بخشی از مقاله
چکیده
تمام ادیان انسانها را به سیر از ظاهر به باطن دعوت کرده اند. آنچه در نزد ایشان اصیل بوده عالم معناست و ازاین رو اعتبار عالم ظاهر به عالم معنا می باشد. این طرز فکر تمامی شئونات زندگی انسانها، خصوصا هنر را در جامعه ی دینی فراگرفته و بنابراین آثار هنری ادیان همواره آدمی را به عالم دیگر رهنمون می کنند. آنجا که خاستگاه هنر دینی فراتر از انسان می شود و هنرمند مجرای انتقال معانی منبعث شده از عالم بالا می گردد و بدین ترتیب هنر اصیل دینی ظهور می نماید.
در حکمت اسلامی قرآن کریم و سخن مشترک انبیا، تاکید بر حرکت از ظاهر به باطن یا به عبارتی از صورت به معنا بوده و اسلام، ظاهری دیدن و قف در صورت دنیا بدون سیر در معنا و باطن را نکوهش کرده و آن را نشان بی خردی انسان می شمرد. هنرمندان مسلمان با انس و الفت و همدلی با حکما، سنت اسلامی را از طریق آثار هنری نمود داده اند و انسانها را از ظاهری نمادین به حقیقتی فراتر متذکر شدند.
هنرمند مسلمان با ادراک این معنا و ارزش به طراحی صورت پرداخته و اثر هنری خویش را پدید می آورد. معماری دوران اسلامی نیز با همین مبانی و مفاهیم به تجلی و ظهور معانی پرداخته است. در این مقاله ضمن اتخاذ رویکردی تاریخی-تفسیری، و مطالعات کتابخانه ای ابتدا به بیان تعاریفی از رابطه بین صورت و معنا در معماری ایرانی و معماری دوران اسلامی پرداخته و سپس با توجه به این معانی به چگونگی تحقق پذیری هویت اسلامی در آثار معماری ایرانی- اسلامی خواهیم پرداخت و به این نتیجه خواهیم رسید که رابطه کالبد و محتوا - صورت و معنا - ، به شکل تجلی نسبی معنا در صورت است.
مقدمه
معماری از بارزترین خلاقیتهای انسان است. به عبارتی دیگر معماری مخلوق انسان است. گر چه اذعان داریم که استعداد خلاقیت انسان اولا به اذن خالق ابدی و ازلی عالم هستی بوده و در ثانی در طول خلاقیت آن معمار بزرگ هستی بخش عالم است . لذا معماری نیز همانند هر مخلوق عینی دو وجه دارد:
1. صورت ، یا قالب یا نمود ظاهری،
2. معنی یا محتوا یا نمود باطنی .
رابطه ی صورت و محتوا از دید بورکهارت بدین گونه است که : » هر قالب و صورتی نمودار یک کیفیت و حال خاص وجود است. صورت و معنی با یکدیگر تناسب و شباهت کامل دارند. یک رویت باطنی بالضروره به وساطت یک زبان صوری بیان می شود. اگر این زبان وجود نداشته باشد و هنر به اصطلاح دینی صورت و قالب خود را از یک هنر غیر دینی به عاریت گیرد، آن وقت دیگر بینشی معنوی از چیزها وجود ندارد.
هنرمند مسلمان ابعاد صوری و شکلی را واسطه ای برای جهش روحی به عالم حقیقت و معنا قرارمی دهد. با توجه به این مراتب، هر ظاهری را باطنی و هر مظهری، ظهور معنایی خاص است که با ادراک قلبی عمیق و گذشتن از صور ظاهری می توان به معنای مندرج در آن رهنمون شد. هیچ معنایی در عالم بشر بی صورت ظاهر نمی شود. همه عالم وجود از این جهت که ما با آن ها نسبتی پیدا می کنیم، بواسطه صورت است.
شیوه های انتقال معانی از سوی هنرمند و درک محتوایی معماری ایرانی- اسلامی توسط مخاطب تحت تاثیر شاخصه ها و ماهیت هنر اسلامی قرار دارد و همین نکته معماری ایرانی-اسلامی را از معماری سایر سرزمین ها متمایز می نماید.
روش تحقیق
پژوهش پیش رو بر اساس ماهیتش از نوع کتابخانه ای است و با هدف دستیابی به تعریف هر یک از مواردی که در بخش نظری تحقیق آمده با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به تحلیل محتوا و استدلال منطقی موضوع پرداخته و با استفاده از شیوه مرور متون به جمع آوری داده هایی در رابطه با مفاهیم پرداخته می شود.از آنجا که روش تحقیق حاضر از نوع روش تحلیلی -توصیفی است و ماهیت کتابخا نه ای دارد ابزار تحقیق کتب ، رسالات و مقالات بوده و گردآوری به صورت مرور متون- فیش برداری- انتخاب مفاهیم خواهد بود.شیوه تحلیل این داده ها به صورت مرتب کردن ، انتخاب مفاهیم ، فهرست بندی و کدگذاری می باشد.
سیر از ظاهر به باطن در معماری دوران اسلامی:
دو مفهوم ظاهر و باطن از مفاهیم بنیادی در حکمت اسلامی می باشند. در ترجمان معماری، ساماندهی اجزاء، همواره با رویکرد سیر کردن از ظاهر پدیده ها و یادآور شدن باطن آنها همراه می باشد.
برای دسته بندی انواع حرکت ظاهری انسان و شناخت امکانات لازم برای سیر و حرکت باطنی و معنوی او و انواع آن می توانیم ابتدا دو حالت حرکت و سکون او را در نظر بگیریم . این دو حرکت ظاهری می تواند زمینه ساز مناسبی برای دو حرکت باطنی انسان قرار گیرد و بعد در هر حالت، نوع نگاه و توجه او را در دو حالت تمرکز و سکون یا تفرق و حرکت بررسی کنیم. بدین گونه چهار حالت زیر نسبت به وضعیت انسان در فضای معماری می توان بر شمرد:
الف- انسان در حال حرکت، نقطه دید متحرک: مانند حرکت در یک بازار یا کوچه.
ب- انسان در حال حرکت، نقطه دید ساکن: مانند حرکت در محور یک بنا.
ت- انسان در حال سکون، نقطه دید ساکن: مانند انسان در حال نماز. ونیایش، انسان در فضایی که جاذبه حرکت ایجاد نمی کند.
این مراتب چهارگانه به ترتیب از زمینه سازی آفاقی ترین حالت حرکت انسان تا انفسی ترین حالت که سکون ظاهری باشد تنظیم شده است و هر چه به مراتب پایین تر نزدیک می شویم امکان حرکت ظاهری کمتر، و امکان حرکت عمقی و باطنی برای انسان بیشتر فراهم است. مثالهای فراوانی برای این موارد چهارگانه قابل ذکر است که یکی از بهترین موارد نمادین - سمبلیک - آن، بررسی مناسک حج است، که در طی اعمال سعی میان صفا و مروه و مناسک طواف دور خانه کعبه و نماز در پشت مقام حضرت ابراهیم - ع - از سوی حاجیان انجام می شود
هنرمند موحد با اتکاء به هستی شناسی توحیدی با بهره مندی از نگرش آیه ای و مفهوم گرا و آرمان خواه و با حرکت از کثرت به وحدت دست به خلق اثر هنری می زند. او از آنجا که همه کثرات عالم خلقت را از یک منشاء و از یک حقیقت باطنی و دارای یک معنا و یک هدف و یک جهت می بیند و ظاهر را تجلی باطن می داند، تلاش می کند این کشف و شهود عظیم و این معرفت و شعور جامع و ناب خود را که همه چیز به یک حقیقت زیبا و غنی و خیر و رحمت و عدالت و ... باز می گردد، پیامبر گونه در اثر خود به تجلی و ظهور آورد
مهمترین شیوه و شگردی که در هنر معماری اسلامی برای پدیدار سازی این اصل به کار گرفته شده، نشانه گرایی است. در معماری، از آنجا که کالبدها مادی هستند وابسته به زمان و مکان بوده و فقط به صورت نشانه ای، رمزی و آیه ای و تمثیلی می توانند برای انسان اندیشمند و دل آگاه معنایی پیدا کنند. کالبد ها به صورت نسبی می توانند معنا و مفهومی را تداعی نمایند و در مجموع حداکثر زمینه و وسیله متناسب برای سیر و صیرورت متعالی انسان باشند - حداکثر در حد لباس مناسب - و جنبه اعتباری دارند. همچنین هر مفهومی و هر ارزشی مانند مفهوم زیبایی می تواند در بینهایت شکلها و کالبد های متفاوت به صورت نسبی و تمثیلی متجلی شود و نو آوری و خلاقیت و ابداع در این بعد بخصوص با توجه به جمیع شرایط زمانی و مکانی، پایانی ندارد
بنابراین هر مفهوم ثابتی می تواند در بی نهایت کالبد ها و اشکال خلاقانه، حکیمانه و بدیع، ظهور یابد و متجلی گردد.
معماری ایرانی از دیدگاه معماران ایرانی:
برخی معماران ایرانی تلاش کرده اند با بررسی گذشته معماری ایرانی آنرا تحلیل کرده و اصول و یا ویژگیهای بنیادی آنرا بر شمرند. به گمان ما یافتن مبانی و اصول کلی نه تنها لازم و بلکه اجتناب ناپذیر است، زیرا سرچشمه ی آفرینش فرم ها و کالبدهای مادی است. منتها اصول کلی و نظری هنگامی اصالت می یابند و برای پژوهندگان سودمند می شوند، که تجلی و ظهور روشن در شکلها و صورت ها و کالبد ها بیابند.