بخشی از مقاله
چکیده:
نگاهی به تاریخ ب شریت این حقیقت را ن شان میدهد که همواره میان »حق« و »باطل« و » نور« و »ظلمت« و »لشکریان شیطان« و »سربازان خدا« نزاع و درگیری وجود داشته است. شاید نتوان برههای از تاریخ طولانی بشر را نشان داد که در آن جنگ و نزاعی میان حقجویان و باطلگرایان رخ نداده باشد.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران سبب شد که انواع دسیسه ها و طراحی ها بو اقدامات برای منحرف نمودن و شکست این مسیر آغاز شود که در مهمترین طراحی »جنگ نرم« علیه آرمان های ملت ایران و ارزش های انقلاب اسلامی در دستور کار دشمنان قرار گرفت.در این پژوهش به شگردهای دشمن خصوصا شگرد های دینی و مذهبی برای زدودن فرهنگ ایرانی اسلامی مد نظر قرار گرفته و مباحث مربوط به آن مورد ارزیابی و پژوهش قرار گرفته است.
مقدمه
هدف اصلی جنگ نرم تغییر باورها و ارزشهای اسلامی است؛ بنابراین بهترین راه مبارزه با آن ترویج و تقویت فرهنگ اسلامی و الهی است. این جهاد و مبارزه نرم باید تا جایی ادامه یابد که توان مخالفان دین و نظام اسلامی به حداقل برسد به گونهای که نتوانند هیچ ضربهای به نظام ا سلامی وارد سازند. و به تعبیر قرآن کریم این مبارزه باید تا جایی ادامه پیدا کند
در جنگهای نرم، همه مناطق و بخش های جامعه خط مقدم به شمار میروند و همه افراد جامعه در همه ردههای سنی و سطوح اجتماعی در خط مقدم جبهه قرار دارند. بنابراین باید همه افراد جامعه ا سلامی، در حد توان، تجهیزات لازم برای مبارزه و مقابله با طراحان جنگ نرم را دا شته با شد. افزون بر این، قدرت تبلیغی و ر سانهای و علمی نظام اسلامی باید تا حدی باشد که نه تنها دشمنان توانایی تاثیر گذاری بر آنان را نداشته باشند؛ بلکه در حد توان، قدرت علمی و فرهنگی و اعتقادی جمهوری ا سلامی باید در معرض دید سایر جهانیان نیز قرار گیرد.
بهره گیری از ابزارها و روشهای دشمنان در مقابله با جنگ نرم ، یکی از مؤثرترین راههای مبارزه، استفاده از همان ابزارها و روشهای طرف مقابل است. رمز موفقیت آنها را باید در ابزارها و شیوههای تبلیغیشان جستجو کرد. در شگرد هایی که دشمن برای رسیدن به اهداف از آن استفاده می کند که در این مجال شگرد های دینی و فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد.
انواع جنگها: سخت، نیمه سخت و نرم
جنگها با توجه به معیارهای مختلف به انواع متفاوتی تقسیم میشوند. مثلاً بر اساس توازن قوا، به جنگ عادلانه و غیر عادلانه، و بر اساس مقیاسهای جغرافیایی به جنگهای محلی، منطقهای، فرامنطقهای و جهانی، با توجه به میزان منابع به کار گرفته شده در جنگ به دو نوع »جنگ عمومی« و »جنگ محدود« َ و با توجه به نوع تاکتیک، به منظم - کلاسیک - و نامنظم - چریکی - ؛ و بر اساس نوع سلاح به »هستهای« و »غیرهستهای« تقسیم میشوند.
در یک تقسیم کلی دیگر و با توجه به ابزارهای به کار رفته در جنگ و همچنین با عنایت به هدف اصلی از آن، میتوان جنگها را به سه نوع تق سیم کرد: »جنگهای سخت «، »جنگهای نیمه سخت« و »جنگهای نرم.« منظور از جنگهای سخت جنگهای نظامی و درگیریهای فیزیکی میان سربازان و نظامیان مهاجم و جبهه مقابل است. جنگهای سخت معمولاً به منظور تسخیر یک سرزمین یا بخشی از یک سرزمین شروع میشوند و پس از موفقیت سربازان مهاجم و یا پس از برجای گذاشتن تلفات انسانی فراوانی از طرفین پایان میپذیرند. البته وقتی یک سرزمین از سوی مهاجمان اشغال میشود، حکومت آن و نظام سیاسی پیشین آن نیز تغییر میکند و حاکمان آن از سوی نیروهای مهاجم و فاتح تعیین میگردد.
هدف اصلی در جنگهای نیمه سخت، تغییر حاکمان و مسؤولان کشور است. جنگهای نیمه سخت به منظور تسخیر یک حکومت و سرنگون کردن یک نظام سیا سی انجام میگیرند. به همین دلیل در این نوع جنگها، سپاهیان د شمن علناً و عملاً وارد درگیری نمیشود؛ بلکه با فراهم کردن زمینههای لازم سعی میکنند مهرههای خود را از طریق کودتای نظامی به حکومت برسانند.
رژیمهای کودتا همگی محصول جنگهای نیمه سختاند. کودتاها به منظور تسخیر و قبضه سریع قدرت سیاسی از سوی مخالفان حکومت وقت صورت میگیرند و کودتاچیان میکوشند در همان ساعات اولیه مراکز حساس قدرت را تسخیر کنند و مدیران و فرماندهان سابق را برکنار و بازداشت نمایند و به جای آنان مدیران و فرماندهان مورد وثوق خود را بگمارند. معمولاً در کودتاها، نظام حکومتی و قوانین حاکم بر کشور دچار تغییر اساسی و بنیادین نمیشود. بلکه تغییرات نوعاً در سطح رهبران و مسؤولان ارشد و احیاناً سیاستهای داخلی یا خارجی یک کشور صورت میگیرد. به تعبیر هانتینگتون، »یک کودتا تنها رهبری و شاید سیا ستهای یک حکومت را دگرگون می سازد.
در کودتاها معمولاً نیازی به بسیج عمومی نیست و حتی ممکن است عموم مردم از کودتاچیان ناراضی با شند. کودتا بی شتر تو سط نیروهای نظامی یا بخشی از نیروهای نظامی صورت میگیرد و معمولاً فاقد پشتوانه اجتماعی در میان تودهها هستند.ٍ کودتاهای موفق کودتاهایی هستند که حداکثر در طی چند روز قدرت را به دست گیرند. در دهههای اخیر در بسیاری از کشورهای دنیا کودتا رخ داده است. کشورهایی چون تایلند، برمه، فیلیپین، ایران،َ عراق، لیبی - معمر قزافی، رهبرسابق لیبی، در اثر کودتایی در سال 1969 به قدرت رسید - ، مصر، شیلی،ُ آرژانتین، له ستان از جمله کشورهایی هستند که در دهههای اخیر شاهد وقوع کودتا بودهاند. شاید بتوان گفت در دوران معاصر، در مجموع، عامل اصلی تغییر قدرتها و حکومتها، کودتا بوده است و نه خواست و اراده مردمان.
در جنگهای نرم، لااقل در مراحل اولیه جنگ، هیچ منازعه فیزیکی و سختی صورت نمیگیرد. جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگی است. ابزار و ادوات جنگی در این نوع جنگ از سنخ ابزارهای فرهنگی و فکری و اندیشهای و رفتاریاند و نه ابزارها و وسایل نظامی. دشمنان در جنگ نرم به دنبال تسخیر باورها و ارزشهای یک ملتاند. تصرف قلبها و مغزها هدف اصلی جنگ نرم است. و وقتی به هدف نایل شوند در حقیقت دشمن را به خودی تبدیل کردهاند و در چنین صورتی اصولاً نیازی به تسخیر نظامی کشور و یا دخالت رسمی در تغییر نظام حاکم بر آن نیست؛ بلکه این اهداف را خود مردم آن، که همگی یا بخش اعظمی از آنها که در اثر جنگ نرم به سپاهیان دشمن تبدیل شدهاند، تأمین میکنند. و احیاناً اگر نیازی به جنگ سخت با شد، با کمترین مقاومت از سوی ک شور هدف رو به رو خواهند شد و با هزینهای ب سیار اندک به هدف ا صلی خود نایل میشوند.
جوزف نای، از پژوهشگران سیاسی مشهور معاصر آمریکا، قدرت نرم را به » توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران« و »قدرت برای جذب« تعریف کرده ا ست.ِ در جنگ نرم با ا ستفاده از اقدامات روانی، ر سانهای، تبلیغاتی، اجتماعی و فرهنگی سعی میشود جامعه یا کشور هدف از نظر اندیشهای و اعتقادی تسلیم مهاجمین شود. به تعبیر دیگر، در جنگ نرم دشمن سعی میکند با برنامهریزی کامل و دقیق و با ا ستفاده از همه ابزارهای ممکن بر باورها، اح سا سات، و رفتارهای جامعه هدف تأثیر بگذارد. به گونهای که آنان همان چیزی را باور دا شته با شند که د شمن میخواهد؛ همان کاری را انجام دهند که او دو ست دارد و همان احساسات و تمایلاتی را ابراز نمایند که دشمن اراده کرده است.
در جنگ نرم، مهاجمان سعی میکنند از طریق استحاله فکری و فرهنگی مردمان جامعه هدف را ناخودآگاه به نیروی خودی تبدیل نمایند. هدف جنگ نرم این است که باورها و ارزشهای جامعه هدف را به گونهای جهت دهند که همچون مهاجمان بیندیشند، همچون آنان فکر کنند و هر آنچه را آنان خوب میدانند، خوب بدانند و هر آنچه را که بد و زشت معرفی میکنند، زشت تلقی کنند. از همفکری و هم سویی با دشمنان قسم خورده خود احساس شرمندگی نکنند. بلکه به آن افتخار نیز بکنند.
در اصطلاحات نظامی و سیاسی، اصطلاحاتی از قبیل »جنگ روانی«،ٌ »عملیات روانی«، »براندازی نرم«، »تهدید نرم«، »انقلاب نرم«، »انقلاب مخملی«ٍ، »انقلاب رنگی«َ و »جنگ رسانهای« همگی از اشکال و انواع جنگ نرم ، به عنوان مرادف جنگ نرم به کار میروند. در حالی که جنگ روانی و جنگ رسانهای در حقیقت از شگردها و ابزارهای جنگ نرماند و نه مرادف با آن. و انقلاب مخملی و انقلاب رنگی نیز در حقیقت فاز سختافزاری جنگ نرم به شمار میروند. البته در همه این موارد دشمن سعی میکند بدون درگیری و زور و اجبار، جبهه مقابل را به انفعال بکشاند و اراده و خواست خود را بدون به کارگیری ابزارآلات نظامی و سخت بر دیگران تحمیل نماید.
پیروزی در جنگ نرم منوط به داشتن قدرت نرم و یا احساس مردم نسبت به بهرهمندی دشمن از قدرت نرم است. »قدرت« در اصطلاح سیاسی عبارت است از »توانایی بر دستیابی به نتایج مورد نظر.« تحصیل این قدرت گاهی به شیوه سخت و فیزیکی و با استفاده از ابزار و وسایل نظامی و قانونی به دست میآید که به آن »قدرت سخت« گفته میشود و گاهی هم به شیوه نرم و بدون ا ستفاده از و سایل و ادوات نظامی؛ که به آن »قدرت نرم« گفته می شود. به تعبیر دیگر، اگر از راه تهدید - چماق - و یا تطمیع - هویج - طرف مقابل به انجام کار مورد نظر وادار شود در حقیقت قدرت از سنخ »قدرت سخت« ا ست؛ اما اگر بدون استفاده از ابزار تطمیع یا تهدید، و با استفاده از ابزارهای فرهنگی و شگردهای اجتماعی و سیاسی و رسانهای، طرف مقابل با رضایت و تسلیم به عضوی از اعضای گروه تبدیل شود و جذب اهداف و برنامهها شود ، قدرت از سنخ »قدرت نرم« خواهد بود.
در قدرت سخت یا جنگ سخت مبنای کار به تعبیر جوزف نای، »اجبار« ا ست؛ اما در قدرت نرم یا جنگ نرم، مبنای فعالیت، »اقناع« است. قدرت نرم معلول شخصیت جذاب، فرهنگ قوی و معقول، نهادها و ساختارهای منطقی و کارآمد، ارزشهای سیا سی م شروع و مقبول، اقتدار اخلاقی و معنوی و امثال آن ا ست. دا شتن قدرت نرم یکی از مهمترین مؤلفههای رهبری و مدیریت موفق ا ست. یک رهبر بدون مقبولیت عمومی و م شروعیت اعتقادی نمیتواند به نحو موفقی به که این اصطلاح مورد توجه جدی نظامیان و سیاستمداران غربی قرار گرفت.
در سال 1950 ارتش آمریکا رسماً واحدی را با عنوان »اداره جنگ روانی« تأسیس کرد و از آن زمان تاکنون به عنوان یکی از ارکان اصلی در جنگهای آمریکا در سراسر جهان عمل میکند و از هر وسیلهای برای تضعیف روحیه دشمن و تقویت روحیه نظامیان خود استفاده میکنند. جان کالینز، تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ روانی را چنین تعریف میکند: »استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری میشود
.3 انقلاب رنگی - color revolution -
هر چند از نظر تحقق خارجی سابقهای دیرینه دارد؛ اما این واژه نیز از نظر پیدایش عمر چندانی ندارد. نخستین بار رئیس جمهور پیشین چک، والسلاو هادل، که در سال 1989 رهبری مخالفان حکومت وقت چکسلواکی را بر عهده داشت، از این واژه استفاده کرد. آنان موفق شدند در مدت شش هفته - از 17 نوامبر تا 29 دسامبر سال - 1989 به شیوهای نرم و بدون استفاده از ابزار و ادوات نظامی و سلاحهای گرم،قدرت را جا به جا کنند و نظام حاکم را سرنگون نمایند. این پدیده بعدها توسط تئوریسینهای آمریکایی مورد استفاده واقع شد و در سال 1997 و 2000 در صربستان و در سال 2003 در گرجستان - انقلاب گل رز - و 2004 در اوکراین - انقلاب نارنجی - و 2005 در قرقیزستان - انقلاب گل لاله - برای تغییر و جابجایی حکومت مورد استفاده قرار گرفت .
برخی از مؤلفههای »انقلاب رنگی« با توجه به نمونههای ذکر شده عبارتند از: منشأ و محرک بیرونی داشتن به تعبیر دیگر وابستگی به بیگانه و دخالت مستقیم و غیر مستقیم بیگانگان؛ نافرمانیهای مدنی و اعتراضات مسالمت آمیز و بدون خونریزی؛ استفاده از نمادهای رنگی؛ کارکردی شبیه کودتا دارند به این معنا که با هدف تغییر دولت شکل میگیرند و نه تغییر نظام سیاسی و نوع حکومت