات افزایش فاصله از اهالی ساکن در محلات قدیمی شهر، در ارتباط با گروهای نژادی یا قومی ملاحظه گردید .تحقیقات متخصصان مرکز جرمشناسی وکرسون دربازه عوامل مؤثر در بزهکاری، نشان میدهد که 23 درصد جوانان مجرم در مناطقی زندگی میکردند که دارای جمعیت زیاده بوده و 22 درصد آنها در ساختمانهایی زندگی میکردند که علاوه بر کثرت جمعیت، مشکل مسکن نیز وجو داشته است.

همچنین دکتر لافون 1 و خانم میشو2 در سال 1976 تحقیقاتی در شهر گرانوبل فرانسه انجام داده و به روشنی مشخص کردهاند که اطفال بزهکار بیشتر در ساختمانهای ناسالم و برخی از محلاتی که برای سلامتی اخلاق زیان آور است و یا در محله های کارگرنشین ساکن بودهاند. این تحقیقات نشان میدهد که بزهکاری جوانان در این محلات و ساختمانهای مخروبه، از حد متوسط مجموع بزهکاریهای شهر زیادتر بوده است. در واقع 18 درصد بزهکارانی که به جرایم گوناگون مرتکب شدهاند، اغلب در محلههای مخروبه و ناسالم ساکن بوده، و 35 درصد آنان کسانی بودند که در ساختمانها و محلات بدنام و فاسد ساکن بودند.

در واقع از زمان افزایش بیسابقه جرایم در اواخر دههی 60 و اوایل دههی 70 در ایالات متحده و تاکید مسئولان و سیاستمداران و دانشمندان علوم اجتماعی برای یافتنحلراه عملی، موثّر و فوری برای محظل جرم، طرّاحان و مهندسان محیط شهری نیز به ارائهی راهحل مبادرت ورزیدند و کسانی چون الیزابت وود،جین جاکوبس وانجل به مطالعهی ارتباط بین محیط فیزیکی و جرم پرداختند و بعد از آن با توجه به اصول اساسی پیشگیری جرم مبتنی بر مکان، کانون اصلی توجّه متخصصان این زمینه، در چهارچوب فرضیهای فضای قابل دفاع، پیشگیری جرم از طریق طرّاحی محیطی، رویکرد شهرهای امن، پیشگیری وضعی جرم، جرم شناسی محیطی، انتخاب عقلانی فعّالیت روزمرّه و شهرسازی نوین شکل گرفت.

نظریهپردازان شهرسازی و معماری برای محدود کردن فرصتهای بروز جرایم و افزایش احساس امنیت مردم در محیطهای زندگییشان راهحلهای مفیدی را پیشرو گذاشتند به عنوان مثال خانم جین جاکوبس منتقد شهرسازی قرن بیستم و نویسندهی کتاب مرگ و زندگی شهرهای بزرگ امریکا به نقش کاربری اراضی شهری به عنوان یکی از سازوکارهای مهم در زمینهی شهرسازی در تأثیر بر پیشگیری از جرم و افزایش احساس امنیت شهروندان توجّه ویژه داشت.

ایشان در بررسی محیطهای شهری و نظم پنهان حاکم بر آن، خیابانها وپیادهروها را عمدهترین مکانهای عمومی شهر و اصلیترین ارگان زندگی شهری میداند و حفظ امنیت شهر را وظیقهی اساسی خیابانها و پیادهروها میشمارد. از دید ایشان، برای جذب رهگذر و ایجاد ایمنی ذاتی، خیابان شهری باید سه کیفیت اساسی را داشته باشد: تمایزی صریع بین فضای عمومی و فضای خصوصی ایجاد کند. برای نظارت و مراقبت از خیابان، چشمانی لازم است.پیادهرو باید بی هیچ توقفی مورد استفاده قرار گیرد.

روش تحقیق

نوع تحقیق این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. بدین صورت که در زمینه بررسی پراکندگی نوع و میزان جرائم شهری از روش توصیفی و در تبیین عوامل مکانی- فضایی تأثیرگذار در شکلگیری این جرایم در محدوده مورد مطالعه از روش تحلیلی بومشناسانه - رابطه جرم و محیط - ، استفاده شده است.

جرم

جرم سازهای اجتماعی است که بر نقص ارزش های مشترک جامعه توسط یک فرد یا گروه دلالت دارد. افزایش نرخ جرم و تنوع آن در جوامع شهری نه تنها با اصول نظم اجتماعی تعارض دارد. بلکه به همراه خود، هدر رفتن منابع اقتصادی، سرخوردگی شهروندان و وخامت کلی در کیفیت زندگی را به ارمغان می آورد و با کاهش امنیت اجتماعی، پایه های زندگی اجتماعی را تهدید می کند. همچنین جرم عبارت است از اعمالی که سبب نقص قانون، به ویژه قانون جنایی می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید