بخشی از مقاله
معماری ایرانی؛ معماری نشانه ها (نمونه موردی: "آرامگاه درویش محمود" در استان سمنان)
چکیده
متأسفانه نفوذ نمادها، نشانه ها و الگوهای معماری غرب از دوران قاجار تاکنون افول تصاعدی هویت معماری ایرانی را به همراه داشته است. در این راستا فراموشی و عدم شناخت کافی نسبت به کهنالگوها(نشانه ها) در نزد نسل حاضر برهان دیگری بر تقویت اوضاع نابسامان معماری در زمان حال میباشد. برای اصلاح این معضل، کنترل و دور ساختن نمادهای از سنت رهایی یافته در معماری ایرانی، بازشناسی هندسه پنهان و الگوهای بومی- مورد استفاده در آثار معماری گذشتگان- همچون چلیپا به منظور بازآفرینی و استفاده مجدد از ماهیت آنها مورد توجه قرار گرفته است. حال این سوأل پیش میآید که آیا میتوان از معماری ایرانی به عنوان "معماری نمادین" یا "معماری نشانه ها" نام برد؟ با توجه به اینکه در هر دوره تاریخی، آثار هنری و معماری، هویت و فرهنگ مردم را در قالب اشکال عینی نمایان میسازند، تمرکز خاص این پژوهش بر الگوپذیری از نشانه ها به خصوص فرم چلیپا در بطن معماری ایرانی می باشد. استفاده از اشکال و فرمهای نمادین همچون چلیپا در معماری ایرانی راهکاری جهت القاء مفاهیم متأثر از فرهنگ در عمق جامعه بوده است. آثار بهجامانده از هزاره پیش از میلاد تا ظهور اسلام و پس از آن گویای این حقیقیت است که فرم چلیپا به عنوان عنصری شاخص در هنر و معماری این دیار نقش ایفا کرده و در متنِ سامان فضایی و ساختار کالبدی بسیاری از آثار فاخر معماری خودنمایی می کند. در این نوشتار سعی بر آن است که با توجه به دامنه گسترده پیام چلیپا در قرون متمادی، به بررسی نقش این فرم اساطیری در تاریخ معماری ایران پرداخته شود. در این راستا "آرامگاه درویش محمود" واقع در استان سمنان به عنوان نمونه موردی انتخاب و مطالعات میدانی و کتابخانهای در رابطه با آن انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی- تاریخی ساختار پژوهش پیش روی را شکل میدهد.
واژگان کلیدی: نشانه ، چلیپا، معماری، معنا، فرهنگ،آرامگاه درویش محمود.
مقدمه
سرزمین ایران با تمدنی غنی و فرهنگی کهن از دیرپا مهد هنر و معماری برخاسته از ارزشهای پایدار در معماری بومی بوده است. تمرکز بر این فرهنگ غنی که در آثار هنری و معماری نمود پیدا کرده است رمزهای نهفتهای را هویدا میسازد که نشانگر وجود ساختار و هندسهای پنهان در آن آثار بجامانده میباشد.
با ظهور تمدن صنعتی و غالب شدن ایدئولوژی ماشینی بر افکار جهانی تأثی پذیری مبانی معماری ایرانی (دوران قاجار به بعد) از تفکرات بینالمللیِ معماری مدرن بالاخص در زمینه نشانه ها افزایش یافت. این امر استفاده از شاخصها و نمادهای بومی-تاریخی در روند طراحی معماری را به طور قابل ملاحظهای کمرنگ کرد؛ به طوریکه هم اکنون شاهد بناهایی همشکل مبتنی بر الگوها و گاها نمادهای غربی هستیم. در واقع میتوان اظهار داشت به همان دلیل که »هنر اسلامی به دلیل نابودی صنایع سنتی به تدریج از میان رفت)«بورکهارت، (1371، معماری بومی- ایرانی نیز به دلیل فراموشی و نسیان نشانه ها و کهنالگوهای بومآورد این دیار رفته رفته کمرنگ شده و به خاطرات پیوسته است. به همین دلیل شناخت الگوها و نشانه های بومی که ناشی از تأثیرات فرهنگی دوران مختلف در معماری هستند مورد توجه قرار گرفته است. نشانه هایی سینه به سینه نقل شده و بیانگر نحوه بینش گذشتگان نسبت به مقوله معماری است. در واقع ایدههای ذهنی ناشی از هنجارهای فرهنگی- اجتماعی در هر دوره تاریخی به وسیله نمود اشکال عینی همچون نشانه ها در بطن آثار معماری- به مثابه بستر فرهنگ- به نمایش گذارده میشوند (گروتر، .(1388
حال این سوال پیش میآید که معماران ایرانی به چه نحو باورها و اعتقادات عصر خود را در آثار معماری به نمایش میگذاشتهاند؟ و اینکه نقش نماد و نشانه ها در کالبد معماری ایرانی به چه صورت بارز شده است؟ پاسخ به این سوالات شناخت کافی از نشانه های مورد استفاده در معماری ایرانی را میطلبد. بر این اساس عمق توجه نسبت به فرم(نشانه ) چلیپا که مصداق بارزی از یک نشانه متکامل است معطوف میگردد. در این پژوهش نقش چلیپا به عنوان ریشهایترین نماد و نشانه هوینی در کالبد آثار معماری مورد بررسی قرار گرفته است. »آثاری کهز چلیپا بدست آمده تقریباً با هفت هزار سال پیش ارتباط دارد، امّا زندگانی انسان به دو میلیون سال پیش می رسد).«بختورتاش،(1371 چلیپا بستر شکلگیری بسیاری از آثار معماری در پیش و پس از اسلام بوده که به صورت الگویی اساطیری نظام های معنایی و ظرافتهای زیباییشناختی- مفهومی قابل توجهی را از دوران کهن بازگو میکند. تحقیق پیش روی در بخشهای مجزا به تشریح تاریخچه، معنا، مفهوم و نحوه استفاده از چلیپا در آثار معماری میپردازد. در نهایت توجه به بررسی تأثیر چلیپا در ساختار معماری "آرامگاه درویش محمود" در استان سمنان به عنوان نمونه موردی معطوف شده است.
-1 روش تحقیق
در این تحقیق سعی شده است با استفاده از منابع مکتوب و تصویری موجود در رابطه با نماد و چلیپا به قدمت این نشانه هویتی در تاریخ فرهنگی- معماری ایران اشاره گردد. سپس با مطالعهای تطبیقی از طریق ذکر نمونهای موردی مشخص می گردد که فرم چلیپا(نشانه ) به چه صورت در کالبد بنای ایرانی تأثیرگذار بوده است. از آنجا که "آرامگاه درویش محمود" به عنوان نمونه موردی جهت بررسی نحوه تأثیرگذاری نشانه مذکور انتخاب شده است، اطلاعات مورد نیاز در رابطه با آن از سازمان میراث فرهنگی استان سمنان گردآوری شده است. در نهایت تحلیلهای توصیفی- تحلیلی- تاریخی، مطالعات کتابخانهای و مراجعات مکرر نگارندگان به مجموعه مذکور ساختار روش تحقیق پژوهش پیش روی را شکل میدهند.
-2 نماد(نشانه ) و ریشههای نماد گرایی انسان
استفاده از نماد به عنوان ابزاری جهت انتقال مفاهیم به صورت ساده و انتزاعی از گذشته تا به حال با هدف انتقال پیام های مورد نظر به افراد مورد استفاده قرار میگرفته است. بهرهگیری از نمادها و نشانه های خاص در معماری اقصی نقاط جهان مشاهده میشود. اهمیت نشانه و نشانه شناسی تا حدی است که برخی نظریهپردازان غرب، تفکر و تعمق حقیقی را تنها در سایه وجود نشانه ها امکانپذیر میدانند (ضیمران، (1383؛ و آن را زبانی مشترک بویژه در هنر معماری میپندارند(شولتز، .(1387 نشانه به عنوان عاملی عینی است که به انتقال مفاهیم کیفی از طریق اشکال نمادین پرداخته و تصورات ذهنی نشأت گرفته از فرهنگ غالب بر جامعه را در خود و برای عموم نمایان میسازد. می توان بیان داشت که نشانه مفهوم را به زبان آورده و از پیچیدگی آن میکاهد. نشانه در واقع کاتالیزوری است میان مفاهیم و ذهن انسان که به واسطه تزریق هوشمندانه در آثار معماری نمود پیدا کرده و جاودانه میگردد (شکل .(1
شکل((1 نشانه ؛ عامل تسریعکننده برای درک واضح تر و سریعتر از مفاهیم مأخذ: (قدس، (1391
میتوان دانش نشانه شناسی را به بسیاری از پدیده های هستی بسط داد. این امربه ویژه در حوزه هنر و معماری حائز اهمیّتی مضاعف می باشد. چراکه هنر برای ورود به عرصه معنا و محتوا جز رمزپردازی و آیهسازی و شیوههای نمادگرایانه و تمثیلی راه دیگری ندارد. (نقره کار،.(1387 بر پایه دانش نشانه شناسی، هر اثری از جمله یک بنای معماری به مثابه یک متن است که خواندن آن عبارت است از تأویل نشانه های آن توسط کاربر فضا. از این منظر معماری نیز نوعی زبان است.(شولتز،.(1386
»با هر تعریفی از انسان و با هر جهانبینی و فرهنگی که برای او تصور شود، او موجودی نمادساز و نمادگرا است. در واقع موضوع رازداری انسان، جلوههای بسیاری در انواع هنرها دارد و حتی در معماری نیز میتوان جلوه بارز آن را با عنوان درونگرایی مشاهده نمود که در برخی فرهنگها همچون فرهنگ اسلامی و ایرانی به عنوان اصلی مهم معرفی شده است.اجمالاً اینکه نیاز انسان به نماد و نمادگرایی برای ایجاد، حفظ و تقویت رابطه انسان با ماوراالطبیعه ضرورتی است که همواره در طول تاریخ بشریت خویش را نمایانده است. کهنالگو هایی مشترک با تغییرات جزئی وتشابهات بسیار، در فرهنگها وجهانبینیها و ادیان مختلف رایج هستند که میتوان از آنها به عنوان نمادهای جهانی نام برد. این کهنالگوها غالباً اشکال ساده هندسیاند و یااینکه عموماً عناصر و موضوعات طبیعی، همچون جهات، عناصر کیهانی و عناصر طبیعی هستند که مبادی حیات و عوالم ماورالطبیعه را تعریف می کنند. در واقع (در تفکرات سنتی) کهنالگوها و عناصرطبیعی عمدتاً به رابطه انسان با خالق هستی و یا جهان معنا اشاره دارند.« (نقیزاده،(1387
-3 ظهور چلیپا:
بشر از ابتدای زندگی در پی یافتن نشانه هایی برای دستیابی به سعادت و خوشبختی بوده است و همواره سعی بر آن داشته تا از ادراک و تفکرات خود الگویی جاودانه برای آیندگان باقی گذارد. »انسان ضعیف به سبب قهر نیروهای طبیعی به هر چشمه امیدی پناه میبرد. خورشید پرستی یا اخترپرستی و گرامیداشت عناصر طبیعی و پیدا شدن خدایانی برای آن از نداشتن آگاهی صحیح از خورشید و ماه و ستارگان و نسبت دادن هر رویداد اسرارآمیز و مشکلسازی به آنها سرچشمه گرفته است. چلیپا نمادی از خورشید و الهه شمش است و رمزی آئینی است« (بختورتاش، .(1371 نماد مذکور از بنیادیترین نشانه های هویتی در فرهنگ و معماری کشورمان بوده است. پیشینه این نماد در فرهنگ ایران به هزاره پنجم قبل از میلاد برمیگردد، اما این نماد در فرهنگهای مختلف از جمله هند، چین، یونان، سرخپوستان آمریکا و نیز تمدن آشور و بابل قابل پیگیری است.
-5 معنا و مفهوم چلیپا:
در ادبیات فارسی واژه چلیپا به معنی صلیب، کنایه از زلف معشوق عنوان شده است و شاعران خوش ذوقی همچون: حافظ، سعدی، فردوسی و مولوی از این واژه در اشعار خود استفاده نموده اند.
حلقه آن جعد او سلسله پای کیست زلف چلیپا وشش آفت ایمان کیست1 با استناد به مطالب عنوان شده در ظهور و پیدایش چلیپا، می توان اینگونه عنوان کرد که قطعاً این نشانه دارای معناهایی است که در طول سالیان متمادی، بشر از آن در نقوش و طرحهای متنوع استفاده میکرده است. این نماد به گونهای، نشانه و نماد نیروهای نهفته در طبیعت و نیروهای آسمانی بوده و در بیشتر سرزمینها که دارای تمدنهای باستانی هستند، یافت میشود. »چلیپا نشانه ی آشتی، خوشبختی، نیروی زندگی بخش، درمانکننده، سپاس خدایان و درخواست آمرزش از آنان است و نیز به مانند نگهدارنده مردم از پلیدیها، چشمزخمها، بدبختیها، اهریمنان، ارواح شیطانی و نمایانگر پیوند با خورشید و ماه و چهار نیروی اساسی آب، باد، خاک و آتش که برپادارندهی هستی و آفرینش جهان وآدمیان است.)«قائم،گیسو،(1388 .در برخی فرهنگها این نشان یادآور آسمان و همچنین کهکشانها، ستارگان، نماد پویایی و حرکت می باشد. در آیین زروانی چلیپا را نشانه گردش چرخ بیکران آسمان میدانستند. آنان اعتقاد داشتند که چلیپا نشانه زایش، میرش و گشاد و بست است.
-1-5 بررسی نماد چلیپا درفرهنگ ایرانی:
چلیپا نگارهای کهن است و در نزد ایرانیان - که دارای فرهنگ و تمدنی غنی میباشند- جایگاه ویژهای داشته است؛ نقوش روی سفالها در هزاره پنجم پیش از میلاد که در اقصی نقاط این مرز و بوم یافت شده است گواه این مدعاست.
»این نماد به شکل((+ صلیبگونه با بازوهای مساوی است که گردونه مهر نامیده میشود. در اوستا مهر سوار بر گردونه گرد جهان میگشته و فروغ و روشنایی می پاشیده است و با پیمانشکن و دروغگو در نبرد و پیکار بوده است. مهر ابزاری دارد که نشانه چالاکی و دلیری است و به موقع میتواند در جایگاه دشمنان راه یابد و با آنها بستیزد. این ابزار تندرو گردونه ایست بلندچرخ که چهار اسب تیزپا می کشندش که از خوراکهای مینوی نیرو میگیرند.)«نصراله بختورتاش،(1371 میترا یا مهر فرشته خدای باستانی ایران به شمار میآید و نماد میترا در طی زمان به نام های گوناگونی نامیده شده است مانند چلیپای شکسته، صلیب شکسته و گردونه مهر. در این دین مهری مردم چهارسوی جهان باید با هم دوست و متحد شوند و صلح در کل جهان فرمانروا شود و چلیپا علامت این اتحاد است. به دلیل مقدس بودن نور و آتش، چلیپا به عنوان مظهر روشنایی پذیرفته شد. از این روی بشر این نماد را که مظهر الوهیت میشناخت، همواره با خود داشت.
-2-5 بررسی نماد چلیپا در دیگر فرهنگ ها:
با مشاهده مدارک موجود در آثار هنر و معماری جهان میتوان دریافت که این نشانه درآسیای صغیر، هند، مصر باستان و رم بکار رفته و جایگاه ویژهای داشته است. در مصر باستان چلیپا نشان زیستن و جاودانگی بوده و نمادی مقدس است که آنها به همراه مردگان خود آن را در گور میگذاشتند، و این نشان برجامهی کاهنان که خود را نمایندهی آمون »خدای خورشید« بر روی زمین میدانستند، دیده شده است.
در هند چلیپا را "سواستیکا"2 می نامند، این واژه سانسکریت از دو بخش "سو" به معنای زیبا، خوب، فرخنده و خجسته؛ و "استی" به معنای هستی تشکیل شده است و در مجموع به معنای هستی نیک است و به طور کلی در هندسه سواستیکای راستگرد نمادیست از خورشید، روشنایی، خوشی، بهار و تابستان و سواستیکای چپگرد نماد شب، وحشت، ناخجستگی و ناخوشی است.(قائم،گیسو،(1388 در چین سواستیکا برای نشان دادن نیروی یانگ و یین به کار میرود. سواستیکای راستگرد معرف یانگ و سواستیکای چپگرد
معرف یین است. یانگ مظهر تکاپو،گرما،کهکشان و یین مظهر زیبایی زنانه و آرامش زمین است. (قائم،گیسو،(1388 گفته شده است، این نماد در نخست نشانگر الوهیت آرین ها بوده و در راهپیمایی خود از سرزمین های سرد ویخ بندان شمالی به بوم و بر جنوبی و معتدل، نقش چلیپا را که یادآور پروردگار وگرداننده نظام گیتی است،بر سینه کوهستان های مسیر حرکت خود نقش می کرده اند،تا گروه های مهاجر بعدی با دیدن آن راه یاران خود را دنبال کنند.(بختورتاش ،(1371 در رم نیروی باروری مرد و زن را میستودند و چلیپا نماد عشق و مهر بوده و بر سر الهه عشق در نقاشیای باستانی چلیپایی چون تاج است. (ا.نیهارت،(1357
پارهای بوداییان به ویژه در بامیان بر درخت خود چلیپا میآویزند و آن را همچون نشانی سحرآمیز و جادویی برای دور کردن آسیب و گزند به کار میبردند. همچنین برسینه برهنه تندیس بودا به هنگام نیایش و فرو رفتن در خویش و نیز بر گریبان او به هنگامی که رخت بر تن دارد، نگاره چلیپای شکسته دیده میشود.
در بینالنهرین از روزگار آشوریان، کلدانیان، بابلیان و پیش از آنها از این نماد در اندازهها و شکلهای مختلف بر روی آثارشان دیده شده است.
در ادبیات آیینی هندوستان یک جفت چوب آتشزنه، بر اثر مالش و سایش بر یکدیگر میتواند جرقه و بالاخره آتش پدید آورد. »این دو چوب که چلیپاگونه روی هم قرار گرفته و بر هم مالیده میشوند یکی نرینه و دیگری مادینه فرض شده و موکل آتش، اگنی(( AGNY که منشا الهی دارد، از آن بوجود آمده و نیایش آدمیان را به بارگاه خداوند میرساند. به زبانی دیگر رابط میان انسان و خداست، و چون بشر از آن به عنوان وسیله ارتباط و مخابرات استفاده کرد، پیک انسان با انسان هم شد ، که در تاریخ نمونههایی دارد.)« نصراله بختورتاش،(1371
-6 نقش چلیپا در آثار هنری
بقایای تاریخی به جای مانده از پیشینیان همانند سفال، قالی، نقوش برجسته بر روی کتیبهها و مهرها حاکی از آن است که این نماد بسیار مهم و ارزشمند بوده است. (شکل(4 نخستین یافتههای آن در ایران، پنج هزار سال پیش از میلاد از سفال های کشف شده در خوزستان دیده میشود. تصاویری که از سفالهای یافت شده در تل شغا، تپه موسیان، تل جری، تل کفتری، تل تیموریان و تپه گیان نهاوند و تپه حصار دامغان از این نقش در قسمت های مختلف ظروف دیده میشود. نقش چلیپا را بر روی گردنبند ایرانی،قالی و همچنین نقش چلیپا را بر روی اندام انسانها، دامها و بر روی سنگ گورها و جنگافزارها و بر روی سفالینهها و زیورها وکمربندها و رختها و سردر خانهها می نهادند.آریاییهای اولیه آن را جلوی خانههای خود بر روی زمین نقش میکردند و در هنگام نیایش چلیپا را روبروی خود قرار میدادند.انسانهایی که چلیپا را در جهان آن روز به کار میبردند و به آن باور داشتند از نظر جغرافیایی از یکدیگر بسیار دور بودند اما گویی همه یک برداشت از آن داشته و به وسیله آن به یک مقصد میرسیدند.از این نگاره پس از ورود اسلام به ایران در معماری مساجد و اماکن مذهبی در به تصویر درآوردن نام های مقدس (االله، محمد و علی) استفاده شده است. (شکل(5
-7 بررسی نقش چلیپا در آثار معماری
در ابتدای نگارش این بخش نخست به طرح این پرسش مطرح شد که »علت استفاده از فرم چلیپا در آثار معماری و استفاده از آن در اجزای مختلف بناهای ایرانی چه بوده است؟«؛ »هدف معماران از نمایش این نقش در پلان، و سایر اجزای بنا چیست؟»«آیا معماران ایرانی خواستار نمایش باورها و اعتقادات در آثار خود بودهاند؟« در جستجوی یافتن پاسخ این سؤالات به موارد متعددی از جمله: هندسه، ساختار چلیپا، باورها و ادراکات ذهنی و مواردی از این قبیل برخورده و به پارهای از آن اشاره خواهیم کرد.
-1-7 هندسه و ساختار چلیپا
همانگونه که در قسمتهای قبل اشاره شد، فرم چلیپا با هندسه خاص خود به شکل((+ به صورت دو خط متقاطع با بازوهای برابر میباشد. این شکل حالتی از پایداری و تعادل را القا کرده و هیچ حرکتی در هیچ راستایی ندارد. اما شکل چلیپا از لحاظ بصری سازگاری زیادی با هندسه مربع دارد و این موضوع در معماری جلوه زیادی پیدا کرده است. پیش از بحث در رابطه با هندسه و ساختار چلیپا، ابتدا به بیان مشخصههای شکل مربع میپردازیم.
مربع: این شکل هندسی خلوص و منطق را القا کرده و شکلی ایستا و خنثی و بدون جهتی غالب است. بقیه راست گوشهها را میتوان تغییر شکلهایی از مربع به حساب آورد که با اضافه شدن به درازا و پهنای آن ایجاد شدهاندضمناً. این شکل چهارضلع و