بخشی از مقاله

چکیده

در قرآن کریم،مَثَلهای متعددی برای بیان مقاصد الهی ارائه شده است. یکی از این امثال در بیان حال کافران و توصیف وضعیت آشفتگی و سرگردانی آنان است؛ ولی معاندان با استفاده از اینمَثَل قرآنی، بر این ادعا هستند که خداوند نه تنها کافران را در رسیدن به هدایت مدد نمیرساند، بلکه تلاش آنان را نیز ناکام میگذارد و این عین ظلم و بیعدالتی است. تحلیل آیات در این زمینه نشان میدهد نه تنها چنین ظلمی از سوی خداوند صادر نمیشود، بلکه برداشت معاندان و دشمنان کلام الهی از این مثل کاملا اشتباه و مغرضانه بوده و این کافران هستند که خود، هدایت را به بهای گمراهی فروخته و در مسیر اضلال، سرگردان باقی میمانند.

مقدمه

خداوند متعال در مسیر خلقت و آفرینش، همه موجودات را به نعمت هدایت مزین فرموده و طبق - رَبُّنَاآیهالَّذیأَعْطی کُلَّشَیْخَلْقَهُءٍثُمَّهَدی - - طه - 5/؛ این هدایت، همه مخلوقات را شامل میشود و در میان همه آفریدگان، هدایت انسان به مسیر حقیقت و سعادت، به عنوان اشرف مخلوقات، ضروریتر و امری بدیهیتر بوده و خداوند برای تحقق آن، صد و بیست و چهار هزار رسول و نبی و کتب آسمانی بسیاری، عنایت فرمود. در آیات متعددی از آخرین کتاب آسمانی، مسئله هدایت انسان مطرح شده و به تبع آن با توجه به هدایتناپذیری برخی به دلیل عملکرد خود آنها، به بحث اضلال و گمراهی آنان اشاره شده است. واضح و مبرهن است که هدف اصلی از ارسال رسل و انزال کتب، هدایت انسانها به سوی سعادت و نیکبختی است و ساحت ربوبی حق از هر امری جز این هدف، منزه و مبراست و هیچ عقلی نمیپذیرد که خداوند متعال انسانها را با هدف گمراه کردن خلق کرده باشد؛ با این حال عدهای مغرضانه و با درک ناقص خود، از آیاتی که درباره گمراهی و ضلالت است، به خداوند نسبت اضلال میدهند.

نمونهای از این دشمنان و مغرضان، شخصی به نام سُها است که با تألیف و نگارش کتاب نقد قرآن به دنبال ایجاد شبهه و انتساب صفات ناشایست به خداوند از جمله تلاش برای اضلال و گمراهی است؛ از این رو امروزه، با توجه به آثار مخرب شبههافکنی، در ایجاد تردید در ایمان و اعتقادات و اتفاقا نقش آن در گمراهی و اضلال انسان، پاسخگویی به شبهه و رفع شبهات موجود، ارزش و اهمیتی بیش از پیش یافته است. سُها در یکی از شبهات خود به بیان مَثَلی از امثال قرآن کریم پرداخته و تنها با نگاه به ظاهر آیه و بی توجهی به باطن آن و عدم همه جانبهنگری به آیات دیگر، افکاری را که در ذهن خود دارد به مخاطب إلقاء میکند. این مقاله با بیان شبهه موردنظر و بررسی آیه مربوطه، به ارائه پاسخهای نقضی و حلی میپردازد.

تقریر شبهه:

در این شبهه معاند معتقد است حتی اگر آدمی به دنبال هدایت برود، این خداست که شرایطی به وجود میآورد که فرد به هدایت نرسد؛ او در اینباره به آیه 17 سوره مبارکه بقره اشاره کرده و میگوید: »در این آیه دقت کنید؛ مثال جالبی است: عدهای برای راهیابی تلاش میکنند و آتشی بر میافروزند، ولی به محضی که اطرافشان روشن شد، خدا آتش آنان را خاموش میکند. به بیان ساده، عدهای از انسانها تلاش و تحقیق و تفکر میکنند که راه درست را در زندگی بیابند و اندیشه و تحقیق آنان تا حدودی مسیر را به آنان نشان میدهد، ولی به محضی که در روشنایی ذهنشان مسیر درست را میبینند، خدا آن روشنایی را خاموش میکند. عجیب نیست؟ انتساب این همه ظلم به خداوند، حیرتانگیز است.« - سها،1393، ص - 404

بررسی آیه:

معاندان با طرح انتقاد بر استهزای منافقان توسط خداوند در آیه 15 سوره مبارکه بقره، مدعی هستند خداوند نور هدایت را از این افراد میگیرد! در حالیکه خداوند تنها، پس از بیان محرومیت منافقازاننور معرفت قرآن، به تبیین دو مَثَل میپردازد تا تمثل را به خوبی آشکار کند. مَثَل اول که در آیه مورد بحث مطرح شده، مربوط به بینش منافقان و مَثَل دوم که در آیات 19 و 20 همین سوره آمده درباره رفتار آنان است. - جوادی آملی، 1381، ص - 316-317 قرآن کریم میمَثَلُهُفرماید: - کَمَْثَلِالَّذِیاسْتَوْقَدَفَلَمَّاناراًأَضاءَتْحَوْلَهُماذَهَبَاللَّهُبِنُورِهِمْتَرَکَهُمْوَفِیظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ - - بقره - 17/؛ »آنان ]منافقان[ همانند کسی هستند که آتشی افروخته - تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند - ، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند - طوفانی میفرستد و - آن را خاموش میکند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمیکند، آنها را رها میسازد.«

در ارتباط با واژهمَثَل«»، سه معنی متفاوت برداشت میشود:

-1 صفت، مانند آیه شریفهمَثَلُالْجَنَّهِ - الَّتِیالْمُتَّقُونَوُعِدَ... - - محمد - 15/؛ صفت بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده...

-2 شبیه، مانند آیهبُشِّرَوَ - إِذاأَحَدُهُمْبِماضَرَبلِلرَّحْمنِمَثَلاً... - - زخرف - 17/؛ چون یکی از آنان را به ]ولادت[ دختری که شبیه و همجنس خدا قرار داده مژده دهند...

-3 حکایت عجیبی که برای عبرت گرفتن، نقل میشود.

مرادمَثَلاز در این آیه، معنی سوم است و خداوند حکایت حال »مستوقد نار« را برای اعتبار منافقین ذکر میکند؛ ولی باید توجه کرد که امثال قرآنی، محقق الوقوع بوده و کذبی در آن راه ندارد. علاوه بر حکایت، ممکن است به معنای دوم هم باشد؛ یعنی حال منافقین مانند »مستوقد نار« است که به محض روشن شدن اطرافش، آتش روشناییبخش، از بین میرود. - طیب، 1369، ص - .411-412 علت کاربرد مَثَل، از این جهت است که معارف معقول و بلند را به سطح مطالب متخیل و محسوس تنزل دهد، تا در سطح فهم همگان قرار گیرد - جوادی آملی، 1381، ص - 326 از این رو نقش آن در خاموش کردن افراد لجوج و بهانهگیر، قابل انکار نیست. - مکارم شیرازی،1371، ص - 149 بنابراین در قرآن کریم نیز، از این روش برای تبیین کارهای منافقان و کافران استفاده شده و امور مربوط به ایشان، در قالب مَثَلهای قرآنی گوناگون، به اشکال ذیل آمده است:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید