بخشی از مقاله

درویش و درویشی از واژگان کلیدی در متون نظم و نثر فارسی در قرن های پنجم تا هشتم هجری به شمار می آید. این دو واژه با توجه به نحوه نگرش نویسنده یا شاعر در طول زبان فارسی دگردیسیهای معنایی فراوانی یافته است. در این مقاله کاربرد درویش در کشف المحجوب، مثنوی معنوی و آثار سعدی به روش توصیفی - تحلیلی، تطبیق داده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که درویش در کشف المجوب عمدتاً معطوف به معنای عارف، سالک، زاهد و ریاضت کشاست. اگر چه به وجه فقر مادی نیز گاهی توجه میشود، اما هجویری فراتر از نگاه عینی یامادّی به وجه روحانی و ریاضت کشانه درویش نظر داشته است. در بسیاری از حکایت های مثنوی، شخصیت درویش به عنوان شخصی که به اسرار و رموز دست یافته و آیین درویشی به عنوان طریقت اصلی رسیدن به حقیقت است.بُعد عارفانه درویش در شعرسعدی، همانند کشف المحجوب و مثنوی شورانگیز نیست. به همین دلیل شوق را بر دیدار ترجیح میدهد و نیز از نقطه نظر موقعیت مادی و اجتماعی درویش را در مقابل پادشاه، توانگر و محتشم قرار میدهد.

برخی از واژگان در ادبیات عرفانی زبان فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردارند به گونه ای که میتوان با شرح کلیدی آن واژگان، به اسرار و رموز بسیاری از متون متصوفه دست یافت. واژگان درویش و درویشی از این دسته اند. درادبیّات کهن فارسی درویش را عمدتاًبه خاطر کنشِ » درویشی« بازشناخته اند. درویشییاتصوّف یا عرفان - نوعی طریقت اسلامی - روش زاهدانه بر اساس شرع و تزکیه نفس و اعراض از دنیا برای وصول به حق و استکمال نفس است. تصوف در لغت پشمینه پوشی است و نسبت این جماعت بدلیل پشمینه پوشی است و این نشانه زهد بوده است. تصوف بیشتر با آداب طریقت همراه است در حالی که عرفان مکتبی جامع و مطلق سلوک معنوی و اعم از تصوف است و در بعضی موارد، عرفان؛ سلوک برتر دانسته شده است - سجادی، . - 8 :1387 از بین شاعران و عارفانی که به تصویرگری عیان یا رمزی ِ درویش و درویشی پرداخته اند می توان به علی بن عثمان هجویری، مولانا جلال الدین محمد بلخی و شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی اشاره کرد. این مقاله تلاش میکند تا با روش توصیفی- تحلیلی واژگان ِ » درویش« و » درویشی« را از دیدگاه این سه عارف و شاعر مورد بررسی وتحلیل قرار دهد و وجوه تشابه و تفاوت » درویش« را از منظر آنان بنمایاند.
-2  پیشینه تحقیق

دربارهی این موضوع خاص و تحلیل تطبیقی جایگاه درویش و درویشی در میان شعرا و عرفا، مقاله یا اثری مجزا نوشته نشده است. با وجود این میتوان به برخی از نوشته که به این مقاله نزدیک است، اشاره کرد. مثل: تحلیل ساختاری جدال سعدی با مدعی در توانگری و درویشی، نوشته مریم حسینی، مجله پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره پاییز و زمستان83 ، شماره 3 صص-.79-69 درویشی چیست؟ نوشته رسول سپهر، مجله ارمغان، دوره چهل و ششم، شماره 11 و 12، صفحات.641-638 نویسنده بعد از تعریف درویشی در نزد عرفا، شواهدی چند از حافظ، صفی علیشاه، سعدی، مولوی، خواجه عبداالله انصاری و... ذکر کرده اند. تکیه درویش، نوشته حاج محمد حسین مدنی، مجله مهر، شماره 4 سال 1345، صص.279 -276 این مقاله درحقیقت شرح یک رباعی است که کعبه دل را به تکیه درویش مانند کرده است. درباره واژه درویش و درویشی به صورت تطبیقی در این سه اثر، پژوهشی صورت نگرفته است.

-3  چارچوب نظری

» -1 - 3درویش« در زبان و ادب فارسی بر طبق آن چه در لغت نامه دهخدا آمده است، این»کلمه در اصل درویز بود »زا« را به شین معجمه بدل کرده اند، و درویز در اصل درآویز بوده به معنی آویزنده از در، چون گدا به وقت سؤال از درها میآویزد یعنی درها را میگیرد لهذا گدا را درویش گفتند. بعضی محققان نوشته اند که درویش در اصل دریوز بود در میان یاء و واو قلب مکانی کردند درویز شد بعد زاء را به شین بدل کردند، و یوز صیغه امر است از یوزیدن که به معنی جستجو کردن است و چون اطلاق این لفظ بر خدارسیدگان گوشه نشین صادق نمیآید و زیبا نمینماید لهذا فقیر صاحب معرفت را بجهت تمیز درویش به ضم دال باید گفت ، در این صورت مرکب باشد ازدُر که به معنی مروارید است و ویش که در اصل واش بود مزیدعلیه وش که کلمه تشبیه است - «دهخدا، . - 3013 :1351 علاوه بر این، تلاشهایی برای تفسیرپذیری اجزای واژه درویش بر پایه واژههای معاصر و بر پایه مفاهیم عرفانی صوفیگری نیز صورت گرفتهاست.

» از آنجا که »در« در فارسی به معنای درب بوده، پس گفته میشود که »درویش« بهصورت تحتالفظی بهمعنای »بازکننده در« معنی خواهد شد - « نوربخش، . - 782: 1381 واژه درویش همچنین در برخی زبانها به معنای »زاهد، ریاضتکش« نیز آمدهاست،مثلاً در زبان اردو، به معنای »خلقوخوی زاهدانه و مرتاضی« است. این واژه در ترکی به صورت دِرویش«» آمده است. دامنه رواج این واژه تا آنجا پیش رفته که تا شمال آفریقا نیز رسیدهاست، برای مثال در زبان قبائلی، آدِرویک«» به معنای مجنون میباشد - زرقانی، . - 24-23 :1384 »درویش در زبان کردی اورامی فعل امر از درون کاری است کهعملاً خودسازی را معنا مینماید. واژه پارسی »درویش« از ریشهای باستانی و برگرفته از واژهای نیاایرانی است که در اوستایی به صورت »دریگو- - drigu - « به معنای »نیازمند، گدا« است. این واژه ایرانیاحتمالاً با واژه سانسکریت ودایی »آدریگو- - adrigu - «همریشه باشد که صفتی با معنای نامشخص است که به ایزدان گوناگونی اضافه شدهاست. این واژه وداییاحتمالاً به صورت »آ-دریگو- - a-dhrigu - «واکافت میشود که »نادریگو« خواهد شد، شاید به معنای »نا فقیر«، بهمعنای »غنی.« وجود این همریشه ودایی نشان میدهد که بنیاد فقرای مقدس آنقدر در میان هندو-ایرانیان اهمیت داشته که در ایران آینده به صورت تاریخی در شکل برادری درویشی و نیز در هند در شکل مکاتب مختلف سنیاسیان وجود داشتهاست - « نوربخش، . - 18: 1385 بر طبق آن چه در فرهنگ تصوف آمده است، »در مکتبتصوّف سنتی ایران که مبتنی بر توحید اسلامی است درویش به کسی گفته میشود که به راستی بی خویش و بی هستی باشد، به کاینات اعتنا نکند و جز به دوست توجه نداشته باشد. … درس اول درویشی دوست داشتن خلق خدا و احترام گزاردن به

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید