بخشی از مقاله

خلاصه

تفکر راهبردی رهبران، پایه و اساس شناختی نوآوری در کسب و کار میباشد. نوآوری در کسب و کار امری سخت و دشوار است. برای رهبران، طی کردن مسیری از تفکر راهبردی به سمت نوآوری موثر، مسیری پیچیده و پر از موانع است. تحقیقات در زمینهی "تفکر راهبردی " به بررسی عوامل شناختی میپردازند که نوعی از نوآوری را تقویت میکنند و بر استدلال استنباطی یا استقرایی رهبران و همچنین انتخاب عقلانی آنها مبتنی است. با این حال، عقلانیت رهبران محدود است و تفکر راهبردی خود ترکیبی از عقلانیت و بینش میباشد.

بنابراین، تحقیقات در زمینهی تفکر راهبردی باید هم تعقل و هم اشراق را مورد بررسی قرار دهد که میتواند نوآوری های کسب و کار را پشتیبانی کند. بر این اساس، مقالهی حاضر به پیشنهاد مدلی نظری در مورد تفکر راهبردی میپردازد که بر اساس نظریه استدلال انتزاعی پیرس طراحی گردیده است. فرآیند تفکر راهبردی رهبران شبیه به فرآیند شناختی تشکیل فرضیه در نظر گرفته شده است که هم از قوانین منطقی و و هم از قوانین بینش بصری پیروی مینماید. مدل پیشنهادی دستورالعملی را طراحی می کند که امکان ترکیب تعقل و اشراق را فراهم نموده و نهاتاَی میتوان از آن در فرآیند تدوین راهبرد توسط رهبران استفاده کرد.

.1 مقدمه

فرآیند تدوین راهبرد در یک شرکت ترکیبی است از فرآند تصمیمسازی توسط انسان و فرآیند شناختی - ذهنی - سازمانی . در شکل گیری پایه های راهبردهای شرکت، اصول شناختی نقش اصلی را ایفا مینمایند . تدوین راهبرد یکی از تمرینهای مدیران در جهت تصمیم گیری موثر و کارآمد است و این در شرایطی است که تعریف جامع و مطقنی در مورد اصطلاح "تدوین راهبرد" در دست نیست اما به صورت عام به فرآیندی اطلاق میگردد که در آن مدیران از عقلانیت خود در جهت بهبود و گسترش برنامه های مدیریتی استفاده میکنند . با این وجود در تعاریف علمی اخیر بر این تاکید شده است که در شکل گیری مفهوم تدوین راهبرد ، ترکیب تعقل و اشراق به عمل خواهد انجامید.

تحقیق و بررسی های صورت گرفته در زمینهی مباحث تدوین راهبرد، دامنهی وسیعی از روش های تحقیق را تاکنون درخود جای داده اند که از جمله ای این روش ها میتوان به مطالعات موردی، پروتکل های قوم نگاری، شبیه سازی و تجزیه و تحلیل های ذهنی - روانی اشاره کرد . استفاده از چنین دامنهی وسیعی از روش های تحقیق به پیشرفت هرچه بیشتر در مباحث مربوط به دانش مدیریت و تدوین راهبرد انجامیده است.

همچنین در این مقاله نیز به مباحث مربوط به "شناخت راهبردی" نیز پرداخته شده است که بر فرآیندهای خاص دهنی که در طی تدوین و اجرای استراتژی داخالت دارند، دلالت می کند.

به طور کلی ارزش اصلی یک راهبرد متفاوت بودن آن و انتخاب آگاهانهی مجموعه ای متفاوت از فعالیت ها برای ارائه یک ترکیب منحصر به فرد است .در واقع، این توانایی رهبران در ارائهی فکر های متفاوت است که میتواند به بهره برداری از فرصت های کسب و کار ناشناخته و تولید ایده های کسب و کار نوآورانه و سودآور منجر گردد. تحقیقاتی که به بررسی فرایندهای شناختی میپردازند در صورتی سودمند خواهند بود که در آنها رهبران مجاز به انجام نقش نوآورانه و قادر به تولید راهبردهای موثر باشند.

مقالهی حاضر به بررسی فرآیند تدوین راهبرد میپردازد و در این راه از نظریه استدلال انتزاعی پیرس کمک میگیرد. همچنین به تبیین مدلی میپردازد که در آن تدوین راهبرد به عنوان یک فرایند استنتاجی، همانند شکلگیری فرضیه های متعدد و انتخاب یک یا چند گزینه از میان دامنه ای نامحدود از گزینه ها در نظر گرفته می شود. این مطالعه دلایلی ارائه خواهد داد که نشان میدهد تدوین راهبرد هم بر اصول عقلانی و و هم بر بینش شهودی مبتنی است.

بخش بعدی مقاله به مرور منابع موجود در زمینهی تدوین راهبرد پرداخته، بخش3 روش مورد استفادهی تحقیق را بیان میکند، بخش 4 به تدوین مدل موردد نظر برای تدوین راهبرد بر اساس نظریه استدلال انتزاعی پیرس اختصاص یافته و در بخش 5و6 نیز مفاهیم بدست آمده بیان شده و خلاصه ای از نتایج ارائه میگردد.

.2 مبانی نظری و چارچوب نظری پژوهش

.1,2 تعریف - تدوین راهبرد - تدوین راهبرد فرآیندی ذهنی یا تصمیم گیری است که رهبران برای مدیریت موفق شرکت های خود به عهده می گیرند . از این رو مفهوم شناخت راهبردی شامل اولین گامهای شکل گیری و همچنین اجرای یک راهبرد میشود . شناخت استراتژیک - SC - چگونگی توسعهی ساختارها و فرآیندهای ذهنی در یک سازمان، نحوهی تاثیر این ساختارها و فرایندها در تولید تعاریف کسب و کار و استراتژی های شرکت و کسب و کار و میزان تاثیر گذاری آنها در اقدامات و استراتژی ها مهم را مد نظر دارد .

شرکت ها باید تعالی کسب و کار از طریق شایستگی عملیاتی مدیران را به عنوان غایت کاری خود در نظر داشته باشند و این شناخت راهبردی یک مدیر است که او را قادر میسازد مدیری نوآور باشد و خلق ارزش نماید . بنابراین بررسی شناخت راهبردی این امکان را فراهم می سازد تا به نحوهی شکل گیری نوآوری در کسب و کار دست یابیم .

پرسشهای اساسی پژوهش -1 تاثیر شناخت راهبردی در عمل چیست؟

-2شناخت راهبردی چه تاثیری در شکل گیری نوآوری دارد؟ -3مدیران و محرک های محیطی در ایجاد نوآوری چه نقشی دارند؟ -4شرکت ها چگونه میتوانند مشوقی برای ایجاد نوآوری باشند؟

قسمت بعد به بیان اصول اساسی شناخت راهبردی میپردازد تا از طریق تبییین و تشریح آنها بتوانیم به سوالات مطرح شده پاسخ بدهیم.

.2,2 اصول شناخت راهبردی عوامل شناختی موثر بر تدوین راهبرد عبارت اند از: عقلانیت محدود رهبران ، دانش و تجربیات آنها ، منطق آنها و نگرش آنها برای تصرف فرصت های اقتصادی . همچنین عوامل اجتماعی و محدودیت منابع نیز بر فرآیند تدوین راهبرد تاثیرگذار است.

رهبران راهبردی میتوانند از فرآیند تصمیم گیری خود حمایت کنند و بر محدودیت های شناختی، اجتماعی و منابعی که بر فرآیند تدوین راهبرد آنها تاثیر میگذارد، غلبه کنند . از طرف دیگر اعمال گفتمانی ، مفهموم سازی استقرایی و خلاق ، تفکر نظری - وابسته بدلایل غیر عملی-نظری - و انگیزهی درونی، رهبران را به افرادی فعال تبدیل مینماید که در فرآیند تدوین راهبرد خود دارای آزادی عمل بیشتری هستند .

رهبران و محیط سازمانی و یا رقابتی آنها می توانند یک دیگر را از طریق تعاملات متقابل تحت تاثیر قرار دهند . در واقع محیط و نقش رهبران تاثیرات متقابلی بر شناخت راهبردی و تعادل مطلوب کیفیت دستاوردها در تدوین راهبرد دارد . نکتهی دیگر این است که ما با دو واقعیت متناقض در شناخت استراتژیک مواجه میشویم: شناخت استراتژیک رهبران بر محیط مرجع آنها تاثیر میگذارد و از طرف دیگر شناخت راهبردی از محیط تاثیر میپذیرد .

به بیان دیگر، نیروهای محیطی مانند بازار و محدودیت های تکنولوژیکی تصمیم گیری رهبران را تحت تاثیر قرار می دهد . در عین حال رهبران از طریق نگرش های خود - مانند گرایش به نوآوری، نگرش به رهبری، تفکر نظری ، جهت گیری های بلند مدت - قادرند محیط را تحت تاثیر قرار داده و در آن تغییراتی به وجو بیاورند و شرایطی را رقم بززند تا بتواند عملکرد بهتری نسبت به رقبای خود داشته باشند .

دانش، چشم انداز، شور و شوق، تجربه انباشته و گرایش به نوآوری رهبران می تواند تاثیر نیروهای محیطی بر تصمیم گیری های آنها را کاهش دهد . در نتیجه، هم فرایندهای شناختی رهبران و هم نیروهای محیطی میتوانند تاثیر تعیین کننده ای در انتخاب های راهبردی رهبران داشته باشند .

.3 روش تحقیق

در تحقیق حاضر خلاصه ای از تحلیل نظریه استدلال انتزاعی پیرس و فرآیند تدوین راهبرد تشریح شده است. این تحلیل به آماده سازی مدلی که فرایند های شناختی تدوین راهبرد رهبران براساس نظریه استدلال انتزاعی پیرس را توصیف میکند، منجر خواهد شد

نقش استدلال انتزاعی در تدوین راهبرد

.1,3 تعریف استدلال انتزاعی

به طور کلی تدوین راهبرد میتواند از طریق استدلال استنباطی - - Deductive reasoning یا استدلال استقرایی - - Inductive reasoning انجام پذیرد. در سطح شرکت ها از استدلال استنباطی برای تدوین راهبرد استفاده میشود. برای مثال، برای تخصیص دارایی از استدلال استنباطی کمک گرفته میشود. در سطح عملیاتی از استدلال استقرایی برای تدوین راهبرد استفاده میشود و یا برای پروژه های بازار محور و یا پروژه های تغییر مدیریت از استدلال استقرایی بهره میبرند.

اما آیا استدلال استنباطی و استدلال استقرایی که باید برای ایجاد راهبردهای خود نوآوری داشته باشند کفایت میکند؟ اگر جواب این سوال منفی است، پس منبع شناختی مورد نیاز برای راهبردهای نوآورانه کدام است؟    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید