بخشی از مقاله

چکیده

رنگ همواره از عناصر مهم و اولیهای بوده است که انسان توانسته است با آن ارتباط برقرار کند. یکی از ویژگیهای شعر ملل مختلف در دورههای اخیر، استفاده از مقوله رنگ در حوزههای انتزاعی و توصیف پدیدههایی است که یا کلاً با مقوله رنگ بیگانهاند یا در عالم واقع با رنگهای دیگری در ارتباط هستند. استفاده از اسامی رنگها در چنین مواردی به منظور القای احساسات خاص، ایجاد فضاهای شعری ویژه یا انتقال و تشدید معانی و تعبیرهای نمادین و مجازی است.

در این میان محمود درویش شاعر یکه تاز مقاومت فلسطین است که از فلسطین می گوید و برای آزادسازی آن نغمه ها می سراید. از سویی دیگر؛ سلمان هراتی از شاعران طراز اول انقلاب اسلامی ایران است که می خواهد در طنین کلماتش به شعلههای انقلاب، گرمایی دوباره بخشد. گرایش این دو شاعر به ادبیات پایداری سبب گردیده تا از تمام لوازم برای بیان مقاصد خویش بهره جویند که از جمله این لوازم استمداد از رنگ هاست.

در این مقاله تلاش شده است با بررسی برخی از موارد کاربرد رنگ در شعر این دو شاعر مقاومت، شباهتها و تفاوتهای موجود در تعبیرات آنان مشخص شود تا بتوان نتایجی کلی از نحوه برداشت شاعران مقاومت در ادبیات معاصر فارسی و عربی از رنگها به دست آورد. نفوذ رنگ ها در دل اشعار این دو شاعر ابزار مناسبی برای اعلان اندیشههای فردی آنها به نظامهای سیاسی، اجتماعی و تجاوزگران و نیز بیانی نمادگونه از دل مشغولیهای یک انسان دردمند از حضور بیگانگان و احساسات ناشی از آن است.

-1  مقدمه

رنگها از دیدگاه فیزیکی عبارتند از موجهای نوریای که چشم آنها را درک میکند و تنوع رنگها به طول موج-های کوتاه و بلند آنها مربوط میشود - قائمی، . - 262 :1389 امروزه یکی از مهمترین عناصر بروز خلاقیت معنوی بکار-گیری رنگ است. نامهایی که برای رنگها برگزیده شدهاند مانند آبی، زرد ، سبز، سرخ، سفید، سیاه ، لاجوردی ، و... همه قراردادهای اجتماعی و فرهنگی هر ملتی است. تاثیری که از دیدن رنگ دست میدهد، یک فرایند سرشتی و فطری از آفرینش است - آیت اللهی،. - 115 :1381 طی دوران های گذشته، در ارتباط با طبیعت، فرهنگ، باورهای دینی و تجربههای زندگی، بشر به رنگها مفهومهایی نمادین داده است. این مفاهیم، در میان ملتها و اقوام مختلف متفاوتند هر چند که ممکن است در برخی موارد مشابه هم باشد.

رنگ ها این ظرفیت عظیم را دارند که پیامها را در حوزههای گوناگون روان شناختی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و حتی سیاسی و اقتصادی، در فضایی واقعی، کنایی، رمزی، و اسطورهای و در قالب نقاشی، معماری، ادبیات و... به مخاطبان منتقل نماید. بنابراین، بسیاری از محدودیتهایی را که کلمات عادی دارا هستند، رنگ ها در هم میشکنند و ظرفیتی وسیعتر و امکاناتی غنیتر را برای انتقال پیامهای گوناگون فراهم میآورند - قائمی، . - 262 :1389

در ادبیات و شعر نیز رنگ به مثابه یک عنصر یا ابزار هنری از دیرباز مورد استفاده بوده و کارکردهای متنوعی داشته است. شاعران دورههای متفاوت و ملیتهای گوناگون در تصاویر شعری خود، گاه رنگ را تنها به عنوان نشانه فیزیکی پدیدهها به منظور توصیف عالم واقع به کار بردهاند و گاه نیز از آن در تبیین و توضیح مفاهیم انتزاعی یا آفرینش فضای نمادین اشعار خود بهره جستهاند. این مقاله بر آن است تا با مقایسه کاربردها و زمینههای نمادین رنگ در آثار دو شاعر فارسی و عربی - محمود درویش و سلمان هراتی - به برخی از دلالتهای معنایی انواع رنگها در ذهنیت این شاعران اشاره کند.

بهکارگیری رنگ در ادوار مختلف شعر عرب متفاوت بوده است، برای مثال، استفاده از این عنصر در اشعار شاعران دوره جاهلی بسیار ساده و محسوس بوده و تنوع چندانی نداشته است. رنگهای سفید، قرمز، زرد، سبز، آبی رنگهای به کاررفته در شعر جاهلی هستند، لذا در این دوره از تنوع رنگها آنگونه که در اشعار شاعران معاصر شاهد هستیم، خبری نیست. - ر.ک: النمری، 7-1 :1976؛ مختار عمر، 38 :1982؛ محمود خلیل، . - 196 :1996 ضمن اینکه حضور رنگها در اشعار شاعران این دوره »تعبیری از احساس شاعر و بیان واقعیتهای پیرامون او بوده است - « ضیف، بیتا: . - 30-29 علاوه بر این، طبیعت پیرامون شاعران، مهمترین منبع الهامبخش آنها در بهکارگیری رنگها بود.

به تدریج که اعراب از زندگی بادیهنشینی فاصله گرفتند و با مظاهر زندگی شهری آشنا شدند، حضور رنگ در اشعارشان جلوه دیگری پیدا کرد و دارای تنوع بیشتری نیز شد، ضمن اینکه بهکارگیری رنگها به معنای ظاهری و محسوس محدود نماند، بلکه گاه شاعران رنگها را در غیر معنا و مفهوم حقیقی خود به کار گرفتند تا جایی که در این دوره هنرنمایی شاعران در زمینه بهکارگیری رنگ در غیر معنای حقیقی و وضعی خود سبب ظهور صنعت جدیدی در علم بلاغت شد که شوقی ضیف از آن به پدیده »تدبیج« تعبیر کرده است - همان: . - 249 تدبیج عبارت است از اینکه متکلم در مقام مدح یا ذم یا غیره رنگهایی را به قصد کنایه یا توریه ذکر کند.

شاعران اندلس نیز با الهام از طبیعت زیبای آن دیار، رنگ را به زیباترین شکل، گاه در معنای حقیقی و حسی آن و گاه در معنای رمزی، به کار گرفتند. از ابداعات شاعران اندلس در بهکارگیری رنگ در اشعارشان می توان به توصیف موهای محبوب در زیبایی به أشقر - بور - اشاره رد:ک شاعران پیشین غالباً موهای محبوب را در زیبایی با رنگ سیاه توصیف میکردند، اما شاعران اندلس با تأثیرپذیری از محیط جدید موهای محبوب را در زیبایی به أشقر توصیف کردند - منصوری، . - 99 :2004 از دیگر رنگهایی که به تأثیر از محیط جدید در شعر شاعران اندلس ظهور کرد، توصیف چشم به دو رنگ آبی و أشهل - آبی آمیخته با سیاه - بود که محصول محیط جدید بود و درشعر شاعران پیشین وجود نداشت - همان - .

با پیشرفت علوم و آگاهی شاعران معاصر عرب از نحوه ترکیب رنگها و شکلگیری رنگهای فرعی در کنار رنگهای اصلی در کنار تعامل این ادبیات با ادبیات جهان، به ویژه امتزاج آن با ادبیات غرب، دایره لغوی رنگها از وسعت بیشتری برخوردار شد و در کنار رنگهایی که در قاموس لغوی گذشتگان وجود داشت، رنگهای دیگری چون طلایی، نقرهای، عسلی، زیتونی، لاجوردی، لیمویی، نارنجی، صورتی و... را هم به کار گرفتند - العریض، . - 78 :1996 از مسائل مهم و قابل اهمیت در اشعار شاعران معاصر عرب پدیده ابهام و غموض است و یکی از جنبههای غموض در اشعار آنان، حضور رمز و نماد است که بیانگر معانی مختلف است و به یک معنا محصور نمیشود.

از آنجا که رنگها در طول تاریخ برای اشخاص گوناگون، معانی مختلف داشتهاند، میتوانند یکی از مهمترین عناصر برای نمادپردازیهای انسان باشند، چرا که رنگ و معانی برگرفته از آن، حاصل تجربه انسانها و بازتابی از نحوه تفکر آنان است. بهکارگیری رنگها در معانی نمادین از ویژگیهای مهم شعر معاصر عرب به شمار میآید و همین ویژگی سبب گستردگی و تعدد سیاقهایی شد که رنگ در آنها به کار رفته است که از نقش و جایگاه مؤثر رنگ در اشعار معاصر حکایت میکند.

کاربرد رنگ در شعر فارسی نیز تاریخچه کم وبیش مشابهی دارد. استفاده از واژههای توصیفکننده رنگ در ادبیات کهن ایران چندان رواجی نداشت. کاربرد عمده رنگ در ادبیات سنتی فارسی بیشتر در تصاویر شناخته و رنگهای محدودی جلوه یافته است: معشوق ادب سنتی معمولاً گل چهره ای سیم اندام است با موی مشکین، ابرو و مژگان و چشمان سیاه، لبان لعل و خط سبز و زنگاری. عاشق سنتی نیز زرد و نزار و خمیده قامت است که اشک خونین همواره به چهره زرگونش جاری است و وجودش در سرخی خون غوطه می خورد. در وصف طبیعت نیز باغ و راغ چون دیبای نگارین است. سبزه و گلها همواره یا به رنگ سنگ های قیمتی چون یاقوت و زبرجد و پیروزه و لعل و بیجاده و مروارید است و یا با موادی چون نیل و بقم و سپرک و حنا رنگ آمیزی می شود.

آنچه هنر شاعری را با هنر نقاشی قابل مقایسه میسازد، علاوه بر خیال انگیزی، ابزارهای مشترکی است که شاعر و نقاش برای ارائه تصاویر خود به کار میگیرند . مهمترین این ابزارها فرم و رنگ است. هنگامی که شاعر ابروی خمیده را به هلال یا محراب تشبیه میکند، فرم را در تصویر خود ایجاد میکند و در جایی که لب را به عقیق و لعل مانند می کند، تصویر خود را رنگ آمیزی کرده است. گاه این هر دو با هم مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال در تشبیه هلال به ابروی زال هم خمیدگی و هم سپیدی آشکار می شود. خاقانی این تشبیه را در بیتی آورده است:

»ماه نو ابروی زال و زر و شب رنگ خضاب        خوش خضاب از پی ابروی زر آمیختهاند«    

همچنین در بیت زیر از منوچهری:     - خاقانی، - 118 :1374    

 چو» حورانند نرگسها همه سیمین طبق بر سر    نهاده بر طبقها بر زرّ ساو ساغرها«    

- منوچهری، - 3 :1338     

هم کشیدگی ساقه نرگس را که بسان قامت حوران است، می توان دید و هم دایره پهنی که شش گلبرگ سپید آن  را تشکیل می دهد در شکل طبق ترسیم شده است و هم گودی گلبرگ های میانی آن در تشبیه به ساغر پیداست و در عین حال رنگ سبز ساقه و سپیدی و زردی گلبرگ ها را یک به یک درجامه حوران و سیم و زر می توان یافت. این گونه تصاویر و تشبیهات شناخته شده در شعر حافظ، نظامی ، صائب، سعدی و دیگر شاعران پیش از او نیز فراوان است و با وجود آنکه این گونه نمادها و معناهای انتزاعی رنگها اغلب نشانگر برداشت شخصی و فردی شاعر هستند، باز میتوان نقاط اشتراکی میان شاعران مختلف و سنتهای شعری ملل گوناگون یافت . از جمله، برخی از معناهای نمادین رنگها در آثار شاعران فارسی وعربی با یکدیگر شباهت آشکاری دارند که در ادامه در شعر دو شاعر مقاومت، درویش و هراتی، به آنها پرداخته خواهد شد.

-2 روابط رنگ و روان شاعر معاصر

بدیهی است هر اثر، بیانگر اندیشه آفریننده آن و خودآگاه یا نا خودآگاه، بیانگر ساختار دستگاه فکری و جهان بینی وی است. شعر نیز به دلیل اینکه برخاسته از احساسات و عواطف شاعر است، آیینه تمام نمای شخصیت و روحیات روانی اوست. چون مهمترین هدف شاعر و ادبیات امروز، دست یافتن به شناختن عینی و جزئی تازهای از »خود« و »جهان« است تا مردم بتوانند برای تحقق بخشیدن به نظم مطلوب عصر خویش از آن یاری جویند، رنگ میتواند بهترین عنصر در این شناسایی باشد.

از آنجایی که هر انسانی از محیط طبیعی خویش متاثر است و بسته به روحیه یا مسلک و اندیشه خویش به رنگ خاصی علاقه دارد و بدان عشق می ورزد یا از رنگی دیگر متنفر است، انعکاس این تمایل یا تنافر همواره در تمام عرصه اعمال و گفتار و نوشتار او جلوه می نماید. انسان ملتهب و آشوب زده معاصر، به منظور بازگرداندن آرامش و نشاط از دست رفته خویش، به رنگ پناه میبرد و از آن چون مسکنی بهره میجوید. شاعر امروز »راوی صادق« لحظههای زندگی خویش و جامعهای است که در آن زندگی می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید