بخشی از مقاله

چکیده

یکی از فعالیت های مهم رهبران هدایت و برنامه ریزی راهبردی در سازمان است . در واقع شالوده عملکرد یک رهبر در یک سازمان میزان و تأثیرگذاری و نفوذپذیری در اعضای سازمان است که قوای محرکه پیشرفت و نیل به اهداف تعیین شده را تولید می کند و رسیدن به اهداف کاربردی در سازمان در رأی وظایف رسمی و سازمانی یک رهبر قرار دارد . محیط آشفته و تغییرات و رهبری یک عضو کلیدی در هدایت و مدیریت این محیط است . با کمی دقت بر روی شرکت ها و سازمان های مختلف می توان متوجه شد که رهبران بزرگ تفاوت های بزرگی ایجاد می کنند .

رهبران متأثر کسانی هستند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معین به دست می آورند تا برای سازمان و کار خود مؤثر واقع شوند . با توجه به فرایند برنامه ریزی راهبردی پرسشهایی مطرح گردیده است که آیا رفتار سیاسی رهبران برنامه های راهبردی می تواند مؤثر باشد و اگر مؤثر است چه رفتار سیاسی بیشترین هماهنگی و تأثیر را در برنامه های راهبردی یک سازمان به همراه خواهد داشت . بدین منظور پرسش هایی مطرح گردیده است که به عنوان مقیاسی برای نشان دادن رابطه میان تأثیر رفتار سیاسی رهبران در برنامه های راهبردی در وزارت نیرو مورد بررسی قرار گرفته است .

-1 مقدمه

سازمان به عنوان یک سیستم کل با زیرسیستم های مختلفی در تعامل است که هر گونه تغییر در این زیرسیستم ها بر سیستم دیگر و نهایتاً بر کل سیستم اثر می گذارد . در این بین انسان هم در سازمان های امروزی به عنوان یک زیرسیستم پیچیده نقش اساسی در سازمان دارد که با توجه به نگرش و انگیزش خاص خود در سازمان فعالیت می کند . شناخت رفتارهای سیاسی حاصل کمک عدم سیاسی به رفتار سازمانی است . در دنیای امروزی نمی توان سازمان ها را جدای از رفتار سیاسی درون آنها مورد مطالعه قرار داد . تصور اینکه رهبران سازمان تنها برای اهداف و مقاصد سازمان گام بر می دارند بسیار خوشبینانه می باشد

البته رفتارهای سیاسی بخشی از شرح وظایف رسمی رهبران در سازمان محسوب می شود . اما به دلیل تأثیر ان بر کسب منافع و دفع خطرات و تهدیدات محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . رفتار سیاسی رهبران عبارت است از کوشش های آنها برای نفوذ بر رفتار دیگران و جریان وقایع سازان و به منظور حفاظت از منافع ، برآوردن نیازها ویشپ بردن اهداف خود بر این اساس معمولاً همه انواع رفتارها را می توان امری سیاسی تلقی کرد . به عقیده "دال" که یکی از نظریه پردازان سیاسی می باشد، رفتار سیاسی حاصل مقاصد متعارض می باشد . او در این باره می گوید چنانچه فردی در پیگیری اهدافش دیگری را دچار محرومیت و تعارض نماید هسته اولیه رفتار سیاسی بوجود آمده است

از رفتار سیاسی تعاریف مختلفی ارائه شده که به برخی از آنها اشاره می گردد :

"    مایز و آلن " معتقدند که رفتار سیاسی عبارت است از نفوذ در دیگران از طریق راه های غیر قانونی برای حصول نتایجی که مجاز و قانونی نیست

"    کویین "معتقد است که رفتار سیاسی شامل فعالیت هایی است که عمدتاً برای افزایش قدرت قانونی یا مدرک مرجعیت افراد و گروهها به کار گرفته می شود

"    استیفن رابینز " معتقد است که رفتار سیاسی آن فعالیتی است که بعنوان بخشی از نقش رسمی فرد در سازمان ضرورت ندارد 

عوامل مؤثر بر شکل گیری رفتارهای سیاسی را می توان به دو دسته عوامل فردی و سازمانی تقسیم کرد .

عوامل فردی مؤثر بر شکل گیری رفتار سیاسی عبارتند از : خودکنترلی زیاد ، خودکنترلی درونی ، ریاست طلبی ، به کار انداختن سرمایه انسانی ، گزینه های شغلی و انتظار موفقیت . از عوامل سازمانی شکل گیری رفتارهای سیاسی می توان به مواردی همچون تخصیص مجدد منابع ، فرصت ارتقاء ، اعتماد کم ، ابهام در نقش سیستم ارزیابی عملکرد نامشخص ، میزان ثابت پاداش ، سیستم پاداش برد و باخت ، سیستم تصمیم گیری دموکراتیک - مردمی - ، فشار کار زیاد و وجود مدیران قدیمی خودخواه اشاره نمود .

رهبران با برخورداری از نگرش راهبردی به رفتار سیاسی می توانند امکان تبدیل تهدیدها را به فرصت فراهم سازند به عبارت دیگر نگرش مثبت رهبران به مقوله رفتارهای سیاسی ممکن است در تبدیل نقش های منفی آن رفتارها به سوی سازندگی و بهینه سازی امور سازمانی نقش کاملاً کارساز ایفا کند

لذا مسئله اصلی در این مقاله پاسخ به این سئوال است که چگونه و چه نوع رفتار سیاسی بیشترین تأثیر را در پیشبرد برنامه های راهبری یک سازمان می تواند داشته باشد ؟

و در این مقاله سعی گردیده است رفتار سیاسی در سازمان تعریف گردیده و عواملی که به رفتار سیاسی کمک کنند تا در جهت بهبود و اصلاح و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده و افزایش بهره وری گام بردارد شناسایی و ارتباط بین رفتار سازمانی و برنامه ریزی راهبری یک سازمان بیش از پیش مشخص گردد

-2 اهداف تحقیق

هدف اصلی این تحقیق " تحلیلی بر چگونگی تأثیر رفتار سیاسی رهبران بر برنامه های راهبردی در سازمان های دولتی ایران " است که در این راستا هدف فرعی شناسایی عوامل تأثیرگذار بر رفتار سیاسی در سازمان نیز قابل حصول است .

-3 فرضیات تحقیق

در راستای تحقق اهداف تحقیق چندین فرضیه مطرح می شود که با پاسخگویی به آنها می توان اهداف تحقیق را محقق نمود . فرضیات این تحقیق به صورت زیر ارائه می گردند :

-1 فرصت شناسی رهبر رابطه معناداری با برنامه های راهبردی سازمان دارد .

-2 همسو کردن سازمان از طریق برنامه های راهبردی رابطه معناداری با رفتار سیاسی رهبران دارد.

-3 رفتار سیاسی یک رهبر رابطه معناداری با موفقیت در پیشبرد برنامه های راهبردی یک سازمان دارد .

-4 میزان اثر هر یک از عوامل سه گانه فوق بر موفقیت رهبر در سازمان متفاوت است .

-4 روش تحقیق

این تحقیق از لحاظ هدف ، توسعه ای و کاربردی و از دیدگاه گردآوری داده ها از نوع تحلیلی توصیفی و پیمایشی است . در این تحقیق محقق متغیرها را دستکاری نمی کند و یا برای به وجود آمدن رویدادها شرایطی را فراهم نمی کند .

در تحقیق حاضر اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای آماری spss و در تحلیل استنباطی از تکنیک های آماری تی تک نمونه ای ، آزمون ضریب همبستگی پیرسون ، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس یک طرف آنووا استفاده شده است .

به منظور اجرای این تحقیق نمونه ای از سازمان های دولتی وزارت نیرو انتخاب شده است که فعالیت آنها نقش بسیار مهمی در سیاست های کلان دولت دارد . روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مناسب می باشد . در این روش ابتدا جامعه را به قسمتهای همگنی تقسیم کرده آنگاه نمونه های تصادفی ساده مستقل و متناسب با تعداد اعضاء هر جامعه از فرمول زیر جهت تعیین حجم نمونه استفاده می شود 

حجم نمونه به دست آمده با سطح اطمینان 95 درصد و خطای 6 درصد 96 می باشد .

-5 رهبری در سازمان

برخی از صاحب نظران رهبری را در ارتباط بین گروهی از افراد می دانند که طی آن یک نفر می کوشد دیگران را به سمت هدف مشخصی سوق دهد . همچنین به عبارت ساده تر می توان رهبری را فرآیندی تعریف کرد که طی آن مدیریت سازمان می کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباط موثر کارکنان را از روی علاقه و میل به انجام وظایف سازمانی ترغیب کنند و رسیدن به اهداف سازمانی را تسهیل نمایند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید