بخشی از مقاله
چکیده
تصویرشناسی در حوزههای مختلف علمی نمود دارد، اما در ادبیات تطبیقی بهرویکرد نسبتاً جدیدی اطلاق میشود که به مطالعه تصویر »دیگری برون فرهنگی« در ادبیات ملی، یا بررسی تصویر یک »من« در ادبیات »دیگری« میپردازد.
محمود درویش ازجمله شاعرانی بوده که شعرش را وقف آرمان فلسطین نموده و به شرح ظلم و ستم صهیونیست ها و درد و رنجهای فلسطینیان پرداخته، خود شاعر از دوران کودکی در صحنههای جنگ و بمباران حضور داشته وطعم آوارگی، غربت، ظلم را چشیده و شاهد درد و رنج مردم سرزمین خود بوده، بهتر میتواند این ظلم وستم ها را به تصویر بکشد. این پژوهش تلاش کرده تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی وادبیات تطبیقی به بررسی دیگری صهیونیست از دیدگاه تصویر شناسی بپردازد و به ویژگیهای من و دیگری و دیدگاه هایشان نسبت به یکدیگر پی ببرد.
نتایج حاصل از پژوهش بر آن است: محمود درویش وطن خود را یک سرزمین غصب شده که بیانگر آوارگی هست نشان میدهد و در سراسر شعرهایش در به تصویر کشیدن صهیونیست خوانش منفی دارد و صهیونیسم را قدرتی مهاجم و نژاد پرست و غاصب معرفی کرده است، که از طرف دولت آمریکا برای تثبیت منافع آن کشور پشتیبانی میشود.
-1-1مقدمه
قلمرو ادبیات تطبیقی از زمان ظهور آن تاکنون، میدانی وسیع از فعالیتهای فکری را پوشش داده و نحلهها و گرایشهای متنوعی را در خود جای داده است. ادبیات تطبیقی، نوعی دادوستد فرهنگی است؛ زیرا همانطور که فرهنگ ملل مختلف بر هم تأثیر میگذارند، ادبیات آنها هم که یکی از ارکان فرهنگ است، در هم اثر میگذارند. بنابراین، تحقیق در ادبیات تطبیقی، به چند موضوع کمک میکند: یکی، به کشف روابط فرهنگی بین ملتها؛ دیگر، به درک آن قسمت از تحولات ادبی که مربوط به این نوع روابط است. از این رو، این رشته از معارف بشری، در برقراری دوستی و صلح بین ملل مؤثر است
فردیناند برونتییر جمله معروفی دارد که میگوید: » ما هرگز خودمان را نخواهیم شناخت اگر فقط خودمان را بشناسیم. این جمله کوتاه، ضروریترین مبحث در تعاملات بینفرهنگی و بیانگر شاکله و فلسفه ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشته آکادمیک و شاخهای از دانش بشری است که در ایران آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است و اغلب چنین میانگارند که هرگاه کسی دو شاعر یا دو نویسنده یا صرفاً دو موضوع را با یکدیگر مقایسه کرد، وارد قلمرو ادبیات تطبیقی شده است
در ادبیات تطبیقی میتوانیم به تصویر یک فرهنگ یا ملت - دیگری برون فرهنگی - از دیدگاه یک فرد درون فرهنگی بپردازیم. با وجود اتفاقهای معاصر پیشآمده در جهان با همه جنگها و خونریزیها وظلم ها در حق مردم بی گناه نتیجه نیروهای استکبار آمریکا و اسرائیل است که باعث دیدگاه منفی جهانیان به این دولت ها شده، بخصوص جنبش صهیونیستی در فلسطین ظلمهای زیادی را در پیداشته زیرا آنان اساساً وجود اعراب را در فلسطین به عنوانی که امت به رسمیت نمی شناسند، بدین ترتیب عرب ها هیچ وجه در شرایط مطلوبی در این کشور به سر نمیبرند و مطابق دیدگاه یهودیان از آنها به عنوان "ساکنان غیریهودی" یاد میشوند که هیچگونه حقوق شهروندی ندارند؛
تمایل اسرائیل به اخراج عرب ها و تأسیس جامعه یکدست یهود، نمود بارز این سیاست است. ادبیات فلسطین نقش مهمی در به تصویر کشیدن این ظلم ها و مظلومیت ها داشته و اکثر نویسندگان و شاعران نظرات خودشان را نسبت به سیاستهای نابجای آنها بیان کرده اند و به تصویر منفی صهیونیست در آثار خود پرداخته اند؛ در این میان محمود درویش شاعری است که در فلسطین اشغالی متولد شده و تمام وجودش را وقف فلسطین کرده و سروده هایش پاسخی کوبنده بر صهیونیست است به همین دلیل در این مقاله اشعار محمود درویش برای بیان تصویر صهیونیست انتخاب شده، تا با مطالعه و بررسی اشعار محمود درویش به این پرسشها پاسخ دهد:
-1 صهیونیست در شعر محمود درویش چگونه به تصویر کشیده شده است؟
-2 نوع خوانش شاعر از صهیونیست به عنوان دیگری برون فرهنگی چیست وچرا؟
-2-1پیشینه تحقیق
بحث و بررسی پیرامون ادبیات تطبیقی و آن هم به طور ویژه با موضوع تصویرشناسی موضوعی نسبتاً جدید است. شعر محمود درویش بارها از جنبههای مختلف، بررسی و پژوهشهای بسیاری دربارهی آن انجام شده است که در ادامه به برخی آنها اشاره شده و توضیحاتی آورده شده است اما در موضوع تصویرشناسی و بررسی تصویر صهیونیست - دیگری - در شعر محمود درویش که نویسندگان این مقاله به آن پرداخته اند، مورد بررسی وپژوهش قرار نگرفته است.
مقالههایی که از دیدگاههای مختلف به بررسی شعر محمود درویش پرداختهاند، ازجمله:
"بررسی تطبیقی دلالت عنوان در دو شعر"رساله من المنفی" محمود درویش و"نامه" احمد شاملو" - - 1393؛ نوشته فاطمه بخیت و همکاران، چاپ شده در مجله انجمن ایرانی زبان وادبیات عربی؛ در این مقاله به بررسی و تحلیل نشانه-شناختی دو عنوان شعری "رساله من المنفی" اثر محمود درویش و "نامه" اثر احمد شاملو، و همچنین تطبیق واژه "نامه" در عنوان دو شعر پرداخته شده؛ رویکرد این جستار، توصیفی تحلیلی و بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی میباشد. نتایج بررسی و تحلیل این دو شعر به این مسأله اشاره دارد که واژه "نامه" نشان میدهد که شاعر میخواهد پیامی به خواننده منتقل کند که آن پیام حاکی از بیان اوضاع اجتماعی است که این دو شاعر در آن زندگی میکنند.
آغاز متن در گفتمان ادبی با تکیه بر شعر »غبار القوافل« محمود درویش - 1394 - ؛ نوشته خلیل شیروان رمضان، چاپ شده در مجله انجمن ایرانی زبان وادبیات عربی، در این جستار نویسنده به دنبال کشف تواناییهای آغاز متن در ایجاد متن ادبی است؛ روش این نوشته در طرح سؤال اصلی بر اساس روش نشانهشناسی است که به ارتباط و پیوند بین نشانههای یک متن به عنوان یک شبکه متکامل می-پردازد. این نوشته برای کشف رازهای آغاز متن ابتدا از ماهیت آغاز متن سخن میگوید و به تعریف انواع کارکردها و حد و مرز آغاز متن میپردازد و پس از آن آغاز شعر »غبار القوافل« محمود درویش را به پرسش میگذارد تا توان آن را در ایجاد متن ادبی بیازماید.