بخشی از مقاله

چکیده

درک زیبایی موهبتی است الهی و ذهنیی است که به عینیت می انجامد؛ و هنر بدون آن کالبدی است بی روح و خالی از جاذبه؟ این زیبایی در تمام وجوهات و شاکله ی معماری اسلامی ایران نهفته است. مسجد، به عنوان نمایندهی بارز معماری ایرانی - اسلامی منبعی برای کشف و بررسی نمادها و نشانه ها بوده و به لحاظ تأثیری که بر مخاطبین خود با هر دین و آئینی دارد نقش مهمی در برقراری ارتباط ایفا می نماید.

این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره وری از رویکرد نشانه- معنا شناسی اهتمام دارد تا درک درستی از زیبایی شناختی وکاربرد معانی نهفته در معماری اسلامی ایران را به عمل آورد و همچنین وجود یک ارتباط منطقی مابین معانی، نماد و نشانه های نهفته در معماری اسلامی با مخاطب خود را واکاوی نماید که بدین منظور چگونگی برقراری این ارتباط دیدگاه های مختلف در خصوص قابلیت های رسانه بودن معماری ایرانی- اسلامی شناسایی و دسته بندی شده اند.

نتایج حاصله از این پژوهش حاکی از آن است که معماری اسلامی ایران یک هنر فرا زمانی و فرا مرزی و وجهی از هنر است که توانایی حضور در چهار بعد انسانی را داراست و کالبدی است برآمده از ذهن انسان برای ایجاد بستری برای زندگی او که می تواند به واسطهی بهره گیری از نمادها، نشانه ها و معانی ازلی، فطری و رمزگونه که در خود دارد و همچنین به کارگرفتن حواس گوناگون میتواند با مخاطبینی که حتی هیچ گونه شناختی از دین اسلام و از آیین و اصول بنیادی آن ندارند، ارتباط برقرار کند.

-1 مقدمه

هر پدیده ای در عالم وجود به طور اجمال مرکب از دو وجه - ظاهر - و - باطن - یا - صورت - و - معنا - می باشد. به عبارت دیگر صورت و معنی دو مقوله و مفهوم جدایی ناپذیر هستند. آنها اگر چه متعلق به زمینه ها و قلمروهای مختلفی از حیات هستند، لکن نمی توان وجود آن ها را در یک پدیده واحد قابل تفکیک و تقسیم دانست، زیرا اصولا نمی توان اندیشه و جدایی آن ها را در ذهن پذیرفت و حضور یکی، دیگری را تداعی می کند. تنها راه تبیین رابطه میان آن دو این است که بگوئیم هر صورتی واجد معنایی است.

توجه به این نکته ضرورت دارد که بدون توجه به جهان بینی و فرهنگ خاص نمی توان معنایی واحد و مورد قبول جملگی جوامع برای صورت و معنی ارائه کرد. زیرا محدوده ی قلمرو - معنا - در جهان بینی های مختلف کاملا متفاوت است. مراد از صورت و ظاهر عبارت از هر چیزی است که در وهله اول توسط یکی از حواس پنج گانه از اشیاء و مفاهیم و پدیده ها احساس می شود. به این ترتیب در مورد - باطن - و - معنا - می توان گفت که اولا برای هر پدیده ای - معنا - و - باطن - وجود دارد که این امری حقیقی است. ثانیا انسان ها نیز هرکدام در تماس با پدیده ها یک یا چند مرتبه از باطن و معنای آن ها را درک می کنند که ممکن است با باطن و معنای حقیقی آن متفاوت و یا اینکه مراتب از آن باشند.

مهمترین ضرورت انجام این تحقیق پی بردن به چگونگی ارتباطی است که معماری اسلامی ایران به مثابهی یک رسانه با هر نوع مخاطب با اصول فکری و اعتقادی متنوع برقرار میکند.× اینگونه به نظر میرسد مخاطبان یک اثر هنری به قابلیت برقراری ارتباط و انتقال مفاهیم یک اثر هنری آگاه هستند و معماری اسلامی ایران با مولفههای مخصوص خود برای ایجاد و تولید پیام، انتقال پیام، جذب مخاطب و تاثیرگذاری مفهوم و معنا نیز یکی از اثرگذار ترین انواع هنر در این زمینه می باشد. درست است که جلوه های هنر معماری اسلامی ایران بصورت یک پدیده عینی و مادی ظهور و بروز پیدا میکند اما می تواند بصورت های متفاوتی با مخاطب خود ارتباط برقرار سازد اما گاهی این ارتباط بصورت معنوی برقرار و زمینه ساز تلفیق فطرت ذاتی انسان با نشانه های نهفته در هنر اسلامی می گردد و به عنوان یک رهبر درونی ذهنیت مخاطب را هدایت می کند. درک این ارتباط میتواند هنرمند را در پیشبرد بسیاری از اهداف اجتماعی و انتقال مفاهیم مدنظر به مخاطبین کمک بسیاری نماید و این همان نقش تعیین کنندهی رسانه ای بودن هنر در زمینه انتقال مفاهیم است که امروزه کاربردهای متفاوتی دارد؟

این پژوهش با در نظر گرفتن دو سوال شکل گرفته است:

-    چه رابطه ای میان درک مخاطب از معانی و مفاهیم نهفته در معماری اسلامی ایران با ویژگی رسانه ای بودن این نوع از هنر می باشد؟

-    چگونه معماری اسلامی ایران میتواند با مخاطبینی که درک و شناختی از معنا و اصول بنیادی و اخلاقی دین اسلام و هنر دوران اسلامی ندارند ارتباط برقرارکند؟

و    نتایج این تحقیق در مواردی از این دست کاربرد دارد: 

-    باز طراحی ارتباط میان خالق یه اثر هنری به عنوان ارسال کننده پیام و مخاطب اثر هنری به عنوان گیرنده پیام. 

-    شناخت و احیا اندیشه و جهان بینی، اعتقادات مذهبی و سنت های مردمانی که خالق معماری اسلامی ایران بوده اند در جهت رسیدن به احساس و آرامشی که در این گونه از فضاها مستتر است.

-2 معماری اسلامی ایران، ابزار برقراری ارتباط

در تفکر بورکهارت، هنر اسلامی متکی بر حقایقی است بنیادی که طیفی از واژگان سامان یافته در کنار یکدیگر، آن را بیان می کنند و در مرکز این واژگان توحید الهی قرار دارد. واژگان مزبور عبارتند از توحید الهی، وحدت، کثرت، نظم، علم و زیبایی و در مجموعه این واژگان وحدت در جایگاه خاصی قرار دارد تا توحید الهی را معنا بخشد

از نماینده های شاخص هنر اسلامی که به طور کامل بازگو کننده صفات هنر اسلامی میباشد، معماری اسلامی است. معماری در جهان اسلام یکی از بزرگترین جلوههای ظهور یک حقیقت هنری در کالبد مادی بشمار میرود. از لحاظ تاریخی معماری اولین هنری بشمار میآید که توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگار نموده، از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گیرد. معماری اسلامی بعنوان یکی از موفقترین شیوههای معماری در تاریخ معماری جهان قابل بازشناسی است. در یک نگاه جامع نگر میتوان پیوستاری ارزشمند و پویا را در بناهای اسلامی باز شناسی کرد که موجب شده تمامی آنها در قالبی واحد با عنوان معماری اسلامی در کنار یکدیگر قرار گیرند

همان گونه که از نام×این سبک معماری برمی آید این گونه از معماری شامل گسترهای از جهان میشود که ما با عنوان جهان اسلام میشناسیم. معماری این کشورها تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام در طول زمانی مشخص قرار گرفته و به همین خاطر دارای برخی ویژگیهای مشترک شدند؟

اگر بپذیریم که هر اثر هنری به مثابه ی یک رسانه عمل می کند، می توان گفت معماری اسلامی ایران در ارتباطی تنگاتنگ با مخاطب با بهره گیری از معانی نهفته دراین هنر، نشانه ها و نمادها، واسطه انتقال پیام است و همچنین با کنکاش و رمزگشایی از معانی ارسالی از این هنر، درصدد ایجاد ارتباطی معنوی با فطرت ذاتی انسان و ایجاد راهی برای تلفیق ذهنیت مخاطب با هنر اسلامی است. هنر اسلامی ایران جدا از غایتمندی و فلسفه زیباشناختی خود یک ابزار برای برقراری ارتباط و انتقال مفاهیم به شمار می آید.

بنابر بحث اهمیت ارتباط در تعریف هنر و فرآیند ظهور - خلق و ارائه - اثر هنری ، می توان اثر هنری را به عنوان رسانه در نظر گرفت که بدون احتساب قدرت و یا ضعف هنرمند در بیان پیام و همچنین درستی و یا نادرستی برداشت مخاطب، به هرکیفیت پیامی را از فرستنده - در اینجا، به عنوان مثال یکی از آثار معماری اسلامی ایران - به گیرنده - مخاطبی که درمواجه با هنر اسلامی ایران قرار دارد - می رساند. با توجه به نظریه معروف رسانه که توسط مارشال مک لوهان مطرح شد رسانه نه تنها می تواند حامل پیامی باشد بلکه غیر از محتوایی که ممکن است داشته باشد، خود نیز پیام است.

اگر معماری اسلامی ایران را نه تنها به عنوان یک اثر معماری صرف، بلکه از بعد هنری بودن آن بنگریم خواهیم دانست که تفاوت های زیادی میان این وجه از نگرش با سایر بناهای معماری وجود دارد. بهره گیری هنر معماری اسلامی ایران از نمادها و نشانه های گوناگون سبب تاثیرگذاری هرچه بیشتر این هنر بر مخاطب خود شده است. این بناها در عین مسکوت بودن با بهره گیری از نمادها و نشانه های نهفته در خود و همچنین عناصر آشکار و بصری چون ایوانهای داخلی، سردرها، گنبدها، محراب و شبستانها ، کاشیکاری و آجرکاری ها، بازی های نور و رنگ و... یک پل ارتباطی با گیرنده پیام برقرار میکنند و از این طریق معانی خاصی را به مخاطب خود منتقل میسازند که برای لحظه ای هرچند کوتاه مخاطب را به اندیشیدن در چیستی و چگونگی شکل گیری این فضا وامیدارد.

درست است که این بخش از هنر معماری ایران، اصطلاح اسلامی را نیز با خود به همراه دارد و حتی اسلامی بودن دلیل بر شاخص تر شدن آن شده است، اما ذکر یک نکته ضروری است که درست است که این هنر در سرزمینی اسلامی با المان های اسلامی پدید آمده اما تمامی مخاطبین آن پایبند به این اصول فکری و اعتقاداتی نیستند و نکته حایز اهمیت ارتباط جهانی است که این هنر با مخاطبینی با هرنوع آیین و مذهب برقرار میسازد. هنگامی که یک انسان با هر دین و مذهبی در یکی از فضاهای معماری اسلامی ایران قرار دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید