بخشی از مقاله
چکیده
هدف فلسفه، مورد ملاحظه قرار دادن توجیهات منطقی، استدلالهاي عقلی و ارزشهاي انسانی براي بدست آوردن شاخصهایی جهت قضاوت در مورد دانش، حتمیت، تفسیر و طبیعت واقعیتها است. هر فعالیتی داري فلسفه خاص خود می باشد. ترویج کشاورزي نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مطالعه حاضر در پی آن است تا به روش تحلیلی و مرور داده هاي ثانویه، ضمن تعریف و تبیین مفهوم فلسفه، مهمترین مکاتب فلسفی را معرفی کرده، روند تحولات فعالیتهاي ترویج کشاورزي کشور را با توجه به دیدگاه فلسفی مربوطه بررسی نموده و با مرور دیدگاه - هاي - فلسفی حاکم بر شرایط کنونی ترویج، اقدام به معرفی بینش فلسفی بدیل براي ترویج کشاورزي نماید. یافته هاي این مطالعه نشان می دهند که مهمترین مکاتب فلسفی حاکم بر نظامهاي آموزشی و ارشادي از جمله ترویج، ایده آلیسم، رئالیسم و پراگماتیسم هستند.
از طرف دیگر، مرور تحولات ترویج کشاورزي کشور در دوران گذشته نشان می دهد که فعالیتهاي ترویجی سیر تحولی از مثبت گرایی و ایدهآل گرایی به سوي واقع گرایی و تجربه عملی - پراگماتیسم - داشتهاند. با این که در سالهاي اخیر، اهمیت برخی راهبردها نظیر ارتباط نزدیک و دو سویه با بهره برداران، تسهیل گري و مشارکت در فرآیند ترویج و توسعه بر هیچ کس پوشیده نیست، اما باز هم در بسیاري از فعالیتهاي ترویجی، همان دیدگاه سنتی و مثبت گرا حاکم است.
بنابراین، تغییر در بینش فلسفی حاکم بر فعالیتهاي ترویجی، امري ضروري به نظر می رسد. در این بینش فلسفی بدیل، به لحاظ انتولوژي - هستی شناسی - باید توجه داشت که واقعیتهاي روستائیان، متنوع، پیچیده، متغیر و در بسیاري اوقات، انتزاعی و غیر ملموس هستند. به لحاظ اپیستمولوژي - معرفت شناسی - ، ارتباط نزدیک، مستمر، مداوم و دوسویه عاملان توسعه و روستائیان اهمیت پیدا میکند و حتی بهتر است که براي تحقق این اهداف، عاملان توسعه از افراد بومی منطقه بوده یا حداقل، قرابت زیادي با آن ویژگیها و شرایط داشته باشد.
بالاخره، به لحاظ متدولوژي - روش شناسی - ، ضروري است تا کارگزاران توسعه براي درك هر چه بهتر واقعیات روستائیان و کمک به حل مشکلات موجود، با توجه به اصل مثلث سازي، مجموعه اي از روشها را به کار گیرند. همچنین، براي درك و تحلیل بهتر واقعیات، از فنونی نظیر استدلال دیالیکتیکی و تفسیر و تاویل - هرمنوتیک - استفاده نمایند. بطور خلاصه، همه جهتگیریهاي مذکور، بیانگر ضرورت تغییر رویکردها از دیدگاههاي مثبت گرا به سمت دیدگاههاي ساختار گرا و انتقادي می باشند.
مقدمه
فلسفه، جستجو براي کسب یک درك کامل و جامع از وجود انسان میباشد. هدف فلسفه، مورد ملاحظه قرار دادن توجیحات منطقی، استدلالهاي عقلی و ارزشهاي انسانی براي بدست آوردن شاخصهایی جهت قضاوت در مورد دانش، حتمیت، تفسیر و طبیعت واقعیتها است. فلسفه از لحاظ روش1، طبیعت2 و موضوع تخصصی3 با دیگر زمینهها متفاوت است. فلسفه به ما کمک میکند که جهان را از دیدگاه دیگر افراد و فرهنگها نیز ببینیم و ارتباطات گوناگون بین زمینههاي مختلف را درك کنیم
بطور کلی میتوانیم اهمیت فلسفه را از دو جهت مورد توجه قرار دهیم:
الف - آموزش حرفه اي ب - تمامی زندگی
در مبحث آموزش و یادگیري، در زمینههاي مختلف اعم از پزشکی، تجارت، قانون و سایر حرفهها، فلسفه هم میتواند در درك مطالب آموزشی به دانشجویان کمک کند و هم پس از فراغت از تحصیل، با بکارگیري اصول آن، در حرفه خود موفقتر باشند. اما کاربرد دوم کاربرد شخصی فلسفه است و هرکسی به میزان مشخصی از آن در زندگی خود بهره میجوید.
آگاهی هر فرد از فلسفه و اصول حاکم بر آن، در دانش، بینش، جهتگیري، لذت بردن از زندگی، اعتماد به نفس، آگاهی، خودسازي و بطور کلی، تمامی جنبههاي زندگی میتواند موثر باشد. این کاربردها باعث میشوند که فلسفه در امور مختلفی از جمله رهبري، مسئولیتپذیري و مدیریت اهمیت ویژهاي داشته باشد. فلسفه با اتکا به استدلال، تفکر انتقادي، قضاوت و روشنگري از دیرباز در امور مهمی از قبیل معرفت، رهبري و حل مسائل مدنظر بوده است.
با توجه به موارد فوق، میتوان گفت که هر فعالیت بشري به نوبه خود داراي فلسفه خاص میباشد. این فلسفه، ماهیت فعالیت، اهداف و روشهاي مورد استفاده را تحت تاثیر قرار میدهد. برنامههاي ترویج کشاورزي نیز از این قاعده مستثنی نیستند. مقاله حاضر سعی دارد تا با تبیین مفهوم فلسفه و سپس بررسی تعاریف موجود از فلسفه ترویج، به ارائه تعریفی بدیل از فلسفه ترویج کشاورزي بپردازد.
به دلیل این که ترویج کشاورزي داراي اهداف آموزشی و پرورشی میباشد بنابراین فلسفه ترویج، قرابت زیادي با فلسفه تعلیم و تربیت دارد، که سعی دارد با بررسی همه جانبه به رفع مشکلات و ابهامات موجود و همچنین یافتن پاسخی براي سئوالات و مشکلات مردم روستایی بپردازد. با توجه به حقایقی از این قبیل است که فلسفه آموزشهاي ترویجی شکل گرفته است. برخی تعاریف موجود از فلسفه ترویج به نقل از شاهولی و امیري اردکانی - 1377 - عبارتند از:
فلسفه ترویج را میتوان چنین بیان کرد: به منظور رفع نیازهاي اطلاعاتی، نظري و عقیدتی و نیز ارتقاي مهارتهاي افراد یک جامعه و تقویت توان خدماتی آنان و تحقق بینش انسانی و پدیداري زمینه مناسب براي بروز خلاقیتهاي متفاوت انسانی و نهایتا استمرار حرکت تکاملی او، لازم است امکانات آموزشی مساوي و متناسب براي همه افراد جامعه - بدون تبعیض - در رفع نیازهاي فعلی و آتی آنها فراهم آید تا در قالبی آزاد و داوطلبانه افراد را به فراگیري بیشتر و تحقق اهداف به صورتی نظارت شده تشویق نماید
براین اساس علت وجودي ترویج در زمینه اطلاع رسانی براي رفع نیازهاي روستاییان و زمینهسازي براي بروز خلاقیتها و تکامل در آنان میباشد. بطور کلی، منظور از فلسفه ترویج انجام فعالیتهاي ارشادي است که در جامعه روستایی قابل عمل باشد.