بخشی از مقاله
چکیده
اندیشه آرمانشهر و آرزوی دستیابی به جامعه مطلوب، از دیرباز ذهن بسیاری از فلاسفه، اندیشمندان، منتقدان، شاعران و... را به خود مشغول داشتهاست. شاعران به دلیل آرمانخواهی همواره برای یافتن و ساختن جهان آرمانی خود در تلاش بودهاند و شعر را وسیله ای برای بیان و تصویر جهان آرمانی قرار دادهاند. شاعران معاصر همانند شاعران قرون متقدم به دنبال تصویری از جهان آرمانی خویش بودهاند و در لابلای آثار خویش، ضمن نقد روزگار خود، نقش شعر و شاعران را در ساختن و توصیف جهان مطلوب یادآوری کردهاند.
از میان شاعران معاصر، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو هر یک به دلیل نظام فکری خاص خود، برای شعر و شاعران نقشی منحصر به فرد در آرمانشهر خویش قائل شدهاند.آنها شعر سرودن را برابر با زندگی کردن میدانند و برای شاعران رسالتی اجتماعی، اخلاقی و هدایتگری قائلند که این رسالت با جایگاهی که افلاطون برای شاعران در آرمانشهر قائل است؛ متفاوت است. این مقاله در پی این است که نقش و جایگاه شعر و شاعران را در آرمانشهر اخوان و شاملو بررسی نماید.
کلیدواژهها: آرمانشهر، شعر معاصر، اخوان ثالث، احمد شاملو
مقدمه
تاریخ زندگی انسان،گواه آن است که سودای نیل به سعادت فردی و اجتماعی و جامعهای کامل همواره ذهن اندیشمندان، فلاسفه، شاعران و... را به خود مشغول داشته است. انسان برای رهایی از مشکلات وتسکین خود سعیکرده تا دنیای ایدهآلی را در ذهن خلق کند و این دنیای خیالی و ایدهآل را آرمانشهر، ناکجاآباد، مدینه فاضله، لامکان، بینام شهر و... نامیدهاست. آرمانشهر»حاصل یک دوره واپسزدگی وسرخوردگی انسان و واکنش ذهن عصیانگر نویسنده نسبت به نارواییهای روزگار اوست و تنها وسیله گذر از عینیت به ذهنیت و پناه بردن به تخیل صرف نیست؛ بلکه بازآفرینی ذهنی جامعه است.
به قصد انتقام از نظام مستقر و محکی است برای سنجش وضع موجود و آشکار ساختن نارسایی و ناروایی هایش نویسنده یا طراح آرمانشهر که از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه خویش یا از اوضاع حاکم بر جهان ناخرسند است و »شرایط عینی را با تصورات ذهنی و آرمان های مجرد خویش ناسازگار می یابد می کوشد با طرحی آرمانی وضع موجود را نفی و ارزش های آن را انکار کند از این رو به توصیف جامعه ای میپردازد که همه آسوده و مطمئن باشند.
نخستین ردپای دستیابی به آرمانشهر را می توان درداستانهای اساطیری، اشعار و کتابهای فلسفی و دینی یافت و یونان اولین جایی است که اندیشه آرمانشهر مطرح شد و از آنجا به نقاط دیگر انتشار یافت. در بین حکما، نخستین متفکریست که اندیشه آرمانشهر را بر برهان عقلی استوارکرد و آن را به صورت مکتوب نگاشت. مدینه فاضله افلاطون در سه کتاب جمهور، سیاست و نوامیس طرح ریزی شدهاست. او مدینه فاضله خود را با نوشتن کتاب جمهور ارائه کردکه لفظ جمهور به معنی شهر مراد است.
این اثر او بیان کننده جامعهآرمانیست که بر پایه عدالت بنا شده است. از دید افلاطون مدینه باید تجسم و تجلی عدالت باشد، تا شهروندانی عادل پرورش دهد. افلاطون در آرمانشهر خود شاعران و غلامان را در یک ردیف قرارداده و شاعران را به دلیل اینکه با برانگیختن احساسات وعواطف جوانان، موجب گمراه شدن آنها می شوند؛ به آرمانشهر خود راه نمی دهد و بر اساس شرایطی،حاضر به پذیرفتن آنها شدهاست.
بعد از افلاطون، ارسطو دردوره فروپاشی تمدن یونان، کتاب سیاست را می نویسد و به توضیحاتی در مورد شهر مطلوب و نحوه اداره آن پرداخته و تنها ملاک خوب بودن هر حکومت را رعایت یا عدم رعایت صلاح عموم معرفی می کند. او آرمانشهر را عالیترین نوع اجتماع که هدف آن خیر برین است؛ می داند از نظر ارسطو، شاعران آفرینشگران معرفتی هستند که از فلسفه کلی تر و از تاریخ عمومیتر است، در واقع جهانی که شاعر با جوهره تخییل میسازد کلیتر از جهان واقع است.
در ایران اندیشه آرمانشهری از روزگاران قدیم به صورت اساطیری آغاز شد و در دوران اسلامیدر عرصههای دین، حکمت و ادب خودنمایی کرد با اوج درخشش فرهنگ اسلامی، سه تن از بزرگترین حکیمان ایرانی یعنی فارابی، خواجه نصیرطوسی و ابن سینا، در عرصه فلسفه مبتکر اندیشه مدینه فاضله میباشند.فارابی، اندیشه شهر آرمانی را در اندیشههای اهل مدینه فاضله و سیاست و فضیلت مطرح ساخت و آن را مدینه فاضله نامید.
از این زمان بود که برخی جامعه مطلوب خود را مدینه فاضله نامیدند نام مدینه از نظر فارابی خیر مطلق است و هر آنچه در راه رسیدن به خوشبختی سودمند است خیر است نه بالذاته، بلکه خیر بودن آن از جهت سودی است که در رسیدن به سعادت دارد صفت فاضله گویای آرمان حکیم در جست وجوی جامعه مطلوب بود و آن را در برابر مدن فاسده یا شهرهای غیر آرمانی قرار داد.
فارابی در اندیشه سیاسی از افلاطون متاثر بود الگوی بهترین حکومت را از حکیم یونانی بر گرفت و آن را با اصول دیانت اسلام بویژه شیعه تلفیق کرد و بدینسان جامعه ای آرمانی را طرح افکندکه به موجب آن رهبری جامعه به دست حکیمی فرزانه است که توان بسامان آوردن زندگی و تامین سعادت آدمی رادردنیای آشفته ای که با آن روبه روبوده داشته باشد وهدف و غایت شهر آرمانی خود را رسیدن به سعادت دانست.بعد از فارابی، خواجه نصیرطوسی در اخلاق ناصری که دراصل ترجمهای از طهاره الاعراق»ابن مسکویه رازی است؛ به موضوع آرمانشهر پرداختهاست او دین را بهترین راه برای رسیدن به جهان جاودانه می داند، از نظر اودانش تنها از ایمان ودین حاصل می شودکه تسلی بخش جان ها و روانهای افسردهاست.
ابن سینا هر چند رساله مستقلی پیرامون مدینه فاضله و کیفیت نظامهای سیاسی نداردامّا؛ افکار اجتماعی، سیاسی و نظریات اصلی وی پیرامون سیاست مدن و تدبیر منزل و حکمت عملی را میتوان در رسالههای السیاسه، اخلاق و بخشی از المجموع یا الحکمه العروضیه دید.چنانکه آورده شد فارابی، شیخ طوسی و ابن سینا به طور مستقل به جایگاه شعر و شاعران در آرمانشهرهای خود نپرداختهاند؛ امّادر برخی آثار خود درمورد شعر اظهار نظر کرده اند. آنها که ازدیدگاه ارسطو در فن شعر تاثیر پذیرفتهاند و در مقابل تقلید واژههایی چون محاکات، تمثیل، تخییل و...را به کار بردهاند.
آرمانشهرهای ادبی
کلمه آرمانشهر یا اتوپیا از دو واژه یونانی به معنای نا و به معنای مکان گرفته شدهاست و به صورت به معنای لامکان و به معنای آبادمکان به کارمی رود در زبان فارسی به جاییکه وجود ندارد، ناکجاآباد، آرمانشهر، مدینه فاضله و... معنا میشود و در معنایکلیتر، شهرهای فاضله و سرزمین های خیالی را گویندکه تاکنون در تاریخ محقق نشده و تنها صورت خیالی در ذهن دارند. از این رو ادبیات آرمانشهری بر هر اثر فلسفی، مذهبی و سیاسی اطلاق میشود که تصویری خیالی از دنیای به دست می دهد که در مقایسه با دنیای واقعی جنبه آرمانخواهانه داشته باشد.
مطرح شدن آرمانشهر در قالب آثار ادبی با اتوپیایسرّتوماس موردر قرن شانزدهم آغاز شد. این کتاب چنان شهرتی یافت که امروز اتوپیا به عنوان اسم عام به همه گونههای جوامع یا اندیشههای آرمانشهر اطلاق میشود. بعد از توماس آگوستین در شهرخدا؛ کامپانلا در شهرآفتاب؛ فرانسیس بیکن درآتلانتیس جدید؛ ویلیامموریس در خبرهایی از هیچستان؛ سوییت در سفرهای گالیور و اسکینر در والدن دو؛ آرمانشهرهای ادبی را مطرح کردهاند.
مفسران، ادبا و عرفای ایرانی و آرمانگرا از جمله محمد بنجریر طبری، ابوالفضل میبدی، فردوسی، عنصر المعالی، ناصرخسرو، سعدی، مولوی، عطار و جامی هر کدام به توصیف جامعهای آرمانی پرداختهاند و در شعر آنها گاه تعابیری مثل: لامکان، بیجا و... آمده که بیانگر جهان و شهر آرمانی انسان خسته از دنیاست: شهر نیکان نظامی قدیمیترین آرمانشهر موجود است قبل از نظامی هیچ کس مستقیماً از این شهر آرمانی یاد نکرده است.
وصف این شهر در بخشی از مثنوی اسکندرنامه به نام اقبال نامه آمده است که چون آرمانشهرهای دیگر تجسم امیدها و آرزوهای دست نایافتنی مردم جامعهایست که روزگار با آنها سرسازش نداشته است دوران زندگی نظامی مطلوب طبع او نبوده و حکومت شروانشاهیان را آکنده از درد و حسرت و رنج ساخته و نظامی این نامردمیها را با استادی تمام به تصویر میکشد.